در ستايش از تيم ملي آلمان و دستاوردهايش /« منشافت» بارسلوناي تيم هاي ملي
در حال حاضر فدراسيون فوتبال آلمان7 تيم مختلف در رده هاي سني متفاوت دارد كه توسط مربيان شاخص هدايت مي شوند و استعدادهاي بالفعل در آمده را به تيم هاي بالاتر تحويل مي دهند
از همين لقب تيم ملي آلمان شروع مي كنيم:de manschaft به معناي« تيم».تيمي كه سه بار جام جهاني را برده و درنيمي از ادوار اين ويترين جهاني فوتبال به نيمه نهايي رسيده يك لقب بسيار ساده اما با مسما و متناسب با وضعيتش دارد.
در واقع تيم ملي آلمان همواره جزو تيم ترين تيم هاي ملي دنيا بوده و غالب افتخارات آن به همين خصيصه مهم بر مي گردد.به همين خاطر است كه ژرمن ها براي تيم ملي كشورشان دنبال القاب كليشه اي و دهان پركني مثل شيرها يا عقاب ها نرفته اند.
البته شايد در ادوار مختلف جام جهاني يا رقابتهاي بزرگي مثل جام ملت هاي اروپا ستاره هايي مثل هلموت ران،فرانتس بكن باوئر،پل برايتنر،اوورات،كارل هاينس رومنيگه ،لوتار ماتيوس يا ميشائل بالاك و اوليور كان ظهور كرده و تيم كشورشان را به سوي افتخارات بزرگ رهنمون كرده اند اما تمام اين موفقيت هاي فردي و درخشش ستاره هاي آلماني تحت لواي پرچم مشكي،زرد و قرمز آلمان قرار گرفته و انگار در سرزمين ژرمن ها تنها تيمها و كار گروهي است كه اهميت دارد.
برنامه ريزي و ساختار فوق العاده
تيم ملي آلمان همواره به عنوان مظهر نظم و ديسيپلين شهرت داشته اما شايد براي بسياري از فوتبالدوستان اين مهم شكافته نشده باشد كه چرا« منشافت» در دنيا يگانه است و به پشتوانه همين ويژگي در ميادين بين المللي مي درخشد.
تيم ملي آلمان در حال حاضر به غير از برخورداري از يك كادر فني فوق العاده منسجم و هماهنگ شامل يواخيم لوو ،هانس ديتر فليك و آندرياس كوپكه كه دو مدير فوتبالي قوي به نام هاي اوليور بيرهوف و ماتياس سامر را بالاي سر خود مي بينند از يك روانشناس،2 مربي استعدادياب،3 پزشك،4 فيزيوتراپ و 3 بدنساز مجرب سود مي برد كه فقط در خدمت تيم ملي آلمان هستند و به امور مربوط به اين تيم مي رسند.
به غير از اين برنامه ريزي فوق العاده مسوولان فدراسيون فوتبال آلمان براي اين تيم كه مطابق با هدف گذاري كادر فني منشافت انجام مي شود در پيشبرد اهداف يواخيم لوو تاثير بسياري گذاشته است.البته اين براي آلماني ها و تيم ملي كشورشان نكته تازه اي نيست اما بد نيست بدانيد برنامه بازي هاي تيم ملي اين كشور تا مارس سال 2014 مدون و اعلام شده بطوري كه لوو و شاگردانش از همين حالا و بعد از قطعيت حضور در يورو 2012 بازي هاي دوستانه خود تا قبل از جام ملتها و جام جهاني آينده را فيكس كرده اند.
بطور مثال از همين حالا مشخص است كه ژرمن ها قبل از يورو 2012 با هلند،اوكراين و فرانسه بازي خواهند كرد و پس از اين رقابتها به مصاف تيم ملي آرژانتين مي روند.جالب اينكه آلمان ها قبل از جام جهاني برزيل توان خود را در برابر بزرگاني همچون ايتاليا،برزيل و فرانسه مي سنجند.
ورود نسلي از فوتباليست هاي مستعد
پس از افتضاح يورو 2000 و پايان اقتدار نسلي كه در جام جهان 1990 درخشيده و قهرماني يورو 1996 را به ارمغان آورده بود، فدراسيون فوتبال آلمان با يك برنامه ريزي مدون نسلي از فوتباليست هاي شاخص وجوان آلماني را در جام جهاني گذشته رو كرد كه در عين بي تجربگي آرژانتين و انگليس پرستاره را گلباران كردند و تنها از پس اسپانياي قدرتمند بر نيامدند تا به تورنمنت هاي بعدي چشم بدوزند.
