حاشیههای جنجالبرانگیز در تاریخ برلیناله
اگر کسی تصور میکند جشنوارههای سینمایی مشهور مثل ونیز، کن و برلیناله زادهی عشق و علاقهی جمعی از طرفداران متعصب و شیفتهی سینما هستند، درهمین ابتدا باید گفت که سخت در اشتباه است. اگر قرار به ادای دین باشد، برای مثال باید از موسولینی، دیکتاتور مشهور ایتالیایی نام برد که ایدهی برگزاری جشنواره فیلم ونیز به ذهنش خطور کرد.
قدرت رسانه به ویژه سینما چیزی نبوده و نیست که دیکتاتورهایی نظیر موسولینی و هیتلر از آن غافل مانده باشند. از همین رو نیز در سال ۱۹۳۸ موسولینی برای حمایت از صنعت سینمای ایتالیا برابر سینمای پرقدرت و بانفوذ آمریکا به فکر راهاندازی یک جشنوارهی فیلم افتاد.
نخستین دوره از جشنواره فیلم برلین در سال
۱۹۵۱طبیعی است که این اقدام موسولینی از سوی دولتهای دموکراتیک و مخالفان فاشیسم بدون جواب نماند. در این میان فرانسه دست به کار شد تا در شهر کن مقدمات جشنوارهای سینمایی را آماده کند که مشخصا جوابی بود به جشنواره نوظهور موسولینی در ونیز. به این ترتیب در سال ۱۹۳۹ جشنواره فیلم کن برای نخستین بار آغاز به کار کرد.
اما در برلین هم وضعیت شدیدا حال و هوای سیاسی داشت. سال ۱۹۵۱ زمانی که برای نخستین بار برلیناله پا به عرصه گذاشت، آلمان دوران پس از جنگ دوم جهانی را پشت سر میگذراند؛ کشوری ویرانه و چند پاره که از سویی سایه سنگین شوروی را روی خود حس میکرد و از سویی دیگر رژهی نیروهای متفقین را در خاکش.
برگزاری جشنوارهی فیلمی در شهر برلین نیز ایدهی متحدان غربی بود تا به این وسیله به شوروی پیامی را مخابره کنند و این بار با زبان سینما؛ پیامی که میگوید: ما قصد نداریم از این شهر دست بکشیم.
۶۱ سال از عمر برلیناله میگذرد. جشنوارهای که تفاوتهای زیادی با همتایان ایتالیایی و فرانسویاش دارد. برلیناله جشنوارهای است که همیشه رنگ و بویی از سیاست داشته است. هر چند این جشنواره کوشیده تا طی این سالها بدون سر و صدا به کار خود ادامه دهد اما این امر باعث نشده تا برلیناله چندان هم از جنجال و رسوایی به دور باشد.
"زیر پا گذاشتن اصل"
سال ۱۹۷۰ رسوایی بزرگ برلیناله رقم میخورد. میشائیل فرهوفن، فیلمساز آلمانی با فیلمی ضد جنگ به نام O.K. به جشنواره میآید. این فیلم روایتگر داستان واقعی دختری ویتنامی است که در جنگ از سوی چهار سرباز آمریکایی مورد تجاوز قرار میگیرد و کشته میشود. یک روز پس از نمایش فیلم، هیأت داوران از قصدش برای کنار گذاشتن این فیلم از جشنواره خبر میدهد زیرا اثر فرهوفن نمادی برای "تفاهم بهتر میان ملتها" نیست که در حقیقت اساس جشنواره به شمار میرود.
موجی از اعتراض به پا میخیزد که نتیجهاش منحل شدن هیأت داوران است. در پی این اقدام داوران در آن سال خبری از خرس طلایی و خرسهای نقرهای نیست و هیچ فیلمی نمیتواند جایزهای را با خود به خانه ببرد.
