۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

«جدایی نادر از سیمین» از دید تماشاگران برلیناله

«جدایی نادر از سیمین» از دید تماشاگران برلیناله

 
صحنه‌ای از فیلم «جدایی نادر از سیمین»
 
 
صحنه‌ای از فیلم «جدایی نادر از سیمین»

امسال هم اصغر فرهادی مانند گذشته نظر کارشناسان و فیلم‌دوستان را به خود جلب کرده‌ است. فیلم "جدایی نادر از سیمین" شانس زیادی دارد، یکی از خرس‌های برلیناله را از آن خود کند. با شماری از تماشچیان فیلم گفت‌وگو کرد‌ه‌ایم.

 

شامگاه چهارشنبه ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن)، ساعت ۵/ ۷ عصر:
جلوی گیشه‌ی سینمای اورانیا در برلین صفی طولانی از علاقه‌مندان فیلم "جدایی نادر از سیمین"، ساخته‌ی اصفر فرهادی، به‌چشم می‌خورد. نفرات  اول صف مراقبند که کسانی خارج از نوبت به گیشه نرسند. نگرانی آنها بی‌دلیل نیست، زیرا تعداد زیادی در دو طرف گیشه کمین کرده‌اند که در فرصتی مناسب وارد صف شوند.


یک خانم ایرانی با صدای بلند به دوستش که پشت سر او ایستاده، به فارسی می‌گوید که از ساعت ۵ بعدازظهر در نوبت است. به نظر می‌رسد که او از این طریق به ایرانیانی که خارج از صف هستند، هشدار می‌دهد که به هیچ وجه نخواهد گذاشت، کسی خارج از نوبت وارد صف شود. چند دقیقه بعد خانم فروشنده‌ی بلیط اعلام می‌کند که تعداد بلیط‌ها زیاد نیست و از کسانی که تازه در ته صف ایستاده‌اند می‌خواهد که وقت خود را تلف نکنند. 

پس از نمایش فیلم

ساعت ۵/ ۱۰ شب:
نمایش فیلم به پایان رسیده و کف‌زدن‌های شدیدی که حاکی از رضایت بیشتر تماشاچیان است، فروکش کرده‌، اما هنوز عده‌ای بر روی صندلی‌های قرمزرنگ جا خوش کرده‌اند؛ انگار که قدرت برخاستن ندارند.

میان آنهایی که در حال ترک سالن هستند، ولوله‌ای درافتاده است. دونفری و سه‌نفری، سلانه سلانه می‌روند و در مورد فیلم و تاثیر آن حرف می‌زنند. از یک زن غیرایرانی که در کنارم راه می‌رود می‌پرسم، آیا مایل است که نظرش را برای شنوندگان رادیو و کاربران سایت دویچه وله بیان کند؟
با سر جواب منفی می‌دهد، اما پس از چند لحظه توضیح می‌دهد که فیلم به حدی او را تحت تاثیر قرار داده که هنوز قادر به حرف‌زدن نیست. چند نفر دیگر هم به علامت نفی سرتکان می‌دهند.

"بهترین فیلم جشنواره"

استقبال تماشاگران برلیناله از ساخته‌ی جدید فرهادی


 استقبال تماشاگران برلیناله از ساخته‌ی جدید فرهادی

 پس از ترک سالن، شماری از تماشاچیان توقف کرده‌اند و با یکدیگر حرف می‌زنند. از چند غیرایرانی نظرخواهی می‌کنم. تمامی کسانی که حاضر به گفت‌وگو هستند، تحت تاثیر فضای فیلم قرار گرفته‌اند و از آن تعریف و تمجید می‌کنند. دو نمونه:

«تکان‌دهنده بود. چیز دیگری نمی‌شود گفت.»

«من وقت زیادی ندارم چون باید به فیلم بعدی برسم. ولی واقعا فیلم فوق‌العاده خوبی بود. شانس زیادی دارد، برنده شود. واقعا جالب بود. خیلی هم کاراکتر غربی داره، انگار اروپایی‌ها این فیلم را ساخته‌اند.»

به چند فرانسوی برمی‌خورم که پرحرارت با یکدیگر حرف می‌زنند. نظر آنها را در مورد فیلم جویا می‌شوم. یکی از آنها می‌گوید، در یک جمله خلاصه کنم:

«بهترین فیلمی بود که تا حالا در جشنواره برلین دیدم»

دوستان این مرد فرانسوی هم با او هم‌نظرند و مایل نیستند که توضیح بیشتری بدهند.

تماشاچیان ایرانی‌

یکی از تماشاچیان ایرانی، درگوشی از من می‌پرسد که آیا مایلم فقط نظر غیرایرانی‌ها را بدانم؟
از او و چند ایرانی دیگر هم در مورد فیلم می‌پرسم. بجز یک نفر تفریبا تمامی زن‌های ایرانی تمایلی به مصاحبه نشان نمی‌دهند.

«عین فیلم قبلی‌اش، فیلم "در باره الی". تلخ ولی واقعیت. جفت مردها هیچ بدی‌ای نداشتند، از زاویه دید هرکدامشان‌، واقعیت بود».

مردهای ایرانی برعکس واکنش دادند: بجز یک نفر، بقیه‌ نظرشان را بیان کردند:

«فیلم بسیار جالبی بود، هم از نظر انتخاب سوژه، هم از نوعی که تهیه شده بود. صحنه‌ها بسیار عالی بود، هنرپیشه‌ها بسیار خوب بازی کرده‌ بودند. از هر نظر قابل تقدیر است».

«عالی بود، خیلی عالی بود».

«این دومین فیلمی است که از آقای فرهادی می‌بینم. فیلم اول "در باره الی" بود که در همین سینما دیدم. فیلم دوم هم به همان مدل است، یعنی آن علامت سؤال‌ بزرگی که می‌گذارد. آدم را مجبور می‌کند که یک عالمه به ‌آن فکر کند. چیزهایی را از آن پایین‌ها می‌کشد بالا که برای تو شاید چیزهایی جزیی بوده‌اند ولی الان از خودت می‌پرسی که اگر تو در این موقعیت بودی، چکار می‌کردی؟ چیزهایی که ما در زندگی به راحتی از کنار آنها می‌گذریم. به نظر من این نگاه جالبی است». 

«حرف نداشت، چه بگویم؟! خیلی دلم را تکان داد. ناراحتم کرد.»

«ما که در خارج نشسته‌ایم و مدت بسیار زیادی هم است که به ایران نرفته‌ایم، نمی‌توانیم آن‌طور که باید و شاید (مسائل ایران) را درک کنیم. برای من خیلی ناراحت کننده بود که در خانواده‌ای این اتفاق می‌افتد. ناراحت کننده بود به خاطر اینکه می‌دیدم مردم چقدر فقیر هستند و چه مشکلاتی دارند. این برای من چیز عجیبی بود. من نمی‌توانم جریاناتی را که در ایران اتفاق می‌افتد درست درک کنم. وقتی این فیلم‌ها را می‌بینم، بسیار ناراحت می‌شوم».

بیشتر کسانی که نظرشان را در مورد فیلم بیان کردند، آن را لایق "خرس نقره‌ای" جشنواره می‌دانستند. پاسخ آنها به این پرسش که آیا فیلم یک داستان ایرانی را تعریف می‌کند؟، این بود که داستان فیلم جهانی است و می‌تواند به همین شکل در همه‌جای دنیا اتفاق بیفتد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.