شصتمین سالمرگ آندره ژید، نویسندهای تأثیرگذار و ماندگار
خانم مهستی بحرینی، شما کدامیک از آثار آندره ژید را به فارسی ترجمه کردهاید؟
فقط مائدههای زمینیاش را ترجمه کردهام و بعد هم یک شرح حالی از ایشان که یک کتاب مستقل بود که شرح حال بزرگان بود که هر مترجمی یکی از کتابها را انتخاب میکرد و من هم ژید را انتخاب کردم که شرح حال و آثارش بحث شده بود.
تم اصلی مائدههای زمینی چیست؟
نمیتوان اسم رمان رویش گذاشت چون خصوصیات و ویژگی های یک رمان را ندارد. ژید در این کتاب خودش را پیرو مکتی هدونیسم که لذتجویی و اغتنام فرصت است، نشان داده. علت اینکه او این کتاب را نوشت وقتی بود که به شدت بیمار بود و رفت آفریقا و در آنجا یک تغییر روحیه داد، گرایشهایی پیدا کرد و از آنجا دیگر شور و شوقش را در پیوند با شادیهای جسمانی نشان داد و نه فقط شادیهای جسمانی و لذت بردن، بلکه نفی همهی بردگیهای خانوادگی، آئینی و حتی شخصی. ژید در سراسر زندگیاش در انتخاب میان نفس و نیاز با اخلاق و پاکدامنی در جدال بود. یعنی از یک طرف به شدت آدم اخلاقی بود و میخواست که به اصطلاح درست زندگی کند و پا از دایرهی عفت و اخلاق بیرون نگذارد و از طرف دیگر به خاطر آن گرایشاتی که گفتم قبلا، نمیتوانست این کار را کند و خیلی از این بابت در رنج بود. و این را در آثار دیگرش نشان داده که با چه دریغها و پشیمانیهایی همراه بوده با این میل به آزادی شخص.
چرا مائدههای زمینی در زمان بعد از جنگ در اروپا و بویژه در فرانسه تا این اندازه طرفدار یافت؟
مائدههای زمینی در اروپا ـ به خصوص اروپای بعد از جنگ ـ واقعا غوغایی به پا کرده بود. ملت خسته بودند از سختگیریها، ناکامیها، شکستها و میخواستند که فراموش کنند همهی درد و اندوه خودشان را و به خوشباشی روی بیاورند و این کتاب به موقع درآمده بود و جوابگوی این خواست بود.
آندره از نوجوانی شیفتهی دختردائیاش مادلن میشود اما تنها پس از مرگ مادرش در سال ۱۸۹۵ میتواند با مادلن ازدواج کند، چراکه مادران دو عاشق مخالف این ازدواجاند.
آندره ژید در سالهای جوانی
آندره ژید خیلی زود عصیان کرد و تقریباً در سن بیست و سه چهار سالگی و یا حتی شاید زودتر رابطه و آن وابستگی و اطاعت و فرمابرداری از مادر را قطع کرد و دیگر به راه خودش رفت. به میل خودش ازدواج کرد. یعنی آنطور نبود که مادرش اتفاقا مخالف بود و میگفت که تو نمیتوانی او را خوشبخت کنی، ولی گوش نکرد.
البته ازدواجش با مادلن هم درست بعد از مرگ مادرش بود!
آخر سر مادرش موافقت کرده بود برای ازدواج آنها. میگویند آن طور هم نبوده که تا به آخر مخالف باشد.
و گویا به خاطر روابط همجنسخواهانهاش زندگی به مادلن خیلی تلخ میشود!
