نوشتن در حوزهی ترانه را مدتی بود کنار گذاشته بودم. از وقتی شناختن صدای خوب و تفکیک آن از صدای بد، فهمیدن ترانه و موسیقی خوب و قایل شدن تفاوت میان آنها و کارهای ضعیف را در خود دیدم، سعی کردم بنویسم از ترانهای که نوین نام داشت و بسیاری نام بلندبالا از آوازخوان گرفته تا ترانهسرا و آهنگساز را با خود به آینده میبرد.
من از همان ابتدا صدای«ابی» را به گونهای دیگر دوست داشتم. گویی«ابی» برای من فریاد میزد، وقتی از درد جامعه میخواند، وقتی عاشق میشد و وقتی گلایههای شاعرانهای را فریاد میکرد. کودکیها و نوجوانیهای بسیاری از ما اینگونه گذشت. زندهگیکردن با صدا، موسیقی وشعر کسانی که مدتهاست دور از وطن، برای وطن و مردم کار میکنند را در این سالها تجربه کردم و کمکم با ترانه بهگونهای دیگر آشنا شدم. همین که درک میکردم کارنامهی هنری خوانندهی محبوبام سرشار از کارهایی است که نامهایی چون«ایرج جنتیعطایی»، «اردلان سرفراز»، «شهیار قنبری»، «زویا زاکاریان»، «منصور تهرانی» و دیگران در پس آن است، بیشتر و بیشتر به من فهماند چرا صدای«ابی» را آنقدر عاشقانه دوست دارم
. ترانهی نوین ما با همکاری این نامها با آوازخوانان و آهنگسازان دیگرشکل گرفت و به جایی رسید که«ایرج جنتیعطایی»، «ابی»، «داریوش»، «سیاوش قمیشی»، «بابک بیات» و دیگران، به بلوغ هنری رسیدند و راه خود را پیدا کردند. در واقع ترانهی نوین ما بود که تیمها را تشکیل داد و نامها را بزرگ کرد. به اندازهای بزرگ که همه و در هر زمان برای آنها بلند شده و کف میزدند. تقدیم کردن این همه تیم هنری که از آنها میتوان به تیمهای"ابی- بابک بیات- ایرج جنتیعطایی"، "داریوش- بابک بیات-ایرج جنتیعطایی"، ابی، اردلان سرفراز- فرید زلاند" و بسیاری دیگر اشاره کرد، باعث شد آنهایی که به موسیقی متعهد علاقهمند بودند و کمی حرفهایتر به آن نگاه میکردند، به اوج لذت برسند و به بیانی دیگر شنیدن این همه کار ناب و حرفهای باعث بالا رفتن انتظارات آنها شد، بهگونهای که کمتر کسی توان دیدن عقبگرد تکتک این هنرمندان در آثارشان را داشت.
با انتشار آلبومهای موفقی چون "ستارههای سربی"، "عطر تو"، "شب نیلوفری" دیگر کمتر کسی بود که از«ابی» با عنوان آقای صدای ایران یاد نکند. ابی به همراه همکاراناش، به دور از حاشیهها، به متن پرداختند و بسیاری آهنگ زیبا و شنیدنی را تقدیم ترانهی نوین کردند. بعد از انتشار آلبوم"شب نیلوفری" که بسیاری از جمله نگارنده آن را بهترین آلبوم کارنامهی هنری ابی میدانند، طرفداران ابی، کمکم ابی دیگری را بدون جستوجو پیدا میکردند. گویی ابی پوست انداخته بود. این پوست انداختن و تغییر حتا در ظاهر هم مشخص بود. ابی روز به روز جوانتر میشد و صدایاش مخملینتر. فروتنی«ابی» روز به روز افزونتر میشد و طرفداران بیشمارش را افزایش میداد. همه منتظر آلبوم بعدی ابی بودند. آلبومی که حدود پنج سال بعد از"شب نیلوفری" با چهار ترانه از«ایرج جنتیعطایی» و چهار ترانه از«زویا زاکاریان» منتشر شد. طرفداران ابی در آن روزها با نامی جدید آشنا شده بودند. «شوبرت آواکیان» ملودیها را ساخت و تمام کارها را تنظیم کرد. عدهای معتقدند نقطهی اصلی تغییر در کارنامهی هنری ابی، همین آلبوم بود. موج بیشمار وبلاگهای طرفداران شروع به پرداختن به آلبوم کرد. موافقان و مخالفان ابی به هر شکل نظرات خود را مینوشتند. اما شاید بتوان قاطعانه گفت که هیچ کدام از آنها را»ابی» نمیتواست مطالعه کند. این همه سلیقهی مختلف شروع دشواری راه«ابی» در آینده شده بود. ابی دیگر با یک یا دو نسل مواجه نبود. نسل سومی هم وجود داشت که از او انتظار داشته باشد و این نسل، ابی را جوانتر و سبکتر- در حوزهی ترانه - میخواست. شروع کار«ابی» با جوانان و دورشدن از همکاران قدیمی - به هر دلیلی - از اینجا شروع شد.