در واقع پس از شكفتن استعداد هاي بالقوه اي همچون شواين اشتايگر،پودولسكي،لام و... در جام جهانيآلمان در تورنمت 2010 دنياي فوتبال شاهد ورود استعداد هاي فوتبال آلماني مثل اوزيل،مولر،خديرا،نوير،بواتنگ و ... بودند كه به نوعي حاصل برنامه ريزي گسترده و 10 ساله فدراسيون فوتبال آلمان به حساب مي آمدند .
حالا فوتبال آلمان بازيكنان مستعد و فوق العاده متعددي دارد كه بيشتر آنها فقط 21،22 يا 23 سال دارند.به اين اسامي دقت كنيد:
گروه 21 ساله ها:سباستين رودي – لوييس هالتبي –توني كروس گروه 22 ساله ها:ماركو روس-توماس مولر-هولگر باد اشتوبر-مت هوملز-رون روبرت زيلر-لارس بندر-اسون بندر-ماركو مارين
گروه 23 ساله ها:مارسل اشملتزر-جرمي بواتنگ-مسوت اوزيل-كوين گروسكروتز-بنديكت هوودس همچنين چهره هاي شاخصي همچون ماريو گوتزه، آندره شورله و ايلكاي گوندوغان تنها 19 و 20 سال سن دارند ضمن اينكه خديرا و نوير كه در بهتزين تيم هاي باشگاهي دنيا مهره هاي قابل اتكا هستند فقط 24 و 25 ساله اند
.در كنار اين ستاره هايي مثل شواين اشتايگر،پودولسكي و لام در جام جهاني بعدي در اوج پختگي و تجربه خواهند بود تا آلمان با پشتوانه فوق العاده قدرتمندي به اين تورنمنت پا بگذارد.
جالب اينكه طي يكي دو سال اخير تنها سه بازيكن 30 يا بالاتر از اين سن به تيم ملي آلمان دعوت شده اند:ميروسلاو كلوزه،كاكائو و آرنه فريدريش كه بعيد است به غير از كلوزه كه به دبال شكستن ركورد گل هاي زده رونالدوي برزيلي است و فقط يك گل با آن فاصله دارد دو نفر ديگر به برزيل بروند.
پشتوانه سازي با 5 تيم ملي
پشتوانه سازي منسجم فدراسيون فوتبال آلمان كه در سه سال اخير افتخارات قابل توجهي را نصيب آنها كرده است از همين حالا خيال جانشينان احتمالي لوو و همكارانش را براي آينده راحت كرده است.قهرماني رقابت هاي زير 19 ساله هاي اروپا (2008)،قهرماني زير 17 ساله هاي اروپا(2007)و عنوان سوم جام جهاني نوجوانان(2011)حاصل يك كار وسيع و حساب شده است و رابطه مستقيمي با موفقيت هاي تيم ملي آلمان در جام جهاني اخير،رقابت هاي مقدماتي يورو 2012 و ديدار هاي دوستانه مهمي همچون مصاف با برزيل نامدار دارد كه پس از سالها پيروزي را براي ژرمن ها به دنبال داشت.
در حال حاضر فدراسيون فوتبال آلمان7 تيم مختلف در رده هاي سني متفاوت دارد كه توسط مربيان شاخص هدايت مي شوند و استعدادهاي بالفعل در آمده را به تيم هاي بالاتر تحويل مي دهند.همين حالا تيم هاي زير 21 سال (اشتفان فرويند)،زير 20 سال(فرانك ورموت)،زير 19 سال(كريستين سيگه)،زير18 سال(هورست هروبش) ، زير 17 سال(اشتفان فرويند)،زير 16 سال(اشتفان برگر)و زير 15 سال(فرانك انگل) فعاليت وسيعي در پرورش استعداد هاي فوتبال كشورشان دارند .اتفاقي كه شايد در هيچ كشور صاحب فوتبالي هم رخ ندهد!
مديون بوندس ليگا
تيم ملي آلمان و موفقيت هايش تا حدود زيادي مديون بوندس ليگا يا ليگ سراسري فوتبال اين كشور است كه يكي از 4 ليگ برتر دنياست و به لحاظ سازو كار هاي اقتصادي ،جذب تماشاگر و مسائل سخت افزاري حتي بالاتر از ليگ هاي معتبري همچون ليگ برتر انگليس يا لاليگاي اسپانيا قرار مي گيرد
.سطح بالاي رقابتهاي بوندس ليگا به لحاظ فني كه بعضا تا هفته هاي پاياني4 يا 5 تيم مدعي كسب عنوان قهرماني هستند و همچنين ميدان دادن به استعدادها و مربيان جوان مثل يورگن كلوپ(بورسيا دورتموند)يا توماس توشل(ماينتس)در كنار استفاده از مربيان مطرح دنياي فوتبال همچون يوپ هاينكس(بايرن مونيخ) يا رالف رانگنيك(شالكه) و فليكس ماگات(ولفسبورگ) باعث شده رقابت هاي باشگاهي در آلمان خدمت بزرگي به تيم ملي اين كشور كند .
