کارنامه درخشان و ناشناختهمانده کلودیو رانیری، مردی بزرگ که هرگز قدر ندید
مندیه تا، لمپارد، تری، گالاس، روبن، چک، زولا.. این ها همه بازیکنانی هستند که حضور خود در بالاترین سطوح فوتبال دنیا را به رانیری مدیونند.
نام کلودیو رانیری برای بسیاری تداعیکننده ناکامی است، اما کارنامهای که او در دوران مربیگری خود به جا گذاشته نقاط درخشان بسیاری دارد که شاید به دلیل شخصیت نه چندان جذاب او کسی از آنها یاد نمیکند.
رانیری مانند مورینیو حرف زدن بلد نیست، مانند گواردیولا کاریزما ندارد و مانند مانچینی خوشتیپ نیست. با این حال، مرور عملکرد او نشان میدهد او چه مربی بزرگی بوده است.
ابتدای دوران
رانیری در سال 1988 هدایت کالیاری را در سری C1 به دست گرفت و جزیرهنشینان را با دو قهرمانی متوالی در دستههای پایینتر به سری آ آورد.
او سپس هدایت ناپولی را در دست گرفت و در دورانی که دیهگو مارادونا از این تیم جدا شد، جیانفرانکو زولا را به تدریج جانشین فوق ستاره آرژانتینی کرد. زولا در سالهای پیش رو تبدیل به یکی از بزرگترین ستارگان سری آ و لیگ برتر شد.
رانیری سپس مربی فیورنتینا شد که به سری ب سقوط کرده بود، آن هم با وجود حضور گابریل باتیستوتای کبیر. هرچند رانیری فیورنتینا را به سری آ برگرداند، اما تمایل باتیستوتا به قهرمانی باعث شد در نهایت مسئولان در سال 1997 عذر رانیری را بخواهند و جیووانی تراپاتونی را به جای او مربی تیم کنند. با تراپ بود که فیورنتینا به لیگ قهرمانان رسید.
(تصویر مطلب مربوط به رانیری در دوران مربی گری فیورنتینا است)
رفتن به خارج
رانیری سپس راهی لالیگا شد تا هدایت والنسیا را در دست بگیرد. او این تیم را که در آن هنگام تیمی متوسط بود به تیمی قدرتمند تبدیل کرد و آنها را به فتح جام حذفی، و به لیگ قهرمانان رساند. او بود که بازیکنان جوان باشگاه مانند گایزکا مندیهتا، میگل آنخل آنگولو و خاویر فارینوس را به ترکیب اصلی آورد و سانتیاگو کانیزارس را از رئال مادرید خریداری کرد.
شاهکار رانیری اما در چلسی رقم خورد؛ تیمی که مدیر دیوانهاش، کن بیتس، آن را دچار مشکلات فراوانی کرده بود. با این حال رانیری چلسی را به آرامش رساند و آنها را به موفقیت رهنمون شد. دوران جدید چلسی با رانیری آغاز شد.
رانیری در سال دوم حضور در چلسی، بازیکنانی مانند فرانک لمپارد را از وستهم، امانوئل پتی و بودوین زندن را از بارسلونا، ویلیام گالاس را از مارسی و یسپر گرونشایر را از آژاکس خریداری کرد. او چلسی را در روز پایانی فصل، بالاتر از لیورپول به لیگ قهرمانان رساند، آن هم در حالی که باشگاه در مشکلات مالی غوطهور شده بود و تنها توانسته بود یک خرید انجام دهد. رانیری در آن فصل چند بازیکن جوان را به تیم اصلی فراخواند: روبرت هوث، کارلتون کول، و البته جان تری.
با موفقیتهای اخیر چلسی بود که رومن آبراموویچ قانع شد چلسی را خریداری کند. سرمایهدار روس نیوکاسل و چلسی را زیر نظر گرفته بود، اما در نهایت چلسی را به دلیل نتایج خوب و آینده درخشانی که در انتظار این باشگاه بود خریداری کرد. به رانیری بودجه خرید قابل توجهی داده شد ولی او میدانست که آیندهای در این باشگاه ندارد و آبراموویچ به دنبال مربی جاهطلبتری است. با این حال رانیری این بار هم خریدهای خوبی انجام داد: دمین داف، وین بریج، جو کول، خوان ورون، هرنان کرسپو، کلود ماکهلهله و آدرین موتو.
رانیری با این تیم در فصل 04-2003 بالاترین امتیاز چلسی در 49 سال پیش از آن را به دست آورد؛ آنها بداقبال بودند که نتوانستند قهرمان شوند، چون آرسنال در آن فصل به طرز خیرهکنندهای بدون شکست باقی ماند و در نهایت فتحی تاریخی را رقم زد.
رانیری پیش از آن که چلسی را به ژوزه مورینیو واگذار کند تا این تیم با آقای خاص به موفقیتهای پرشمار برسد، بازیکنان دیگری هم خرید: آرین روبن و پیتر چک. به این ترتیب او بود که بنیان چلسی نوین را بنا نهاد. جالب آن که رانیری در چهار سال حضور در چلسی، هر فصل امتیاز بیشتری نسبت به فصل قبل کسب کرد.