ریمیکسها و تکآهنگهایی مثل"مست چشات"، "کلبه من" و "مگه فرشته هم بده" و همصدا شدن با خوانندهگان جوانی چون کامران و هومن اوج فشارها را از سوی هواداران همنسل ابی و نسل دوم، به«ابی» وارد کرد. اما نسل سوم«ابی» را اینگونه میخواست، جوان و شاداب مثل خودش. زمزمهی همکاری با زندهیاد بابک بیات تنها روزنهی امیدی بود که درمیان این کارها، به طرفداران سنتی ابی - که این روزها ابی سلیقهی آنها را کمتر ملاک میداند - امید میداد. زمزمهی حضور ترانههای«ایرج جنتیعطایی» بر روی ملودیهای زندهیاد«بابک بیات» در بین آنها پیچیده بود و آنها تنها منتظر این آلبوم از ابی بودند. با توجه به درگذشت آهنگساز، گمانهزنیها برای تنظیم کنندهی این آثار شروع شد. در سایت خاکستری و به همت دوستان، نظرسنجی انجام دادیم و طبق انتظار، هواداران سنتی ابی مشتاق همکاری با بزرگانی چون محمد اوشال و منوچهر چشمآذر بودند. در این میان از شادمهر و دیگران نیز حرفهای زیادی به میان آمد. «ابی» در گذشت زمان به دنبال انتخاب تنظیمکنندهی این ملودیها بود. بعدها شنیده شد که«شهرام آذر» چند ملودی را برای ابی تنظیم کرده و ابی هم از حاصل کار راضی است. اما چه بر سر ترانهها خواهد آمد؟ همه منتظر نوشتن ترانهها توسط «ایرج جنتیعطایی» هستند ولی گویا بر سر این آلبوم و مسایل دیگر اختلافاتی جدی وجود دارد که اجازهی همکاری مجدد را نمیدهد.
دو سال دیگر هم به همین شکل در سکوت گذشت و خبری از آلبوم جدید نشد. ناگفته نماند ملودیهایی که زندهیاد بیات در اختیار ابی گذاشته بود، دارای ترانههایی از ترانهسرایان داخلی بود و طبق گفتهی ابی، حق و حقوق آثار بهطور کامل به خانوادهی بیات پرداخت شده بود. ولی هنوز بر سر تنظیمکننده و ترانهسرا گمانهزنیهایی وجود داشت.
در این میان مسئلهی اصلی درحال وقوع بود. آشنایی«ابی» با چند ترانهسرای داخلی- چه آنهایی که در خانهی ابی چند روزی مهمان بودند و چه آنها که از راه دور با ابی در تماس بودند- باعث شد ابی به فکر ارایهی آلبوم دیگری باشد. آلبومی که بتواند نسل سوم طرفداراناش را بهطور کامل ارضا کند. شوبرت چون همیشه آمادهی ساختن ملودیها بود. ترانهها نیز توسط ابی و همسرش تایید گشته و تعدادی آهنگ آمادهی انتشار شد. در این میان یکی از ملودیهای زندهیاد بیات که با ترانهای از ترانهسرایان داخلی همراه بود، پس از تنظیم توسط شهرام آذر، توسط ابی اجرا گشته و ضبط شد. "عاشقانه" میتوانست التیامی باشد بر این همه انتظار هواداران. اما هوادار نسل اول و دوم چنین ترانهای را بر روی ملودی زندهیاد بیات و صدای ابی نمیپسندید. ترانهای که به اعتقاد بسیاری جزو ضعیفترین کلامها در کارنامهی هنری ابی است. با همهی اینها، آلبوم"حس تنهایی" منتشر شد و«ابی» پس از کشوقوسهای فراوان آلبومی را آماده کرد که کسی انتظارش را نمیکشید. قبل از این که بخواهم به این آلبوم بپردازم لازم میدانم چند نکته را ذکر کنم:
- اولین نکته اینکه سکوت ابی در قبال تهمتهای همکاران قدیم مثل همیشه نقطهی روشن این سالهای پُراز بالا و پایین بود. در این سالها که هر کس سعی میکرد موفقیتهای ابی را پشت پرده به خود منتسب کند و نقش خواننده را در این میان کمرنگ کند، ابی مثل همیشه سکوت کرد و ترجیح داد از ترانهسرایان داخلی ترانه گرفته و از شوبرت برای موسیقی آلبوماش کمک بخواهد.