شش سال بعد نوبت جنجالی دیگر است. رقمزننده این بار ناگیسا اوشیما، کارگردانی از کشور ژاپن است. هر چند داستان فیلم وی به نام "در قلمرو احساس" پایهای حقیقی دارد، اما فیلم به دلیل داشتن صحنههای جنسی فراوان از سوی دادستانی شهر برلین مظنون به پورنوگرافی و در نتیجه توقیف میشود. با این همه تهیهکنندهی فیلم نسخهای از آن را زیر عنوانی دیگر به جشنواره میرساند که در نهایت تحت تدابیر خاصی به نمایش در میآید.
تهدید داوران
سال ۱۹۷۸ برای برلیناله به مثابه تولدی دیگر است. این جشنواره سینمایی تا آن سال در ماه گرم تابستانی ژوئن برگزار میشد که درست پیش از برگزاری جشنواره ونیز و پس از برگزاری جشنواره کن بود. این تاریخ چندان باب میل دست اندرکاران سینما نبود، آنها از یک طرف سه ماه پرکار را میگذراندند و از طرف دیگر فیلمهایی که به نمایش در میآمدند تا اندازه زیادی مشابه هم بودند. مدیر جشنواره در آن سال تصمیم میگیرد، تا برلیناله را به ماه فوریه منتقل کند. برلینالهای که تا پیش از این یک جشنوارهی تابستانی و تفریحی بود، به ناگاه شخصیت تازهای میگیرد و تبدیل به جشنوارهای "کاری" میشود.
جنجالی که در سال ۱۹۸۶ گریبانگیر برلیناله میشود از جنس دیگری است. این بار فیلمی در مورد محاکمه تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ (آندراس بادر، اولریکه ماینهوف، گودرون انسلین و یان کارل راسپه) از کارگردان آلمانی، راینهارد هاوف سبب میشود تا اعضای هیأت داوران پیامهای تهدیدآمیز دریافت کنند و ظن اقدامی مسلحانه در حین نمایش فیلم در جشنواره رود. این فیلم تحت تدابیر شدید امنیتی به نمایش درمیآید و از نظر به کارگیری نیروی امنیتی، جشنوارهای کمسابقه را میسازد.
صحنهای از فیلم میشائیل فرهوفن O.K.
البته این پایان ماجرا نیست. فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب میشود، اما هنگام اهدای جوایز رییس هیأت داوران میگوید که وی با این انتخاب مخالف بوده است. به این ترتیب وی سوگند سکوت را که داوران به حفظ آن متعهد هستند، میشکند؛ اقدامی بیسابقه در تاریخ برلیناله.
در سال ۲۰۰۴ فیلمی از فاتح آکین، کارگردان ترک تبار محبوب آلمانی برندهی خرس طلایی برلیناله میشود. یک روز پس از مراسم اهدای جوایز روزنامهای پر تیراژ در آلمان گزارشی را منتشر میکند که در آن آمده، هنرپیشهی اصلی این فیلم پیشتر در فیلمی پورنو بازی کرده است. هر چند این گزارش در عمل تأثیری بر پروندهی کاری هنرپیشه و کارگردان ندارد اما انگار آزمونی میشود برای سنجش میزان بردباری جامعهی آلمان و بحثهای فراوانی بر سر این موضوع به راه میافتد.
سیبل ککیلی، هنرپیشهی این فیلم در مصاحبهای اعلام میکند که وی در آن زمان جوان و نیازمند به پول بوده است. در ماه دسامبر همان سال شورای رسانههای آلمان از گزارش این روزنامه انتقاد میکند.
جای خالی پناهی
امسال برلیناله بار دیگر با حاشیه همراه شده است؛ حاشیهای که نه فیلمها و دستاندرکاران جشنواره بلکه مقامات دولتی در ایران زمینهساز آن بودهاند.
جعفر پناهی، کارگردان ایرانی و برندهی خرس طلایی برلیناله و یکی از اعضای هیأت داوران این دوره از جشنواره، در حکمی از سوی دادگاه به اتهام "اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" به ۶ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامهنویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شد.
جشنوارهی امسال با صندلی خالی جعفر پناهی بر روی سن آغاز به کار کرد و روزی نیست که نامی از این کارگردان ایرانی در برلیناله بر زبانها نیاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.