زنان موسیقی ایران از اسطوره تا امروز
دربارهی کتاب توقیفشدهی « زنانِ موسیقی ایران از اسطوره تا امروز » نوشتهی توکا ملکی، کتاب خورشید
فرهنگ کسرائی
گوش دادن به صدای لهوی حرام است
گفتهاند: طبق شهادت منابع معتبر، حرمت غنا در میان مسلمانان صدر اسلام امری پذیرفته شده و مورد قبول همه بوده است. در زمان ابوبکر، غنا به عنوان یکی از «مَلاهی» [ ابزار لـَهو و لعب و پس آئین خوشگذرانی] اکیداً ممنوع بود؛ در تاریخ طبری آمده است که مجازات دو دختر خواننده، بریدن دستها و کشیدن دندانهایشان بود. عمر هم از این لحاظ با ابوبکر فرق چندانی نداشت و همواره موسیقیدانان و خوانندگان را مورد عتاب قرار میداد.
در «عقد الفرید» آمده است که دو نفر از اشراف قریش آواز میخواندند که «عمر ابن خطاب» با آنها برخورد میکند و با تشبیه صدای آن دو به الاغ، آنها را از این کار منع میکند. علاوه بر اجماع شیعه بر حرمت غنا، بزرگان علمای اهل سنت نیز در ذیل تفسیر آیهی «لهو الحدیث» منظور از لهو الحدیث را، غنا معرّفی کردهاند و از وجود مبارک پیامبر (ص) نقل کردهاند که ایشان فرمودهاند: «گوش فرا دادن به صدای لهوی گناه است و نشستن در مجلس آن فسق و لذت بردن از آن کفر میباشد.»
بیائید نگاهی به چند جستار کوتاه از این کتاب بیندازیم، بازمانده را به دادگری شما وامیگذاریم.
فعالیتهای آشکار و نهان زنان در عرصهی موسیقی
در بخشی از سرسخنِ کتاب آمده است: میتوان گفت که امکان بروز خلاقیت زنان در آثار نوشتاری به دیگر فعالیتها در دیگر زمینههای هنری نیز سرایت میکند، موسیقی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما آثار فعالیت زنان در زمینهی موسیقی، فقط به دو سه سده¬ی نزدیک به زمانِ ما محدود میشود؟ در پاسخ به این پرسش است که این کتاب شکل گرفته است. این کتاب پزوهشی است در چند و چونِ فعالیتها، محدودیتها و حضور آشکار و نهان زنان در عرصه¬ی موسیقی و در تمامی زمینه¬های آن از جمله، آهنگسازی، نوازندگی، ترانهسرائی و آوازخواندن است. ناگفته پیداست که محدویت امکان پرداختن به موضوع به خاطر کمبودِ مآخذ، کار را بسیار دشوار کرده است. در ادامه باید به نکات دیگری هم اشاره کنم. بنا به شرایط معاصر و وجود مرزی باریک بینِ رعایت برخی ملاحضاتِ اخلاقی و عرفی در پرداختن به زنان اهل موسیقی در دوران معاصر و خطر دورافتادن از واقعیت، کوتاه بودن یا طولانی بودنِ شرحها به دلیلِ کم یا زیاد بودن اهمیتِ موضوع یا افراد مورد بحث نبوده، بلکه به خاطر میزان منابع و مآخذ موجود بوده است.
نوازندگان و دخترانِ خواننده و اهمیت آنان نزد عربها
در میانِ عربها، زنانِ نوازندهای بودند، که آنان را «مُغـَنیه» مینامیدند و نقشِ آنان در حیات ادبی و موسیقائی عرب چندان کم نبوده است. «حَریم» (آنچه حَرام است) در قبل از اسلام ناشناخته بوده و به نظر میرسد، که زنان به همان اندازهی مردان از آزادیها برخوردار بودهاند. وقتی در یکی از خانوادههای عرب شاعری ظهور میکرد، سایر قبیلههای عرب اطراف آن خانواده گرد میآمدند و برای آنان بهخاطرِ این اقبالِ نیک آرزوی خوشبختی میکردند. ضیافتها برپا میگردیده، زنهای قبیله دسته دسته گرد هم میآمدند و عودهای خودشان را مینواختند. همچنان که در عروسیها مینواختند.