به غير از اين بوندس ليگا جزو معدود ليگ هاي مهمي است كه پول در آن حرف اول و آخر را نمي زند.تا دو سال آينده تمام ليگ هاي اروپايي بايد به قانون بازي جوانمردانه اقتصادي تن دهند و در تمام اروپا فقط اين آلمان ها بوده اند كه اعتراضي به تدوين اين قانون نداشته اند.حتي باشگاه عظيم بايرن مونيخ كه سردمدار هزينه كرد بالا در فوتبال باشگاهي آلمان است نيز اعلام كرده تا 5 سال آينده هم خيال خود را از حيث مسائل مالي راحت كرده است. اين دورانديشي مالي قطعا به قويتر شدن بوندس ليگا كمك خواهد كرد و شايد اين ليگ طي دو سه سال آينده از ليگ برتر انگليس يا لاليگاي اسپانيا جلو بيافتد كه اين مهم قطعا به قدرتمند كردن تيم ملي آلمان كمك خواهد كرد.
آقاي لوو با استعداد
نمي توان از موفقيت هاي تيم ملي آلمان گفت و به يواخيم لوو اشاره اي نكرد.لوو كه در جام جهاني 2006 با عنوان دستيار يورگن كلينزمن نقش پررنگي در موفقيت نسبي تيم ملي كشورش داشت در يورو 2008 ثابت كرد هرچه در دنياي بازيگري بازيكن ناشناسي بوده اما در جهان وسيع مربيگري تنه به تنه بزرگاني چون بكن باوئر مي زند و مي توان از او دستيابي به افتخارات بزرگ ديگري همچون قهرماني جام ملت هاي اروپا و جام جهاني آينده را انتظار داشت.
لوو با ثبت ركورد قابل افتخار 10 پيروزي در 10 بازي مقدماتي يورو 2012 و شكست بزرگاني همچون برزيل،آرژانتين وانگليس اين فرضيه كه آلمان مقابل تيم هاي بزرگ ناكام است را به ورطه فراموشي سپرد.مهمتر از اين ،بزرگترين خدمتي كه لوو به فوتبال آلمان كرد شكافتن پوسته هميشگي در شكل ارائه فوتبال تيم ملي آلمان بود بطوري كه اكنون با ميدان دادن به بازيكنان با تكنيك متعددي كه در بوندس ليگا پرورش يافته اند حالا «منشافت»فوتبالي زيبا و دلپذير ارائه مي كند تا ذهنيت دوستداران فوتبال نسبت به روش بازي تيم پرافتخار آلمان تغيير كند.
با نتايجي كه لوو به دست آورده حالا تيم ملي آلمان همان ابرقدرت دهه 90 ميلادي و قبل تر از آن است كه البته زيبا و تماشايي بازي مي كند. با اتكا به توانايي اين مربي با ديسيپلين و هوشيار است كه اكنون با قاطعيت مي توان گفت تيم ملي فوتبال آلمان بارسلوناي تيم هاي ملي است كه هم خوب بازي مي كند و هم نتايجي فوق العاده مي گيرد.اين مربي ايده آليست كه موفقيت هاي بزرگي را نشانه گرفته بشدت منظم و واقعيت گراست و تمام اين خصايل ارزنده براي يك مربي در كنار دانش فني فوق العاده اش كاري كرد تا چندي پيش مسوولان فدراسيون فوتبال آلمان قرارداد او را تا سال 2014 با جان و دل تميد كنند و به كسب مقام قهرماني جهان با او دلخوش باشند.
دورگه هاي آلماني
بعضا اين اتفاق افتاده كه برخي، موفقيت هاي اخير تيم ملي آلمان را زير سايه استفاده از بازيكنان دورگه يا تابعيت آلماني گرفته كمرنگ كنند اما نكته اساسي اينجاست كه بيشتر اين بارزيكنان دورگه متعلق به آلمان و فوتبال پوياي اين كشور هستند كه اگر اينچنين نبود اصلا به منصه ظهور نمي رسيدند.
