رقیب اصغر فرهادی در برلین کیست؟
خرس طلایی یا نقرهای؟
کهنهکارهای جشنواره برلین در طی این سالها متوجه شدهاند که فیلمهایی که نشست خبریشان در ساعت ۹ صبح برگزار میشود، بالاترین شانس را برای بردن جایزه دارند. فیلمهایی که در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ خرس طلایی را از آن خود کردند، نشستهای خبریشان پیش از ظهر برگزار شده بود. علاوه بر این بهدلیل ماهیت اجتماعی و سیاسی جشنوارهی فیلم برلین، طبعاً فیلمهای سیاسی شانس بیشتری برای برنده شدن دارند.
در اثر تظاهرات ۲۵ بهمن ماه همه هیجانزده هستند. جعفر پناهی، کارگردان دربند ایرانی هم بهعنوان یکی از اعضای هیأت داوران به برلیناله دعوت شده بود. اما بهدلیل محکومیت به حبس نتوانست در جشنواره حضور پیدا کند و فیلم همکار سینماگرش، اصغر فرهادی را ببیند. همهی اینها دست بهدست هم میدهد و «جدایی نادر از سیمین» را بهیکی از کاندیداهای پر و پاقرص جشنوارهی فیلم برلین تبدیل میکند. اما اتفاقاً به همین دلیل که ایران زیاد از حد سر زبانهاست و همه انتظار دارند فرهادی خرس طلایی را با خود به ایران ببرد، ممکن است بخت از او روی برگرداند و بهگفتهی ناظران فقط خرس نقره به او تعلق بگیرد.
معنای آزادی و اهمیت آن برای تغییر جهان
اصغر فرهادی در روز نمایش «جدایی نادر از سیمین» در یک گفتوگوی تلویزیونی با شبکه فرهنگی تلویزیون اتریش و آلمان و دربارهی اهمیت آزادی در جامعه و حکم جعفر پناهی گفت: «حتی اگر حکم آقای پناهی هم در دادگاه تجدید نظر لغو شود، این امر اصلاً به این معنا نیست که شرایط اجتماعی در ایران تغییر کرده و جامعه یک قدم به جلو رفته. بهنظرم در خود کل جامعه آدمها باید معنی آزادی را درک کنند و متوجه بشوند که آزادی چقدر میتواند برای بهتر شدن وضع خودشان و وضع دنیا اهمیت داشته باشد.»
سیمین، (لیلا حاتمی) در فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای بهدست آوردن آزادی شخصیاش مبارزه میکند. او میخواهد از ایران به خارج از کشور مهاجرت کند، اما همسرش، نادر که پدرش به بیماری آلزایمر مبتلاست، بهخاطر وابستگیهای عاطفی به پدر قصد دارد در ایران بماند. سیمین از دادگاه خانواده تقاضای طلاق میکند. فیلم «جدایی نادر از سیمین» در جشنوارهی فیلم برلین مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت. «جدایی نادر از سیمین» هم مانند «درباره الی» به سویههای پنهان در رفتار انسانها میپردازد.
جدال با سنتها و نگاهی به درون
سیمین از دادگاه خانواده تقاضای طلاق میکند و وقتی که با تقاضای او موافقت نمیشود، به خانه پدرش برمیگردد. تنها فرزند آنها، ترمه اما تصمیم میگیرد پیش پدرش بماند. نادر که بهدلیل گرفتاریهای زندگی روزانه از عهده پرستاری پدر بهتنهایی برنمیآید، زنی بهنام راضیه را به پرستاری از پدرش میگمارد. راضیه باردار است و به خانوادهاش اطلاع نداده که در نزد نادر کار میکند. یک روز که نادر به خانه برمیگردد، میبیند راضیه پدرش را به میز طنابپیچ کرده و پی کاری از خانه بیرون رفته است. وقتی راضیه برمیگردد، نادر او را بهسختی مجازات میکند. اما همزمان تصوری که دخترش، ترمه از او در ذهن دارد کاملاً ویران میشود.
اصغر فرهادی در «جدایی نادر از سیمین» با دقت در جزئیات زندگی روزانهی ایرانیان، نگاهی به مشکلات اجتماعی و خانوادگی انسانهای متعارف و معمولی میاندازد. نگاه او اما معطوف به درون است و نه به بیرون. اصغر فرهادی به شبکه تلویزیونی آلمان و اتریش میگوید: «در فیلم من آدمهایی هستند که از یک زندگی کهنه بهسمت یک زندگی نو میروند و درگیر یک سری موقعیتهایی میشوند. جنگ در جامعهای [را میخواهم نشان بدهم] که به سوی مدرنیته میرود اما کسانی هم هستند که در همان سنتها و ریشههای قدیمی ماندهاند.»
