برداشت سینمایی بوف کور اثر رائول روئیس فیلمساز شیلیایی
تاکنون سه برداشت سینمایی از داستان «بوف کور» صادق هدایت ساخته شده است.
نخستین آن: «بوف کور» کیومرث درمبخش است با بازیگری درخشان پرویز فنی زاده که تقریبا همه سینماروها یا دوستداران داستان بوف کور با این برداشت آشنایند. هرچند فیلم تاثیراتی از سینمای اکسپرسیونیسم آلمان را باخود دارد؛ با این همه این اثر به طرزی آشکار مسحور و گرفتار متن است و می شود گفت داستان در این جدال تن به تصویر سینما نداده است.
برداشت دوم آن را بزرگمهر رفیعا، استاد دانشکده فیلم و کارگردان سینمای ایران ساخت که بعنوان پروژه پایان نامه دانشگاهی خود در آمریکا ارائه کرد. این برداشت هم برای کسانی که دانشجوی رشته سینمای دانشکده هنرهای دراماتیک بوده اند؛ بویژه کسانی که در کلاس کارگردانی این استاد شرکت کرده اند، پدیده ای آشناست. فیلم بزرگمهر رفیعا نیز بیش از هرچیز یک پایان نامه تحصیلی ست و نه چیز دیگری.
اما برداشت سوم تقریبا برای ایرانیان ناشناخته مانده است. فیلم سینمایی بوف کور ساخته رائول روئیس، کارگردان شیلیایی که رئیس بنیاد سینمایی شیلی دوران دکتر سالوادور آینده، رئیس جمهوری برگزیده مردم از اتحاد چپ بود.
رائول روئیس پس از کودتای ژنرال پینوشه مخفیانه از شیلی گریخت تا دوران تبعید را در فرانسه بگذراند. او این فیلم را در دوران تبعید خود در فرانسه ساخت.
اوایل دهه نود میلادی بود که متن فارسی گفتگو با رائول روئیس درباره بوف کور را در مجله «چشم انداز» به سردبیری ناصر پاکدامن خواندم.
در سال ۱۹۹۵ دومین دوره جشنواره جهانی سینمای درتبعید یوتوبوری سوئد (به مدیریت حسین مهینی) از رائول روئیس دعوت کرد برای نمایش عمومی فیلم بوف کور در این جشنواره به سوئد برود.
من که در آن زمان عضو هیئت اجرایی جشنواره سینمای درتبعید یوتوبوری بودم، از سوی مدیریت جشنواره فیلم دعوت شدم پس از نمایش عمومی فیلم در کنار رائول روئیس به صحنه روم تا گفتگو با سازنده شیلیایی بوف کور را پیش برم.
همین موقعیتی فراهم آورد تا برداشت رائول روئیس از بوف کور را ببینم. متاسفانه در آخرین روز، رائول روئیس در بستر بیماری بود و نتوانست پرواز خود به سوئد برای شرکت در جشنواره را عملی کند. اما نمایش فیلم بخوبی پیش رفت و من نیز در پایان هرآنچه از گفته های سازنده فیلم درباره بوف کور را ضروری بود برای تماشاگران مطرح کردم. پس از آن همه گوش به زنگ بودم شاید روزگاری رائول روئیس نسخه خانگی بوف کور را روانه بازار کند؛ تا امروز این آرزو عملی نشده است. سایت شخصی رائول روئیس در شیلی هم تا امروز تنها می گوید نسخه سی و پنج میلیمتری آن آماده پخش است.
بوف کور رائول روئیس فیلمساز شیلیایی-فرانسوی ساخته شده در سال ۱۹۸۷ برداشتی آزاد از زندگی شخصی هدایت و رویدادهای بوف کور است. و به نظرم بهترین برداشت سینمایی از داستان بوف کور است که بافت کلامی جهانش به سختی تن به الفبای تصویری سینما می دهد. به کلامی دیگر بوف کور قابل ترجمه به زبان سینما نیست و اگر هم باشد کار استادی کارآمد همچون رائول روئیس است که فارغ از همه پیش آموخته هایی ست که ما ایرانیان در برخورد با بوف کور به آنها گرفتاریم.
فیلم از در ورودی یک سالن سینما و محل نمایش فیلمی به نام بوف کور آغاز می شود که مردی منتظر آمدن دوست دخترش است تا با او به داخل سالن بروند. او که خود صادق هدایت است و منتظر آمدن دوست دخترش (زن اثیری بوف کور است) به تنهایی به تماشای فیلم می نشیند؛ اما پس از چند لحظه متوجه خیرگی چشمان زن رقصنده فیلم می شود که به او خیره شده است.
همین زنده شدن بازیگر زن فیلم که تداعی کننده زنده شدن زن نقاشی شده روی قلمدان بوف کور است مبنای اوهام و تخیلات مرد تماشاگر شده و فیلم از این لحظه روایتگر حضور این زن رقصنده در زندگی مرد تماشاگر فیلم می شود همان روایتی که نقاشی روی قلمدان با راوی بوف کور را به خاطر می آورد.
همذات پنداری تماشاگر با رویدادهای فیلمی که بر پرده نقره ای جاریست و یکی شدن تماشاگر و شخصیت های فیلم پدیدآوردنده درامی ست که سرنوشت انسان مدرن را رقم می زند. بوف کور رائول روئیس تصویرگر اوهام انسان مدرن است که توهمی از خوشبختی را بعنوان اصل آن پذیرا شده است.
رائول روئیس که پس از بوف کور بخش طرف خانه سوان از رمان بلند در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست را به فیلم درآورده، در گفتگو پیرامون بوف کور می گوید وقتی نسخه فرانسوی ترجمه رژه لسکو را خواندم، فضای سوررئال آن را دریافتم. چیزی که در فضای اروپا بیشتر قابل درک بود تا فضای انقلابی شیلی. رائول روئیس بوف کور را گفتگوی فرهنگی شرق و غرب مدرن می داند. شرقی که پیشینه ای به کهنگی شهر اساطیری ری دارد و غربی که این اصالت اساطیری را بازیابی می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.