به غير از جرالد آساموا و كاكائو كه در سن بالا مليت آلماني گرفتند، اينكه پدر گومز اسپانيايي بوده ،پودولسكي و كلوزه در لهستان به دنيا آمده اند،پدر خديرا و مارين مليت تونسي و صربستاني دارند يا ائوگو و بواتنگ جد آفريقايي دارند، نمي تواند موفقيت هاي فوتبال آلمان را تحت الشعاع قرار دهد.همچنين ورود پديده هاي ترك –آلماني به تيم ملي آلمان مثل اوزيل،تاسچي يا گوندوغان به اين مسائل دامن زده است اما سوال اساسي اينجاست كه اگر همين بازيكنان دورگه در تركيه ،غنا يا صربستان و لهستان به دنيا مي آمدند ،مي توانستند اينچنين پيشرفت كنند يا بخاطر پرورش در فوتبال آكادميك آلمان است كه اكنون به تيم هاي بزرگي نظير رئال مادريد رسيده اند ودر دنياي فوتبال آقايي مي كنند؟
همين چند ماه پيش نيز تيم نوجوانان آلمان فقط با كمي بدشانسي در جام جهاني مكزيك عنوان سومي را به دست آورد درحالي كه در تيم اصلي اشتفان فرويند 5 يا 6 بازيكن با اصليت تركيه اي بازي مي كردند.نكته اساسي اينجاست كه تمام اين بازيكنان در كشور آلمان به دنيا آمده و در فوتبال استعدادپرور اين كشور شكوفا شده اند پس بخاطر شهرت تركيه اي كه از پدرشان به آنها رسيده نمي توان آنها را آلماني ندانست و موفقيت هاي تيم هاي ملي اين كشور را زير سايه استفاده از بازيكنان دورگه و امثالهم كمرنگ كرد.
اميدواري در كنار واقعيت گرايي
شايد از همين حالا بتوان پيش بيني كرد كه آلمان در فينال يورو 2012 مقابل اسپانيا قرار خواهد گرفت يا بار ديگر در نيمه نهايي جام جهاني برزيل حاضر خواهد بود اما با وجود پتانسيل بسيار بالاي بازيكنان ،استعدادها ،كادر فني و بهره مندي از ساختار و برنامه ريزي مناسب، از يواخيم لوو گرفته تا عادي ترين شهروند آلماني، در كنار اميدواري به آينده و كسب مقام قهرماني جام جهاني بعد از 24 سال ،واقع گرايي از اذهان ژرمن ها دور نمي شود.اخيرا حدود 60 درصد مردم آلمان در يك نظرسنجي نسبت به قهرماني تيم ملي كشورشان در جام جهني آينده ابراز نااميدي كرده اند.ا
حتمالا اين گروه تصور مي كنند منشافت تا سه سال ديگر هم به سطح تيم قدرتمند و هماهنگ اسپانيا نخواهد رسيد يا شايد اسير قدرت تمام نشدني ميزبان شود اما شايد يورو 2012 تا حدود زيادي اين ذهنيت ها را تغيير دهد.
در واقع تيم ملي آلمان همواره جزو تيم ترين تيم هاي ملي دنيا بوده و غالب افتخارات آن به همين خصيصه مهم بر مي گردد.به همين خاطر است كه ژرمن ها براي تيم ملي كشورشان دنبال القاب كليشه اي و دهان پركني مثل شيرها يا عقاب ها نرفته اند.
البته شايد در ادوار مختلف جام جهاني يا رقابتهاي بزرگي مثل جام ملت هاي اروپا ستاره هايي مثل هلموت ران،فرانتس بكن باوئر،پل برايتنر،اوورات،كارل هاينس رومنيگه ،لوتار ماتيوس يا ميشائل بالاك و اوليور كان ظهور كرده و تيم كشورشان را به سوي افتخارات بزرگ رهنمون كرده اند اما تمام اين موفقيت هاي فردي و درخشش ستاره هاي آلماني تحت لواي پرچم مشكي،زرد و قرمز آلمان قرار گرفته و انگار در سرزمين ژرمن ها تنها تيمها و كار گروهي است كه اهميت دارد.
برنامه ريزي و ساختار فوق العاده
تيم ملي آلمان همواره به عنوان مظهر نظم و ديسيپلين شهرت داشته اما شايد براي بسياري از فوتبالدوستان اين مهم شكافته نشده باشد كه چرا« منشافت» در دنيا يگانه است و به پشتوانه همين ويژگي در ميادين بين المللي مي درخشد.
