حامد خان بهداد چه کردی؟!
احسان علیخانی، مُجری برنامه صداش رو صاف کرد و گفت که حالا برای اعلام بهترینهای سینما از یکی از اهالی خود سینما که خیلی هم مسلط به این کاره دعوت میکنیم که بیاد روی صحنه.
ـ بهرام رادان
جمعیت دست زدند و بهرام از پشت پرده اومد روی سن. ردیفِ کنار من، جماعتِ هنرپیشه و سوپراستارهای سینما نشسته بودند. مهناز افشار، حامد بهداد، بابک حمیدیان، پيام دهكردی و .... که با ورودِ رادان، اهالی سینما همهشون بلند شده و سرپا رادان رو تشویق کردند. بهرام مثل همیشه ساده و خوشتیپ روی سن حاضر شد و جلوی جمعیت تعظیم کرد. مردم ساکت و هنرپیشههای سینما هم نشستند. توی سالن اصلی برج میلاد، با اون همه تماشاچی (ظرفیت سالن رو نمیدونم ولی اون موقع تقریباً همهی سالن پُر بود) حالا فقط یک نفر سرپا واستاده بود و به تنهایی داشت دست میزد و اون کسی نبود جز حامد بهداد که قبل از این هم وقتی علیرضا قربانی بعنوان بهترین خوانندهی سنتی جایزه گرفته بود رفتاری خاص بهدادی کرده بود!
دوباره جماعت شروع به سوت كشيدن و دست زدن کردند. البته اینبار نه برای رادان که برای حامد بهداد. اون هم دست زد و دست زد و دست زد تا اینکه بهرام رادان پشت میکروفون گفت: ای قربون تو برم من.
سالن که ساکت شد رادان از نحوهی انتخاب بهترینهای سینمای 89 (به انتخاب مجلهی رونا) گفت و جایزهی اول رو تقديم اصغر فرهادی كرد بابتِ بهترین کارگردان امسال که دو روز قبل، خرس طلایی و نقرهی جشنواره برلین رو بخاطر فیلم جدایی نادر از سیمین از آن خودش و سینمای ایران کرده بود. بهترین هنرپیشهی زن مهناز افشار بود. خانم افشار كه گويا همه جا با مامانشون حضور دارند! تنهايی روی سن رفت و برخلاف اینکه جلوی دوربین سينما خیلی بلبلزبونه، با داشتن این همه تجربه و حضور در برنامه و مراسم مختلف باز هم با استرس زیاد (که البته خودش هم بهش اشاره داشت) خیلی مختصر و مفید صحبت کرد و اينجوری هم يه كمی سوتی هفتهی قبل در جشنوارهش رو ماستمالی كرد.
[و داستان از اینجا شروع شد]
رادان دوباره جلوی میکروفون قرار گرفت و اعلام کرد: بهترین هنرپیشهی مرد، حامد بهداد.
احسان علیخانی همزمان با اعلام این انتخاب گفت: قبول دارید جایزهی جشنوارهی رو که حامد امسال گرفت خیلی دیر بهش دادند؟!
سالن منفجر شد. حامد با همون سَر و وضع و تیپ و رفتارهای خاص ِ خاص خودش از روی صندلی بلند شد. از همونجایی که واستاده بود دوری زد و برای جمعیت دست تکون داد و به ابراز احساسات مردم جواب داد. سَلانهسَلانه رفت روی سن. از سَمتی هم رفت که مجبور نباشه از جلوی رجال و مدعوین سیاسی که ردیف اول سالن نشسته بودند رد بشه. جایزهش رو از دست بهرام رادان گرفت و رفت جلوی میکروفن.
[از اینجا به بعد سعی کنید حامد بهداد رو با همون سرخوشی و رفتارهای خاص خودش تصور کنید]
حامد که انگار اصلاً خوشحال نبود با اخم و قیافهی عبوس روی سن و جلوی تماشاچيان گفت: امشب، شب تولد حضرت محمده. همه ما یه چیزهایی از حضرت محمد میدونیم ... میدونیم؟ چشمهاش رو بست و سَرش رو چند بار تکون داد و گفت: آره، آره حتماً میدونیم. توی کتابهای دبستان، اول، دوم، سوم، راهنمایی، دبیرستان يه چيزهايی خوندیم. مادربزرگهامون بهمون گفتن. زیر کرسی شنیدیم. همهمون میدونیم که محمد، پیغمبر رحمت بوده. مهربون بود و خیلی رحم داشته.
تا اینجا حامد فقط و فقط جمعیت رو نگاه میکرد. بعدش بدون نگاه كردن به ردیفِ اول VIP که رحیم مشایی، صالحی (وزیر امور خارجه) علیآبادی (رئیس کمیته المپیک) زریبافان و .... نشسته بودند با دستش به سمتِ همون آقایونی که ردیف اول نشسته بودند اشاره کرد و گفت: امیدوارم که این آقایون هم یه کمی از حضرت محمد یاد بگیرند و بارحمتر بشن.
و اینجا بود که سالن منفجر شد بابت حرفی كه حامد بهداد زد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.