پس از چلسی
او سپس به والنسیا رفت، اما نتوانست موفقیتهایش را تکرار کند. بعد از آن به پارما رفت و این تیم را در سری آ نگه داشت.
اما موفقیت بعدی او پس از پیوستن به یوونتوس در سال 2007 رقم خورد. یووه تازه از سری ب برگشته بود و رانیری آنها را در همان فصل به لیگ قهرمانان رساند. سال بعد او در فاصله دو بازی مانده به پایان فصل اخراج شد، چرا که نتوانسته بود یوونتوس را مدعی جدی قهرمانی سازد. چیرو فرارا، مربی جدید تیم با پیروزی در دو دیدار باقیمانده یوونتوس را به رده دوم رساند، موفقیتی که باز هم بر پایههایی بود که رانیری بنیان نهاده بود.
برای درک آنچه رانیری در یوونتوس انجام داد کافی است در نظر گرفت که یووه فصل بعد با هدایت فرارا رتبهای بهتر از هفتم به دست نیاورد و آخرین سهمیه لیگ اروپای ایتالیا را کسب کرد. آنها در لیگ اروپای امسال با شش تساوی در تمامی دیدارهایشان در همان مرحله گروهی حذف شدند و در حال حاضر هم در رده ششم جدول به سر میبرند.
رانیری سپس مربی رم شد، تیمی که از کودکی طرفدارش بود. در حالی که رم در بحران شدید مالی به سر میبرد، رانیری در فاصله پنج هفته مانده به پایان رقابتهای فصل 10-2009 رم را به صدر جدول رساند. آنها در نهایت با یک لغزش دوم شدند و رقابت را به اینتر واگذار کردند که با ژوزه مورینیو به پیش میتاخت و فصلی تازه را در فوتبال اروپا رقم می زد؛ این در حالی بود مورینیو در دوران حضور در اینتر از هیچگونه طعنه و کنایهای به رانیری فروگذار نکرد و او را تا میتوانست با حرفهای خود تحقیر کرد.
رانیری در حالی رم را ترک کرد که بحران مالی این تیم، مشکلات مدیریتی و ابهامهای بزرگ درباره آینده باشگاه آن را به مخاطره انداخته بود. با این حال این رانیری بود که قربانی میشد؛ نقشی که دیگر به ایفای آن عادت کرده است.
مندیه تا، لمپارد، تری، گالاس، روبن، چک، زولا.. این ها همه بازیکنانی هستند که حضور خود در بالاترین سطوح فوتبال دنیا را به رانیری مدیونند.
نام کلودیو رانیری برای بسیاری تداعیکننده ناکامی است، اما کارنامهای که او در دوران مربیگری خود به جا گذاشته نقاط درخشان بسیاری دارد که شاید به دلیل شخصیت نه چندان جذاب او کسی از آنها یاد نمیکند.
رانیری مانند مورینیو حرف زدن بلد نیست، مانند گواردیولا کاریزما ندارد و مانند مانچینی خوشتیپ نیست. با این حال، مرور عملکرد او نشان میدهد او چه مربی بزرگی بوده است.
ابتدای دوران
رانیری در سال 1988 هدایت کالیاری را در سری C1 به دست گرفت و جزیرهنشینان را با دو قهرمانی متوالی در دستههای پایینتر به سری آ آورد.
او سپس هدایت ناپولی را در دست گرفت و در دورانی که دیهگو مارادونا از این تیم جدا شد، جیانفرانکو زولا را به تدریج جانشین فوق ستاره آرژانتینی کرد. زولا در سالهای پیش رو تبدیل به یکی از بزرگترین ستارگان سری آ و لیگ برتر شد.
رانیری سپس مربی فیورنتینا شد که به سری ب سقوط کرده بود، آن هم با وجود حضور گابریل باتیستوتای کبیر. هرچند رانیری فیورنتینا را به سری آ برگرداند، اما تمایل باتیستوتا به قهرمانی باعث شد در نهایت مسئولان در سال 1997 عذر رانیری را بخواهند و جیووانی تراپاتونی را به جای او مربی تیم کنند. با تراپ بود که فیورنتینا به لیگ قهرمانان رسید.
(تصویر مطلب مربوط به رانیری در دوران مربی گری فیورنتینا است)
رفتن به خارج
رانیری سپس راهی لالیگا شد تا هدایت والنسیا را در دست بگیرد. او این تیم را که در آن هنگام تیمی متوسط بود به تیمی قدرتمند تبدیل کرد و آنها را به فتح جام حذفی، و به لیگ قهرمانان رساند. او بود که بازیکنان جوان باشگاه مانند گایزکا مندیهتا، میگل آنخل آنگولو و خاویر فارینوس را به ترکیب اصلی آورد و سانتیاگو کانیزارس را از رئال مادرید خریداری کرد.