بله! البته او مثل اینکه خیلی علاقهی شدیدی به ژید داشته. منتها در اواخر عمر که یک نامههایی را از آندره ژید میبیند که متوجه گرایشهای او میشود، به شدت ناراحت میشود و تمام نامههای عاشقانهی خودش را پاره میکند، چون اینها به شدت در دوران نوجوانی، مادلن و ژید به هم وابسته بودند. و او تمام نامهها را پاره میکند که ضربهی روحی شدیدی به ژید میزند. ولی به هر صورت اواخر دیگر از هم جدا دیگر جدا بودند. نه جدایی با اختلاف. ولی ژید زندگی خودش را داشته و مادلن در آن ملکی که داشتند، تا آخر در آنجا زندگی میکرد و ژید با دوستان خودش معاشرت میکرد.
مائدههای زمینی در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. آیا سانسور شد؟
نخیر اصلاً، برای اینکه میدانید اولاً تقریباً میشود گفت این یک اثر کلاسیک است و بعد هم در این کتاب هم واقعا مطالب خلافی که جمهوری اسلامی ایران بر بعضی از مسائل اخلاقی انگشت میگذارند، در کتاب وجود ندارد. کتاب در واقع ـ ببینید برای ما ایرانیها ـ نمیتوانم بگویم چیز تازهای دارد. برای اینکه ما یک عرفان خیلی عمیق داریم در ایران، یعنی چندین قرن سابقهی عرفان داریم که به مراتب قویتر از این حرفهایی که او زده در مائدههای زمینی. و این نوعی عرفان زمینی است. برای ما تازگی ندارد ولی در عین حال هم مطالبی نیست که نشنیده باشیم و بخواهیم تعجب کنیم و ایراد بگیریم و سانسور کنیم. آدم اثری را نباید ترجمه کند یا اگر میداند که مشکل دارد و اگر میخواهد ترجمه کند باید سعی کند که کامل ترجمه کند. من گاهی مثلا یک جملهای یا یک کلمهای را ممکن است حذف کنم اما اینکه یک فصل تمام را حذف کنم این واقعا خلاف امانت است.
حدس میزنید که ایرانیان تا چه اندازه آندره ژید را میشناسند؟
آندره ژید نویسندهی بسیار مشهوری است در ایران. از چندین سال پیش کتابهایش ترجمه شده و همه میشناسندش. خوب برندهی جایزهی نوبل بوده ـ البته این نوبلهای الان نیست که فراموش شوند و یکی دو سال دیگر کسی یادش نمیماند، حتی اسمشان در ذهن نمیماند ـ ولی آن موقع اینطور نبود و ژید هم که نویسندهی بسیار سرشناسی بود. این است که اسمش ماندگار شد و همه میشناسندش، چه خوانده باشند آثارش را و چه نخوانده باشند.
آندره ژید در حوزهی اجتماعی ـ سیاسی علیه استعمار و فاشیسم نیز بسیار فعال بود و حتی دورهای گرایش به حزب کمونیست فرانسه داشت. ولی گویا در سفرش به شوروی نظرش تغییر یافت؟
آندره ژید در اواخر دهه چهل میلادی
در فرانسه خیلی فعالیتهای بسیار کرد برای آنکه استعمار را از میان ببرد و خیلی هم مؤثر بود..... ـ مقالاتی نوشت و خیلی تاخت به کشورهای استعمارگر که یکی هم کشور خودش فرانسه بود. بعد هم به خاطر همین حقطلبی و آزادیخواهی بود که علاقه پیدا کرد به شوروی یعنی به مارکسیم و فکر میکرد که آن میتواند تا اندازهای دردهای بشر را مداوا کند، ولی رفت به شوروی و دید آنجا هم خبری نیست و خوب من میتوانم کاملا مجسم کنم که یک آدم فرانسوی آزاداندیش با همه آزادیهای اجتماعی ـ ولی اگر کشورش استعمارگر هم باشد به هر صورت آزادیهای فردی و آزادیهای اجتماعی آنجا خیلی فراوان است ـ بعد یک همچین آدمی برود شوروی و آن قید و بندها را ببیند، طبعا زده میشود و وقتی برگشت خیلی تغییر عقیده داده بود و این تغییر عقیده را در کتابی به اسم "بازگشت از شوروی" منعکس کرد.