بحران درونی دو زن آسیبدیده
کارگردان اسرائیلی میخائیل آویاد هم به موقعیتهای مشابهای در فیلمش، که با عنوان «نامرئی در بخش «چشمانداز» برلیناله به نمایش گذاشته شد، اشاره میکند. این فیلم هر چند نمیتواند با «جدایی نادر از سیمین» رقابت کند، اما شخصیتهایش شباهتهایی با سیمین در فیلم اصغر فرهادی دارند. در فیلم آویاد برخلاف فیلم فرهادی موقعیتها اما موقعیتهای بیرونی نیستند که بهوضوح دیده شوند. آویاد به بحرانهای درونی شخصیتهایش اشاره دارد.
لیلی و نیرا، دو زنی هستند که قربانی تجاوز جنسی شدهاند. پس از ۲۰ سال آنها همدیگر را بهطور غیرمنتظرهای ملاقات میکنند. تجربهی تجاوز آنها را به هم نزدیک میکند. نیرا، در یکی از شبکههای تلویزیونی تدوینگر است و لیلی، یک فعال مدنی چپگراست که به فلسطینیها برای برداشت محصول زیتون کمک میکند. ملاقات با نیرا اما باعث میشود که او دوباره به گذشتهها فکر کند و پلی بزند بین زنی که او در گذشتههای دور بوده و آنچه که الان هست. از آن طرف اما نیرا که نمیتواند خود را از تجربهی خشونت جنسی رهایی دهد، مدام به مرد تجاوزگر فکر میکند.
این دو زن با وجود اختلافاتی که با هم دارند و گرفتاریها و دغدغههای زندگی روزانهشان، بهتدریج به هم نزدیک میشوند، و در یک سفر درونی دردناک، به کمک هم تجربهی خشونت و تجاوز جنسی را که زخمی ناسور در روحشان بهوجود آورده درمان میکنند. این فیلم بر اساس یک رویداد مستند تهیه شده و با استفاده از تصاویری مستند از تجاوزگری که در تلآویو به زنهای زیادی تجاوز کرده بود و به دلیل رفتار خاصاش رسانهها از او بهعنوان تجاوزگر مؤدب یاد میکردند ساخته شده است.
میخائیل آویاد در گفتوگو با شبکهی تلویزیونی آلمان و اتریش میگوید: «در همه جای دنیا، حتی در اروپا هم ما فقط وانمود میکنیم که داریم دربارهی موضوع تجاوز جنسی حرف میزنیم. در واقع، اینطور است که هر موقع جنایتی اتفاق میافتد، بحث تجاوز جنسی هم در حاشیهی آن جنایت مطرح میشود. ما دربارهی پیامدهای اجتماعی و خانوادگی تجاوز صحبت نمیکنیم، چه برسد به پیامدهای روحی آن در زنان که در اغلب مواقع در سراسر زندگی آنها را رها نمیکند. فکر میکنم جامعه، زنان قربانی تجاوز جنسی را پس میزند. اگر پیامدهای خشونت را بتوانیم در کلیتش درک کنیم، میبینیم که از خشونت، خشونت زاییده میشود. تنها راه برونرفت از این دور باطل این است که خشونت را به طور مجزا درک نکنیم و در همهی ابعاد، سیاسی، اجتماعی و فردی به این موضوع بپردازیم.»
ظاهراً در کنار هم اما در واقع دور از هم در دو دنیای کاملاً متفاوت
یکی دیگر از امیدهای جایزه در شصت و یکمین جشنوارهی فیلم برلین، فیلم «آینده» The Future ساخته میراندا جولای است. از میراندا جولای در سال ۲۰۰۵ فیلم «من، تو و همهی کسانی که میشناسیم» اکران شده بود. نخستین فیلم این کارگردان آمریکایی که هنرمند پرفومانس و نویسنده هم هست، در آنزمان با اقبال تماشاگران اروپایی مواجه شد. در برلیناله ۲۰۱۱ «آینده»، دومین فیلم این کارگردان در بخش رقابتی جشنواره با «جدایی نادر از سیمین» رقابت میکند و یکی از امیدهای جشنواره بهشمار میآید.