جرج هِنری فارمر[از پژوهشگران نامی در تاریخ موسیقی خاور زمین] اضافه میکند: دختران خواننده در ایام تسلط خاندان قریش از شهرتی بهسزا برخوردار بودند. این زنان از قبیله¬های عرب بودند، که در کار موسیقی در جشنهای خانوادگی یا قومی با آلات موسیقی خود شرکت میکردند و آن را به راه میانداختند و این رسم تا زمان حضرت محمد ادامه داشته است؛ چنانکه آئینِ نکاح حضرت محمد با حضرت خدیجه با شادی و سرور، طی مراسمی جشن گرفته شده است. زنان در خواندنِ مرثیه و نوحه از همه برتر بودند و مردان به پای آنان نمیرسیدند. پهلو به پهلوی زنان خانهدار، گروه دیگری دیده میشوند که «قـَیـّنات» (مفرد قـَینـَه) نامیده میشدند. اینان دخترانِ خوانندهای بودند که در میان خانگیان تقریباً تمامی خاندانِ عرب، از هر درجه و مرتبتِ اجتماعی یافت میشدند.
در موردِ دخترانِ خواننده شواهد زیادی در دست است که نشان میدهد پیامبر خدا خوانندگی آنان را «مجاز» میدانستهاند. در حدیثی آمده، که حضرت رسول از کنار خانهی «حِسان بن ثابت» عبور میکردند و صدای دختر خوانندهای را که آواز میخواند، شنیدهاند. شاعر، حسان بن ثابت، از فرستادهی خدا میپرسد که آیا آواز خواندن از مَعاصی (گناهان) است؟ و حضرت میفرمایند: یقیناً خیر.
دو روایت نقل شده به وسیلهی عایشه در این مورد حالب توجه است. روزی در ایام مِنا( قربانی کردن در زمان حج)، ابوبکر به دیدنِ عایشه میآید و میبیند که در خانهی عایشه دو دختر دایره میزنند و ضرب میگیرند، در حالیکه حضرت پیغمبر خویشتن را در ردایشان پوشاندهاند. ابوبکر به آن دختران نهیب میزند، ولی پیغمبر اکرم روی خودشان را باز کرده و فرمودند: آنان را راحت بگذار ابوبکر، چرا که این زمان، وقت جشن و سرور است.
داستانِ دیگری از عایشه به شرحِ زیر نقل شده است. عایشه گفت: کنیزکی در خانهی من در حالِ خواندن بود که عمر، اذنِ دخول خواست. آن کنیزک به محض آنکه صدای پای عمر را شنید، گریخت. پس عمر وارد شد و فرستادهی خدا لبخند زدند و عمر گفت: یا رسولالله چه چیز تو را خندان کرده است؟ و پیامبر خدا فرمودند: کنیزکی در اینجا میخواند و همینکه صدای گامهای تو را شنید، فرار کرد. عمر گفت: من از اینجا نخواهم رفت مگر آنچه را که رسول خدا شنیده، بشنوم. از این رو رسولِ اکرم آن دختر را بازخواند و او نیز خوانندگی را آغاز کرد.
در مناسبت دیگری حضرتِ محمد وارد خانهی «آلـُربـَیع بنتِ مَعـوَذ» (!) میشوند و در آن هنگام دخترانِ خواننده سرگرم خواندن بودند. به محضِ ورود حضرت رسول یکی از آنان گفت: هم اینک پیامبری نزد ماست، که میداند فردا چه خواهد شد. رسولِ اکرم در پاسخ فرمودند: این همه را بنه و آنچه که میگفتی (خواندن را) بگو. همچنین آمده است، که زنان روی بامهای خانههایشان از ورود پیامبر با روایت آهنگین همراه با ضرب و دایرهها استقبال میکردهاند.
