دانلود کتاب خداوند الموت نوشته پل آمیر ترجمه ذبیح الله منصوری به همراه زندگینامه مترجم
ذبیحالله حکیم الهی دشتی دارای اسم نویسندگی ذبیحالله منصوری
(۱۲۷۴–۱۳۶۵) روزنامهنگار مترجم این شخصیت ماندگار همانگونه که خود در مقدمه کتاب "قبل ازطوفان" ابراز میدارد اهل کردستان شهر سنندج (سنه) ایران میباشد.
آثار ترجمهٔ وی به دلیل اقتباس از منابع دیگر و تغییر و افزایش متن اثر (در قیاس با متن زبان اصلی) مشهور است.
ذبیح الله منصوری دارای تحصیلات قدیمه بود و خدمت مطبوعاتی خود را از سال ۱۲۹۲ آغاز نمود. منصوری طی ۷۰ سال روزنامه نویسی خویش با مجلات و مطبوعات بسیاری همکاری نمود از جمله: کوشش، اطلاعات، ایران ما، داد، ترقی، تهران مصور، روشنفکر و سپید و سیاه. عمده کارهای او در مجله هفتگی خواندنیها منتشر میشد.
وی در طول عمر خود به کشورهایی نظیر هند، شوروی و چندین کشور اروپایی سفر نمود.
در ترجمهٔ آثار به جای وفادار ماندن به متن کتاب به زبان اصلی، تغییرات و اضافات بسیاری را در متن اصلی اعمال کردهاست. بعضی منتقدان کتابهای ادبی و تاریخی این صفت وی را نکوهیده و خلاف نظریهٔ «وفاداری به متن در ترجمه» میشمارند در حالی که استقبال خوانندگان عام از آثار او چشمگیر بودهاست و این آثار به احتمال، پرخوانندهترین رمانهای تاریخی به زبان فارسی هستند. وی آثار بسیاری را ترجمه کرده (حدود ۱۴۰۰ اثر) که حتی ذکر نام آنها هم کاری دشوار است.
ذبیح الله منصوری متاهل و صاحب دو فرزند بود. او در ۱۹ خرداد ماه ۱۳۶۵ش در بیمارستان شریعتی درگذشت.
فهرست مندرجات
- ۱ برخی آثار
- ۲ منصوری نویسنده یا مترجم
- ۳ روایت
- ۴ منبع
- ۵ پانویس
برخی آثار
- غرش طوفان (۷جلد) (۱۳۳۶) - الکساندر دوما (پدر)
- قبل از طوفان (۸جلد) - الکساندر دوما (پدر)(مجموعهای از ۳ کتاب ملکه مارگو، مادام مونسورو و پاسداران ۴۵گانه)
- سه تفنگدار (۱۰جلد) (۱۳۳۶) - الکساندر دوما (پدر)
- شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان (جون بارک واشتن فنو) - ۱۳۴۳
- عشاق نامدار (۳جلد) (۱۳۴۶) -
- خواجه تاجدار (۱۳۴۷) - ژان گور
- امام حسین و ایران (۱۳۵۱) - کورت فریشلر
- مغز متفکر جهان شیعه «امام صادق» (۱۳۵۴) -
- سقوط قسطنطنیه (۱۳۵۹) - میکا والتاری
- خداوند الموت (حسن صباح) (۱۳۵۹) - پل آمیر
- ملاصدرا (۱۳۶۱) - هانری کربن
- عارف دیهیم دار (۱۳۶۲) - جیمز داون
- غزالی در بغداد (۱۳۶۳) - ادوارد توماس
- جراح دیوانه (۱۳۶۴) - ژارگن توروالد
- سرزمین جاوید (۴جلد) (۱۳۷۰) - رومن گیرشمن
- زندگی خصوصی کاترین کبیر (1372) - جرج پی. کوچ
- سینوهه پزشک فرعون (۲جلد) - میکا والتاری
- من کنیز ملکه مصر بودم - میکل پیرامو
- سفرنامه ماژلان - پبگافتا دی لومباردو
- اسپارتاکوس (؟) - هوارد فاست
- ژوزف بالسامو (۳جلد) (؟) - الکساندر دوما (پدر)(این رمان قبل ازغرش طوفان بوده و با این رمان یک مجموعه واحد را تشکیل میدهد)
- محبوس سنت هلن یا سرگذشت ناپلئون - اوکتاو اوهری
- شاه طهماسب و سلیمان قانونی - آلفرد لابی ار
- دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری (؟) - ژان یونیر
- مکاتبات چرچیل و روزولت - وارن اف. کمبل
- پطر کبیر (۲جلد) - رابرت ماسی
- عایشه بعد از پیغمبر - کورت فریشلر
- محمد پیغمبری که از نو باید شناخت - کنستانتین ویرژیل گئورگی
- ایران و بابر - ویلیام ارسکین
- ملکه ویکتوریا - الیزابت لانفورد
- خاطرات یک جراح بزرگ آلمانی - ارهارد لوتز
- لولیتا - ولادیمیر ناباکوف
منصوری نویسنده یا مترجم
او کتابهای بسیاری نگاشتهاست. او در سبک نویسندگی خود دارای روش خاصی بود. اما طرفدار سبک بسط و گسترش کتب بود. او به کتابهای اصلی وفادار نبود. در بسیاری از موارد اطلاعات خویش را نیز به کتابهای میافزود. او معتقد بود. ترجمه بر دو گونهاست نوعی که در آن مترجم به لغت به لغت ترجمه میکند و به متن اصلی وفادار است و نوعی دیگر که خود آن را اقتباس مینامید مترجم این اختیار را داشت که ایده اولیه نویسنده را گسترش دهد.