سوفی، قهرمان این فیلم که میراندا جولای خودش در نقش او بازی میکند، زن جوان ۳۰ سالهای است که با دوستپسرش حرف چندانی ندارد که بگوید. آنها در یک بحران زناشویی و عاطفی و اجتماعی عمیق بهسر میبرند. هر دو از شغلشان ناراضی هستند، رابطهی خوبی با هم ندارند و بیشتر وقتشان را در اینترنت میگذارنند. آنها ظاهراً در کنار هم اما در واقع دور از هم در دو دنیای کاملاً متفاوت زندگی میکنند.
پیر شدن در جوانی
«مسألهی من در این فیلم این است که نشان بدهم در ۳۰ سالگی، وقتی آدم به چیزهایی که میخواهد میرسد، شغلی دارد و یک زندگی برای خودش ساخته، آن موقع ممکن است گرفتار بحران بشود. چون دیگر نمیتواند دنبال شغل دیگری و زندگی دیگری برود. ناگزیر است با آنچه که دارد، تا آخر زندگیاش سر کند. یعنی در واقع آدم تا به خودش میآید، میبیند در ۳۰ سالگی پیر شده.»
میراندا جولای در این فیلم زندگی روزانهی یکنواخت شخصیتهایش، کسالت روزانهی زندگی آنها و جدایی عاطفیشان از یکدیگر را با مهارت نشان میدهد. در فیلم او مثل این است که زمان متوقف مانده و در جوانی مرگ انسان فرارسیده است. با این حال شخصیتهای او در لحظههایی موفق میشوند از جلد خودشان بیرون بیایند، عصیان کنند و رفتاری نامتعارف از خودشان نشان دهند. مثلاً سر از پنجره بیرون بیاورند و فریاد بکشند. فقط در چنین لحظههایی است که آنها احساس میکنند زنده هستند.
نیچه، درشکهچی و شلاق
اما با وجود همهی تواناییهای انکارناپذیر میراندا جولای، موضوع «آینده» چندان در چارچوب شصت و یکمین جشنوارهی فیلم برلین نمیگنجد و هر چند احتمال اینکه از این فیلم تقدیر شود، زیاد است، اما بعید است که خرس طلا را از آن خود کند. تنها فیلمی که میتواند یک رقیب جدی برای «جدایی نادر از سیمین» باشد، «اسب تورین» محصول مشترک آلمان، فرانسه و سوئیس و آمریکا، ساختهی بلا تار، کارگردان سرشناس مجارستانی است. یک فیلم ۱۴۶دقیقهای با نماهای طولانی، حرکت کند دوربین، تصاویر نمادین و دیالوگهای بسیار موجز؛ یک فیلم کاملاً کمحرف دربارهی فردریش نیچه، یک درشکهچی و اسب محنتکشیدهاش.
فیلم «اسب تورین» ساخته بلا تار نخستین بار در پنجمین روز جشنوارهی فیلم برلین به نمایش گذاشته شد. داستان این فیلم بسیار جالب است: ۳ ژانویه ۱۸۸۹ نیچه از خانهاش در خیابان کارمو آلبرت.، شماره شش بیرون میآید که میبیند یک درشکهچی با شلاق به جان اسبش افتاده است. نیچه از دیدن این صحنه آنقدر متأثر میشود که دست در گردن اسب میاندازد و میگرید. صاحبخانه بهزحمت او را به خانه برمیگرداند و نیچه دو روز از غم نه میتواند غذا بخورد و نه با کسی صحبت کند.
میدانید که این داستان آشناست و در سرگذشتهای نیچه بارها به آن اشاره شده، اما بلا تار، کارگردان مجارستانی اینبار در این فیلم از منظر درشکهچی داستان روایتنشدهی او را پس از این ماجرا روایت میکند. درشکهچی به کلبهاش در حاشیهی شهر تورین برمیگردد و کارگردان در شش روز طوفانی زندگی درشکهچی و دخترش را با نشان دادن همهی جزئیات تعریف میکند.
در مطبوعات از این فیلم سینمای مؤلف بهعنوان جدیترین رقیب «جدایی نادر از سیمین» یاد میکنند. «اسب تورین» همهی شرایط را برای بردن خرس طلایی دارد، جز یک شرط مهم و آن هم این است که این فیلم، یک فیلم سیاسی و اجتماعی نیست. اما با اینحال مثل «جدایی نادر از سیمین» نشست خبریاش پیش از ظهر برگزار شده است. برای همین به راستی ممکن است امسال «اسب تورین»، «خرس طلای برلین» را با خود ببرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.