به اعتقاد «جورج هنری فارمر» حضرت علی خود شاعر و نخستین خلیفهای بودند که از طریق مجاز کردن پژوهشهای علمی و تحقیق روی علوم، شعر و موسیقی، حمایت از هنرهای مستظرفه را ارزانی داشتند و آن را توسعه بخشیدند.
در دوران خلفای راشدین مسلمانان سختگیر موسیقی را نهی کرده بودند
در دوران خلفای راشدین اوضاع و احوال در مجموع به سود موسیقی نمیچرخید. مسلمانان معتقد و سختگیر، از پیش موسیقی را نهی کرده بودند یا دستکم به آن بهعنوان چیزی که مُخل عُرف مذهبی است مینگریستند. از اینرو جای حیرتی نیست که موسیقی به جزئی از امور مَلاهی( در اینجا، آئین خوشگذرانی و سرمستی) مبدل شود. با این حال، خود هنر موسیقی موفق شد بخشِ بزرگی از پلیدیهائی را که به آن نسبت میدادند، از خود دور کند. این توفیق را بیشتر باید مرهون طبقات بالاتر و یا شاید سنت موسیقائی کهنِ مدینه یعنی شهرِ انصار دانست که حتی به شهادت خود حضرت رسول پیوسته از شیفتگان موسیقی بودهاند.
در موسیقی سرزمین عربستان از آنجا که بسیاری از اهلِ موسیقی از کنیزان یا غلامان و یا از موالی بودند (نوازندگان، اعم از زن یا مرد که از تبارِ برگان و غلامان و کنیزکانِ آزاد شده باشند، موالی مینامند)، آنان عمدتاً برای فرد خاصی از طبقات بالای جامعه میخوانده یا مینواختهاند تا آنجا که بعدها خرید کنیزان و تعلیمِ موسیقی به آنان و بعد فروختنِ آنان به قیمتی بالاتر، یک شغل آبرومندانه به حساب میآمده است! بعدها در دربارهای صفویه و خصوصاً قاجار چنین دخترانی بسیارند با این تفاوت که اغلب به اندرونی شاهنشاه راه مییافتند.
عایشه اما از موسیقیدانان حمایت میکرد
عایشه همسر محبوب حضرت رسول ملقب به «امالمونین» است. از او پیش از این روایتهائی نقل شد. از داستانهائی که در حمایت او از موسیقیدانان میگویند، یکی چنین است: قندِ مدینه، آنطور که در کتاب «الاغنا» آمده (کتابی در باب سرگذشت موسیقی در آن دوران نوشتهی ابولفرج اصفهانی) از موالی «سعدبن ابی وقاص» بود و عایشه بهویژه به او دلبستگی خاص داشت. یک بار «سعد»، «قند» را کتک زد و این عمل عایشه را آنقدر خشمگین کرد که دیگر حاضر نشد با این نجیبزادهی قریش صحبت کند تا آنکه او را ناچار کرد از «قند» طلب بخشش کند.
حضرت سکینه دختر حضرت امام حسین نیز از حامیانِ جدی موسیقیدانان بوده است. آمده است که «عزتالمَیلا» (بانوئی ایرانیتبار و نخستین آهنگساز در موسیقی عرب در زمان خلافت امویان. او اولین کسی است که آواز ریتمیک را در حجاز خوانده است) باری این بانوی هنرمند همراه با یکی دیگر از هنرمندانِ نامی آن دوران «ابن سریج» در خانهی حضرت سکینه بیپرده و آشکار در برابر چشم همگان خوانده و نواخته است.
«زنانِ موسیقی ایران از اسطوره تا امروز» نوشتهی توکا مَلکی هنوز نیز در بازداشت داشت، و آیا همیشه خواهد ماند؟
منبع:رادیو زمانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.