ژید در سال ۱۹۲۳ پدر دختری خارج از زندگی زناشویی میشود که با او و مادرش از سال ۱۹۲۷ در خانهای اجارهای در پاریس زندگی میکند و پس از مرگ مادلن در سال ۱۹۳۸ دخترش را به فرزندخواندگی میپذیرد.
این زن دختر یکی از دوستانش بود.
دختر ژید در سال ۲۰۰۲ کتابی از پدرش منتشر میکند که آندره در سال ۱۹۰۷ نگاشته بود و بیش از هرچیز به روابط جنسی همجنسخواهانهاش میپردازد. اینطور که پیداست، این کتاب نیز مانند بسیاری از آثار دیگر ژید به فارسی ترجمه نشده است؟
آندره ژید دو سه کتاب دارد که خیلی بیپرده شرح حال خودش است و این البته صداقت او را نشان میدهد که مسائلی را که میدانست اگر بنویسد، اجتماع به شدت علیه او برمیخیزد، ولی نوشت. یکی از این کتابها کریدون هست که ترجمه نشده، یکی هم "اگر دانه نمیرد" که شرح حال خودش است. "اگر دانه نمیرد" را به طور ناقص چاپ و ترجمه کردند، ولی کریدون را نتوانستند ترجمه کنند. نه کتابهای آندرهژید را، آن کتابهایی را که مباحث در آن هست نمیشود ترجمه کرد.
آندره ژید چه ویژگیهایی داشت و محور اصلی آثارش چه بود؟
اگر بخواهیم آندره ژید را درست بشناسیم باید فقط بگوییم که آندره ژید بین دو قطب ایمان و هوس در نوسان است. از یک طرف سخت پایبند لذتجویی و گرایشهای شخصی خودش است و از طرف دیگر به خاطر تربیت مذهبیاش سخت پایبند اخلاق است، به هر صورت او میگفت من این هستم ولی مهمترین اصل برای هر کس این است که به رغم همهی ابهامات و چندگونگیهایی که در درون خودش سراغ دارد، با خودش صادق باشد و به کسی دروغ نگوید و نه به هیاهوی مخالفان و معترضان انجام بدهد و نه به منافع شخصی خودش و فقط صداقت و صمیمیت داشته باشد. واقعا میشود گفت که این ویژگی آندره ژید است. با وجود همهی این حرفها همچین نیست که ما فکر کنیم آثار او دعوت به آزادی کامل و پشت پا زدن به همهی قید و بندهاست. با وجود اینکه در مائدههای زمینی هی میگوید: "بدور افکن بدور افکن" همهی این حرفها را. ولی در جاهای دیگر میگوید که هر کسی دنبال استعلا برود و به خودش اجازه ندهد که در ورطهای بیفتد که از این بالا رفتن و استعلای روح محروم بماند. این است که نمیشود گفت که آنده ژید فقط به هوا و هوس پایبند بود. موضوع آثار آندره ژید زندگی درونی انسان و تجزیه و تحلیل مداوم و مستمر مسائل عاطفی و روانی است.
آندره ژید در زمان خود چه نقش و جایگاهی در اجتماع و جامعهی ادبی داشت؟
نقش و جایگاه ژید در فرایند حرکت روشنفکری فرانسه نباید فراموش شود. ممکن است که الان کسی دیگر آندره ژید را نخواند، ولی ارزش کار ژید این است که در زمان خودش تقریبا میشود گفت بیشتر از دیگر نویسندگان در رویدادهای ادبی، فکری، عقیدتی، سیاسی حضور مداوم داشت و این اواخر به شدت به مسائل سیاسی و اجتماعی میپرداخت، یعنی نقشی که در میان جوانان و روشنفکران فرانسه داشت و انگیزهای بود برای حرکت آنها.
مصاحبهگر: نوشین شاهرخی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.