او به خاطر سبک خاصاش بارها مورد انتقادهای شدید و بعضا استهزا قرار گرفت. رضا براهنی در کتاب کیمیا و خاک او را بشدت مورد انتقاد داد و نوشت "آقای ذبیحالله منصوری طرفدار مدرسه بسط است یعنکی که رمان ششصد صفحهای در دست ایشان حداقل هزار صفحه میشود.[۳]
کتاب «سینوهه پزشک مخصوص فرعون» نوشته «میکا والتاری» نویسنده فنلاندی در حالی توسط ذبیحالله منصوری در دو جلد و 989 صفحه ترجمه شد که اصل کتاب بیش از 60 صفحه بیشتر نیست. یعنی اگر کتاب والتاری را که به گفته خودش از پاپیروسهای هیروگلیفنشان ترجمه شده است و ظاهراً هیچ کس جز خودش یارای تأیید صحت و سقم آن را ندارد سندی متقن در نظر بگیریم، ترجمه آن به فارسی 929 صفحه داستان اضافه دارد. این را علی اناری در مصاحبه با خبرآنلاین میگوید و اضافه میکند «مرحوم ذبیح الله منصوری و قلم شیوایش شهره دهرند اما هیچ کس ترجمههای آن مرحوم را که تاریخ و افسانه را توأمان با هم داشت تاریخ صرف نخوانده و نمیخواند.» البته نمیتوان سخنان علی اناری را تماماً تایید کرد.
با نگاهی به نوشتههای ذبیحالله منصوری درمیبابیم که وی بیش از آنکه مترجم باشد نویسندهای توانا بودهاست. کتابهای او از نظر تاریخی سندیت دقیقی ندارند، گرچه وی تلاش بسیاری که در کتب تاریخی است به حوادث کتاب با رخدادهای دنیای واقع نیز همسان باشند، اما در برخی از اوقات نوشتههای او با تاریخ واقعی در تضاد هستند.برای نمونه در مورد قتل خواجه نظامالملکخداوند الموت میخوانیم:"وقتی محمد طبسی به نهاوند رسید به او گفتند خواجه در شکارگاه است و او به قرق رفت و تقاضای ملاقات کرد.در محضر خواجه وی ناگهان دید که یکی از دو غلامبچه با خنجر به وی حمله کرد و او را به قتل رساند." در کتاب
اما در واقع خواجه نظامالملک در شب جمعه دوازدهم ماه رمضان سال ۴۸۵ هجری قمری در راه بغداد در محلی به نام صحنه توسط یک از فدائیان حسن صباح به نام بوطاهر ارانی به قتل رسیدهاست[۵].
حسینقلی مستعان در مصاحبه با سیروس آموزگار درباره ذبیح الله منصوری میگوید: «همه ما میدانیم که نیمی از آنچه ذبیحالله منصوری به اسم ترجمه مینوشت، نوشته خود او بود. حتی به نظر من "نیم" هم برآورد کمی است. خود شما یکبار برای من تعریف کردید که امیرانی یک جزوه سی چهل صفحهای را برای ترجمه به وی داد و او آن را در سی چهل شماره خواندنیها ترجمه کرد و بعداً هم به صورت یک کتاب قطور در ایران چاپ شد.» و سیروس آموزگار پاسخ میدهد: «بله، درست است. من خودم آنروز حضور داشتم. یکبار دیگر نیز در همین فرانسه, یک روز دکترمحمدعلی امیرمعزی را که به یقین یکی از نامداران ایرانی معاصر است، دیدم و به وی گفتم که در ایران کتاب خداوند الموت ذبیحالله منصوری را که ترجمه از یک نویسندة فرانسوی بنام پل آمر است خواندهام و خیلی خوشم آمده است و میخواهم اصل کتاب را به فرانسه بخوانم. دکتر معزی غش غش خندید و گفت آن کتاب در واقع مقالهای بیش نیست و ملحقات خود منصوری آنرا به صورت آن کتاب قطور در آورده است.»
روایت
روزی منتقدی در یکی از روزنامه ها به شدت از ذبیح الله منصوری انتقاد کرده بود و وی را دزد آثار ادبی خوانده بود. ذبیح الله منصوری در جوابش می گوید:«اگر انسان در زندگی قرار باشد که دزد باشد بهتر است کتاب بدزدد».
منصوری 89 سال نوشت و ترجمه کرد. نگاهی به آثاری که از وی بر جامانده و مقایسه آن ها با مدت عمر او (صد البته با کسر کردن ساعات خواب و خوراک) از این حکایت می کند که او هنگام راه رفتن و خوردن هم مشغول نوشتن و ترجمه بوده است.
نقل است که اصلا شخصیتی به نام «پل آمیر» در تاریخ ادبیات فرانسه وجود ندارد. عده ای معتقدند «خداوند الموت» پرداخته ذهن منصوری بوده است.
دانلود کتاب خداوند الموت نوشته پل آمیر ترجمه ذبیح الله منصوری
سلام ممنونم که کتابهاروبرای دانلودگذاشتیداما بعضی وقتها دانلودبامشکل مواجه میشه وانجام نمیشه وصفحه به صفحه دیگه منتقل میشه ودانلودانجام نمیشه ممنون میشم کمکم کنید
پاسخحذفلینک دانلود مجددا چک شد و مشکلی ندارد.ظاهرا این مشکل از سرور می باشد،لطفا صفحه دانلود را رفرش کرده و مجددا دانلود را از سر بگیرید.
پاسخحذفبا تشکر از توجه تان