کدام را سوار می کنید؟
یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد
که یک پرسش داشت. پرسش این بود:
شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس
میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند،
یک پیرزن که در حال مرگ است.
یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است.
یک خانم یا آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید.
شما میتوانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب
خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید.
____________ _________ _______
پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید
____________ _________ _______
.
.
.
.
.
.
.
قاعدتاً این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد:
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی
پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید، زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این
فرصتی است که میتوانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران
کنید.
شما باید شخص مورد علاقهتان را سوار کنید، زیرا اگر این فرصت را از دست
دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی
برای پاسخ خود نداشت. او نوشته بود:
سوئیچ ماشین را به پزشک میدهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم
به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس میمانیم..
شرح حکایت
همه میپذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این
پاسخ فکر نمیکند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشتهها و مزیتهای خود را (ماشین) از دست
بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهیها، محدودیتها و مزیتهای خود را از خود
دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات میتوانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم
تحلیل فوق را میتوانیم در یک چارچوب علمیتر نیز شرح دهیم:
در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در
مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار میگیرد.
در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیتهای
محیطی خود، استفاده میکند و قادر نمیگردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع
اطراف خود را تحلیل کند.
تفکر جانبی سعی میکند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت
شکنی کرده، مفروضات و محدودیتها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با
ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیتهای خود را ببخشیم میتوانیم
چیزهای بهتری به دست بیاوریم.
شاید خیلی از پاسخ دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که
ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند.
بنابراین چه چیزی باعث میشود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند، دلیل
آن این است که به صورت جانبی تفکر نمیکنند. یعنی محدودیتها و مفروضات
معمول را کنار نمیگذارند.
اکثریت شرکت کنندگان خود را در این چارچوب میبینند که باید یک نفر را
سوار کنند و از این زاویه که میتوانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین
باشند، درباره پاسخ فکر نکردهاند
یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد
که یک پرسش داشت. پرسش این بود:
شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس
میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند،
یک پیرزن که در حال مرگ است.
یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است.
یک خانم یا آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید.
شما میتوانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب
خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید.
____________ _________ _______
پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید
____________ _________ _______
.
.
.
.
.
.
.
قاعدتاً این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد:
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی
پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید، زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این
فرصتی است که میتوانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران
کنید.
شما باید شخص مورد علاقهتان را سوار کنید، زیرا اگر این فرصت را از دست
دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی
برای پاسخ خود نداشت. او نوشته بود:
سوئیچ ماشین را به پزشک میدهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم
به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس میمانیم..
شرح حکایت
همه میپذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این
پاسخ فکر نمیکند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشتهها و مزیتهای خود را (ماشین) از دست
بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهیها، محدودیتها و مزیتهای خود را از خود
دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات میتوانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم
تحلیل فوق را میتوانیم در یک چارچوب علمیتر نیز شرح دهیم:
در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در
مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار میگیرد.
در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیتهای
محیطی خود، استفاده میکند و قادر نمیگردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع
اطراف خود را تحلیل کند.
تفکر جانبی سعی میکند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت
شکنی کرده، مفروضات و محدودیتها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با
ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیتهای خود را ببخشیم میتوانیم
چیزهای بهتری به دست بیاوریم.
شاید خیلی از پاسخ دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که
ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند.
بنابراین چه چیزی باعث میشود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند، دلیل
آن این است که به صورت جانبی تفکر نمیکنند. یعنی محدودیتها و مفروضات
معمول را کنار نمیگذارند.
اکثریت شرکت کنندگان خود را در این چارچوب میبینند که باید یک نفر را
سوار کنند و از این زاویه که میتوانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین
باشند، درباره پاسخ فکر نکردهاند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.