شاهکار رانیری اما در چلسی رقم خورد؛ تیمی که مدیر دیوانهاش، کن بیتس، آن را دچار مشکلات فراوانی کرده بود. با این حال رانیری چلسی را به آرامش رساند و آنها را به موفقیت رهنمون شد. دوران جدید چلسی با رانیری آغاز شد.
رانیری در سال دوم حضور در چلسی، بازیکنانی مانند فرانک لمپارد را از وستهم، امانوئل پتی و بودوین زندن را از بارسلونا، ویلیام گالاس را از مارسی و یسپر گرونشایر را از آژاکس خریداری کرد. او چلسی را در روز پایانی فصل، بالاتر از لیورپول به لیگ قهرمانان رساند، آن هم در حالی که باشگاه در مشکلات مالی غوطهور شده بود و تنها توانسته بود یک خرید انجام دهد. رانیری در آن فصل چند بازیکن جوان را به تیم اصلی فراخواند: روبرت هوث، کارلتون کول، و البته جان تری.
با موفقیتهای اخیر چلسی بود که رومن آبراموویچ قانع شد چلسی را خریداری کند. سرمایهدار روس نیوکاسل و چلسی را زیر نظر گرفته بود، اما در نهایت چلسی را به دلیل نتایج خوب و آینده درخشانی که در انتظار این باشگاه بود خریداری کرد. به رانیری بودجه خرید قابل توجهی داده شد ولی او میدانست که آیندهای در این باشگاه ندارد و آبراموویچ به دنبال مربی جاهطلبتری است. با این حال رانیری این بار هم خریدهای خوبی انجام داد: دمین داف، وین بریج، جو کول، خوان ورون، هرنان کرسپو، کلود ماکهلهله و آدرین موتو.
رانیری با این تیم در فصل 04-2003 بالاترین امتیاز چلسی در 49 سال پیش از آن را به دست آورد؛ آنها بداقبال بودند که نتوانستند قهرمان شوند، چون آرسنال در آن فصل به طرز خیرهکنندهای بدون شکست باقی ماند و در نهایت فتحی تاریخی را رقم زد.
رانیری پیش از آن که چلسی را به ژوزه مورینیو واگذار کند تا این تیم با آقای خاص به موفقیتهای پرشمار برسد، بازیکنان دیگری هم خرید: آرین روبن و پیتر چک. به این ترتیب او بود که بنیان چلسی نوین را بنا نهاد. جالب آن که رانیری در چهار سال حضور در چلسی، هر فصل امتیاز بیشتری نسبت به فصل قبل کسب کرد.
پس از چلسی
او سپس به والنسیا رفت، اما نتوانست موفقیتهایش را تکرار کند. بعد از آن به پارما رفت و این تیم را در سری آ نگه داشت.
اما موفقیت بعدی او پس از پیوستن به یوونتوس در سال 2007 رقم خورد. یووه تازه از سری ب برگشته بود و رانیری آنها را در همان فصل به لیگ قهرمانان رساند. سال بعد او در فاصله دو بازی مانده به پایان فصل اخراج شد، چرا که نتوانسته بود یوونتوس را مدعی جدی قهرمانی سازد. چیرو فرارا، مربی جدید تیم با پیروزی در دو دیدار باقیمانده یوونتوس را به رده دوم رساند، موفقیتی که باز هم بر پایههایی بود که رانیری بنیان نهاده بود.
برای درک آنچه رانیری در یوونتوس انجام داد کافی است در نظر گرفت که یووه فصل بعد با هدایت فرارا رتبهای بهتر از هفتم به دست نیاورد و آخرین سهمیه لیگ اروپای ایتالیا را کسب کرد. آنها در لیگ اروپای امسال با شش تساوی در تمامی دیدارهایشان در همان مرحله گروهی حذف شدند و در حال حاضر هم در رده ششم جدول به سر میبرند.
رانیری سپس مربی رم شد، تیمی که از کودکی طرفدارش بود. در حالی که رم در بحران شدید مالی به سر میبرد، رانیری در فاصله پنج هفته مانده به پایان رقابتهای فصل 10-2009 رم را به صدر جدول رساند. آنها در نهایت با یک لغزش دوم شدند و رقابت را به اینتر واگذار کردند که با ژوزه مورینیو به پیش میتاخت و فصلی تازه را در فوتبال اروپا رقم می زد؛ این در حالی بود مورینیو در دوران حضور در اینتر از هیچگونه طعنه و کنایهای به رانیری فروگذار نکرد و او را تا میتوانست با حرفهای خود تحقیر کرد.
رانیری در حالی رم را ترک کرد که بحران مالی این تیم، مشکلات مدیریتی و ابهامهای بزرگ درباره آینده باشگاه آن را به مخاطره انداخته بود. با این حال این رانیری بود که قربانی میشد؛ نقشی که دیگر به ایفای آن عادت کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.