۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

دکلمه ای ماندگار و اعتراضی از استاد ایرج جنتی عطایی

دانلود دکلمه ای ماندگار و اعتراضی از استاد ایرج جنتی عطایی به همراه متن کامل آن


هر کسی هم رزمی هم خشمی هم رنجی دارد
هر کسی هم بزمی هم دستی هم گنجی دارد

آنکه با تو با تو هم رزم است :می خواهد با تو پیروز شود بر دشمن
آنکه با تو هم خشم است : می خواهد با تو فریاد کند حق با ماست.
آنکه با تو هم رنج است : می داند چه کسی رنج تو را می خواهد.

آنکه اما نیستی هم بزمش ،خون فرزند تو را می نوشد.
آنکه اما نیستی هم دستش ،پشت پا می زندت تا بیفتی از پا،تا بماند بالادست.
آنکه اما نیستی هم گنجش،می گوید:رنج تو گنج من است،تو اگر تن خسته من آبادم،تو اگر پابسته من آزادم.
آنکه هم گنج تو باشد اما،می پرسد:رنج تو گنج چه کس باید باشد جز تو،رنج ما گنج که می باید باشد جز ما؟
تو سلاحی خواهی ساخت،از غرور و کینه
و به همرزمت خواهی گفت:رزممان پاینده،خشممان سوزنده،گنجمان آینده.

*************
در شام سبز یک بهار،از سفره های خالی دهقانان،گسترده بر اسارت دلگیر روستاها
از قلب خوشه ی گندم،در مطلع تغزل باران،طلوع خواهی کرد و دهکده آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند.

*************
در صبح زرد یک زمستان،از بغض پر صلابت انبوه یک کارگر،
گل کرده در حماسه ی چرخ و براده ی آهن،
در کارخانه ها،از دست های ماهر انسان،
در خلق سربلندی دنیا،
طلوع خواهی کرد و کارخانه،آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند

************
در ظهر سرخ یک تابستان،از سنگر شریف شکفتن،
در شطّ داس ها و پتک ها، کتاب ها و دست ها،تفنگ ها،
ظلوع خواهی کرد و شهر آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند.
************
در عصر خونی یک پائیز،طلوع خواهی کرد
از دکده ها و کارخانه ها،از خانه ها
طلوع خواهی کرد

************
هر برادر تنی ،هر برادر تنی
اگر گرسنه نیست،با تو که گرسنه ای ، خصم خانگیست
هر غریبه ی گرسنه،با گرسنه ها ولی برادر است.
هر برادری که خواب می کند تو را و نان خویش می خورد،یار دشمنان توست
در نبرد ما ،گرسنه را گرسنه یاور است
************
با شهید زاده ای بر پشت،با شهید نطفه ای در شکم
پُر کینه،پُر خشم،
زن روستایی ،ایستاده بر نعش مرد شهیدش،در عبور سربازان
***********
باری اگر چه ما رنج برده ایم،ما زخم خورده ایم
ما تا رسیدن بی برگی اُمید،هر روز مُرده ایم
ما با چراغ کینه،شب را شناختیم
با اسب سُرخ حادثه،تا قلب بی تپش مرگ تاختیم.
ما تا شکفتن انسان،ما تا دمیدن فریاد،ما تا رسیدن خورشید زنده ایم
***********
باری اگرچه اگرچه
سکوت کُن
سکوت کُن
به یاد آنکه در سپیده جان سپُرد
سکوت کُن
سکوت کُن به یاد آنکه با اُمید خلق مُرد
سکوت کُن
به یاد خشم آن شهید سربلند
سکوت کُن
به یاد آنکه عاشقانه زخم خورد.
تو ، تو از سکوت ، اگر ،اگر به خشم می رسی سکوت کُن.
***********


گریه ی مادر صدای جان سپردن بود که در دهلیز می پیچید
گریه ی مادر صدای سرد مُردن بود که در پائیز می پیچید
برادر گفت:حدیث گرگ و انسان است.
برادر گفت:حدیث دشنه و جان است.
تنم لرزید،
دلم را خشم و خون پُر کرد.
برادر گفت:برادر مرد میدان است.
برادر اسب خود زین کرد
برادر زد به کوهستان
سلام ای خشم روز افزون،خداحافظ برادر جان
هجوم باد و باران بود و پائیزی که خونین بود
برادر خشمی خون پدر،بر خانه ی زین بود.
برادر رو به فتح شب ، موذن بر فراز بام
پدر در خون خود خفته
سپیده می دمید آرام
************
باغبان
پیر ِ گریان ِ شبیخون خورده 
گفت:بی تو ای غنچه گل سرخ شهید،همه ی گلهایم گل ِ حسرت شده اند.
و نسیم بوی بی باوری و تسلیم.
بوی تن در دادن دارد.
خاک اگر خاک کرامت باشد.
دهن باغ پُر ازفریاد است.
و درخت ،سُرخی ِ کینه ی گُل را می سُراید با خشم
ای کاش ای کاش
باز در باغ،گُل سُرخی بود.
باغبان بر سر نعش گُلِ سُرخ نشست.
گُل سُرخ آخرین سُرخ گُل خون آلود
گُل شهید نعره ی باغستان
گُل سُرخ تیر باران شده ی جوخه ی یخ
زیر رگبار زمستانی شب
خواب آزادی رویش می دید.
قلب سبز گُل سُرخ با صدایی خونین در شب باغ سُرود.
از شب زرد زمستان تا سحر
سحر سُرخ بهار
فاصله فریاد است
تاگُل سُرخ شدن راهی نیست
می توانی ، می توانی گُل سُرخی باشی
باغبان اشکش را با پرِ شال ِ چهل تکه زُدود.


برای دانلود این دکلمه ی زیبا با صدای استاد ایرج جنتی عطایی اینجا کلیک کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.