- دومین نکته انتشار آهنگی توسط «مهرداد آسمانی» با ترانهای از«ایرج جنتیعطایی» بود با عنوان"ترانههامو پس بده!". ترانهای که واضح بود برای چه سروده شده و به چه چیز اشاره دارد. ابی در قبال این ترانه هم سکوت اختیار کرد و همه را در انتظار آلبوم جدیدش قرار داد.
- سومین نکته نیز به همکاری با«آندرانیک» برمیگردد. ابی در همکاری با آندرانیک در آهنگ"جهان بینی" قصد داشت وزن آلبوم را کمی بالا ببرد که با استقبال هواداران روبهرو شد. آندرانیک تنها همکار قدیمیای بود که در این آلبوم با ابی همکاری کرد.
و اما نگاهی بر آلبوم"حس تنهایی"، آلبومی که در میان هواداران سنتی ابی، چیزی جز یک آلبوم موسیقی متوسط نبود. نگاهی به شناسنامهی آلبوم:
نام آهنگ / آهنگساز / ترانهسرا / تنظیمکننده
یه عاشق / شوبرت آواکیان / بابک روزبه / شوبرت آواکیان
حس تنهایی / شوبرت آواکیان / بابک روزبه / شوبرت آواکیان
بدبین / شادمهر عقیلی / مونا برزویی / محمد ناهیدی
عاشقانه / بابک بیات / محفوظ / شهرام آذر
خدا با ماست / شوبرت آواکیان / افشین مقدم / شوبرت آواکیان
یه روزی / شوبرت آواکیان / پویان مقدسی / شوبرت آواکیان
نوازش / شادمهر عقیلی / سروش دادخواه / آندرانیک
بغض و بارون / شوبرت آواکیان / بابک روزبه / شوبرت آواکیان
پلک / شوبرت آواکیان / افشین مقدم / شوبرت آواکیان
جهانبینی / آندرانیک / مهیار کاظمزاده / آندرانیک
تصمیم / شوبرت آواکیان / آریانا / شوبرت آواکیان
در این آلبوم اسمی به چشم خورد که بیش از هر چیز دیگر همه را نگران کرد. نام"بابک روزبه" در میان ترانهسرایان بود. چه کسی باور میکند ابی بعد از این همه ترانهی نابی که در این سالها خوانده است، ترانهای ضعیف را برای اجرا انتخاب کند؟ همین مسئله بود که کمی به این نگرانیها، رنگ امید میداد. "یه عاشق" با صدای ابی اولین آهنگ بود. ترانهای که برای ابی کمی کوچک و سبک به نظر میرسید. هرچند شنیدن دو اثر ضعیف دیگر بابک روزبه با نامهای"حس تنهایی" و"بغض و بارون" این ترانه را کمی پُررنگتر جلوه داد. به اعتقاد هواداران دراقلیت ابی، انتخاب چنین ترانهای توسط او جای بحث دارد. این که ابی تحت تاثیر دیگران - آهنگساز اثر و یا اطرافیان - چنین اثرهایی را برای خواندن انتخاب کرده باشد و یا خودش این ترانهها را گلچین کرده باشد علامت سوال بزرگی را در ذهن این اقلیت ایجاد میکند.
اگر به کارنامهی هنری ابی نگاهی بیندازیم بهراحتی متوجه میشویم چرا ابی در جایگاه کنونیاش قرار دارد و چرا با دیگر همنسلاناش مثل شهرام شبپره قابل قیاس نیست. ابی از همان ابتدا راه خودش را شناخت و با انتخاب ترانههایی قوی و پُرمغز و وسواس فراوانی که در انتخاب آهنگساز و تنظیمکنندهی آثارش به خرج داد، توانست ترانههای ماندگار فراوانی را به یادگار بگذارد. حال اگر ما منقدان در اقلیت، از بابت ترانههای ضعیف و سطحی این آلبوم ابراز تاسف میکنیم نباید محکوم به تخریب شویم چرا که ابی با خواندن چنین ترانههای سطحیای نبود که به جایگاه کنونیاش رسید بلکه با خواندن ترانههای منسجم و عمیق و تلفیق آن با ترانههای عامپسند بود که دچار چنین محبوبیتی شد.
اگر ابی در جایگاه کنونیاش قرار دارد بهخاطر انتخاب آهنگسازان متعهد و وسواس در تنظیم آکوستیک و زندهی کارها تا حد امکان بود، نه به واسطهی ملودیهای تکراری و تنظیمهای سمپل و ضعیف.
اگر از ابی انتقاد میکنیم، برای چنین عقبگرد و دهنکجیای است که به چهل سال سابقهی هنری خود کرده است. برای من قابل قبول نیست ابی آلبومی منتشر کند که در ترانههایش ضعف تکنیک، ناهمگونی فضاها و اشتباهات کلامی مشهود باشد. بسیاری از ترانههای این آلبوم در تناقض کامل با یکدیگرند. "خدا با ماست" یک چیز میگوید و "نوازش" و "جهانبینی" چیز دیگری. ترانهها پُر شده است از قافیههای تکراریای که فقط برای چفتشدن بندهای ترانه استفاده شدهاند. ترانهها آشفتهگی موضوعی و کلامی دارند .ترانهها درگیر بازی با کلمات هستند و در آنها به تنها چیزی که فکر نشده است موضوع و هدف ترانه است. حتا چیدمان آلبوم هم آن وسواس همیشهگی ابی را به همراه ندارد. تکتک موارد بالا با نگاهی کوچک به ترانهها قابل مشاهده است و شاید حتا نیازی به بیان آنها هم نباشد. کمتر کسی میتواند از ترانههای ضعیف این آلبوم دفاع کند. تمام این ضعفها فقط و فقط با صدای«ابی» که مثل همیشه آماده است پوشانده شده و حتا موسیقی اکثر آثار هم در زیر صدای«ابی» پنهان است.
این همه بدسلیقهگی بهویژه در انتخاب ترانههای"بغض و بازون"، "عاشقانه"و"حس تنهایی" از چه چیز سرچشمه گرفته است؟ آیا ابی تا به حال در یکی از ترانههای اجرا شدهاش از موضوع سخیف و بیپروای ترانهی"پلک" سخن گفته است؟ منشا این همه آشفتهگی کجاست؟ آیا آهنگسازان این آثار ابتدا ملودیها را ساختهاند و سپس به ابی پیشنهاد خواندن آنها را دادهاند؟ آیا این ترانهها قبلن برای خوانندهگانی چون«اندی» و«کامران» و«هومن» نوشته نشده بودند و برحسب اتفاق در اختیار«ابی» قرار نگرفتهاند؟ این همه سوال را با کدام نقطهی امید این آلبوم پاسخ بدهیم؟
«ابی» باید به جایگاه همیشهگیاش برگردد. نمیخواهم باور کنم که ابی این روزها، آن ابی اصیل و شنوا نیست. نمیدانم ابی هنوز روحیهی انتقادپذیری قدیم را دارد یا خیر. حتا نمیدانم ابی تحت تاثیر چه چیزی وادار به انتشار این آلبوم شده است. این آلبوم در مقابل فعالیتهای چهل سالهی ابی هیچ چیز برای گفتن ندارد. آیا اگر ابی این آلبوم را با ترانههای قویتری میبست و در انتخاب همکاراناش وسواس به خرج داده و تلفیقی از جوانان و با تجربهها را در کنار خودش قرار میداد، شاهد اعتراض دوستداران قدیمی ابی بودیم؟ هدف دوستداران منتقد نه تنها برای تخریب ابی نیست، بلکه برای بازگرداندن ابی به روزهایی است که از آن فاصله گرفته است. روزهایی که ابی همان خوانندهی مستقل در تصمیماتاش بود و تشخیص ترانهی خوب از بد برایاش مهمترین کاری بود که در شروع هر صحبتاش به گوش میرسید.
به اعتقاد من تنها ترانههای"تصمیم"، "جهانبینی"، خدا با ماست"، "یه روزی" و "نوازش" در حد نام و آوازهی خوانندهای بزرگ چون ابی بود و بقیهی ترانهها با اینکه به زیبایی اجرا شدهاند، اما برای ابی ساخته نشدهاند.
من بهعنوان شخصی مستقل و کسی که بیش از هشت سال است در اینترنت برای ابی و ترانهی نوین فعالیت میکنم و هنوز هم ابی را بهترین صدای موسیقی پاپ ایران میدانم، از این طریق از ابی عزیز، مهشید گرامی و تمام نزدیکان ابی عزیز که پیام هواداران سنتی ابی را درک میکنند خواهشمندم جماعت در اقلیتی چون من را مثل قبل دلسوز ترانهی نوین بدانند و انتقادهایی که از طرف این جامعهی اقلیت به این آلبوم وارد خواهد شد را به گوش جان بشوند چرا که اینها شاید حرف هزاران و یا میلیونها طرفدار ابی باشد که امیدوارند ابی در آلبوم بعدیاش بهترین ترانهها را گلچین کرده و همچون گذشته آنها را به میهمانی نابترین آهنگها ببرد.
سخن آخر با ابی عزیز: همکاران قدیم اگر نیستند، اگر دچار خود بزرگبینی شدهاند و اگر کنار کشیدهاند، میتوان دوباره پیوست و شروع کرد. اگر هم راهی برای پیوستن نباشد، میتوان باز هم جاودانه خواند و جاودانه ماند.
احمد فتاحی - مجلهی اپیزود، شمارهی صدوسه
سیزدهم فروردینماه 1390 خورشیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.