تيم ملي آلمان در حال حاضر به غير از برخورداري از يك كادر فني فوق العاده منسجم و هماهنگ شامل يواخيم لوو ،هانس ديتر فليك و آندرياس كوپكه كه دو مدير فوتبالي قوي به نام هاي اوليور بيرهوف و ماتياس سامر را بالاي سر خود مي بينند از يك روانشناس،2 مربي استعدادياب،3 پزشك،4 فيزيوتراپ و 3 بدنساز مجرب سود مي برد كه فقط در خدمت تيم ملي آلمان هستند و به امور مربوط به اين تيم مي رسند.
به غير از اين برنامه ريزي فوق العاده مسوولان فدراسيون فوتبال آلمان براي اين تيم كه مطابق با هدف گذاري كادر فني منشافت انجام مي شود در پيشبرد اهداف يواخيم لوو تاثير بسياري گذاشته است.البته اين براي آلماني ها و تيم ملي كشورشان نكته تازه اي نيست اما بد نيست بدانيد برنامه بازي هاي تيم ملي اين كشور تا مارس سال 2014 مدون و اعلام شده بطوري كه لوو و شاگردانش از همين حالا و بعد از قطعيت حضور در يورو 2012 بازي هاي دوستانه خود تا قبل از جام ملتها و جام جهاني آينده را فيكس كرده اند.
بطور مثال از همين حالا مشخص است كه ژرمن ها قبل از يورو 2012 با هلند،اوكراين و فرانسه بازي خواهند كرد و پس از اين رقابتها به مصاف تيم ملي آرژانتين مي روند.جالب اينكه آلمان ها قبل از جام جهاني برزيل توان خود را در برابر بزرگاني همچون ايتاليا،برزيل و فرانسه مي سنجند.
ورود نسلي از فوتباليست هاي مستعد
پس از افتضاح يورو 2000 و پايان اقتدار نسلي كه در جام جهان 1990 درخشيده و قهرماني يورو 1996 را به ارمغان آورده بود، فدراسيون فوتبال آلمان با يك برنامه ريزي مدون نسلي از فوتباليست هاي شاخص وجوان آلماني را در جام جهاني گذشته رو كرد كه در عين بي تجربگي آرژانتين و انگليس پرستاره را گلباران كردند و تنها از پس اسپانياي قدرتمند بر نيامدند تا به تورنمنت هاي بعدي چشم بدوزند.
در واقع پس از شكفتن استعداد هاي بالقوه اي همچون شواين اشتايگر،پودولسكي،لام و... در جام جهانيآلمان در تورنمت 2010 دنياي فوتبال شاهد ورود استعداد هاي فوتبال آلماني مثل اوزيل،مولر،خديرا،نوير،بواتنگ و ... بودند كه به نوعي حاصل برنامه ريزي گسترده و 10 ساله فدراسيون فوتبال آلمان به حساب مي آمدند .
حالا فوتبال آلمان بازيكنان مستعد و فوق العاده متعددي دارد كه بيشتر آنها فقط 21،22 يا 23 سال دارند.به اين اسامي دقت كنيد:
گروه 21 ساله ها:سباستين رودي – لوييس هالتبي –توني كروس گروه 22 ساله ها:ماركو روس-توماس مولر-هولگر باد اشتوبر-مت هوملز-رون روبرت زيلر-لارس بندر-اسون بندر-ماركو مارين
گروه 23 ساله ها:مارسل اشملتزر-جرمي بواتنگ-مسوت اوزيل-كوين گروسكروتز-بنديكت هوودس همچنين چهره هاي شاخصي همچون ماريو گوتزه، آندره شورله و ايلكاي گوندوغان تنها 19 و 20 سال سن دارند ضمن اينكه خديرا و نوير كه در بهتزين تيم هاي باشگاهي دنيا مهره هاي قابل اتكا هستند فقط 24 و 25 ساله اند
.در كنار اين ستاره هايي مثل شواين اشتايگر،پودولسكي و لام در جام جهاني بعدي در اوج پختگي و تجربه خواهند بود تا آلمان با پشتوانه فوق العاده قدرتمندي به اين تورنمنت پا بگذارد.
جالب اينكه طي يكي دو سال اخير تنها سه بازيكن 30 يا بالاتر از اين سن به تيم ملي آلمان دعوت شده اند:ميروسلاو كلوزه،كاكائو و آرنه فريدريش كه بعيد است به غير از كلوزه كه به دبال شكستن ركورد گل هاي زده رونالدوي برزيلي است و فقط يك گل با آن فاصله دارد دو نفر ديگر به برزيل بروند.
پشتوانه سازي با 5 تيم ملي
پشتوانه سازي منسجم فدراسيون فوتبال آلمان كه در سه سال اخير افتخارات قابل توجهي را نصيب آنها كرده است از همين حالا خيال جانشينان احتمالي لوو و همكارانش را براي آينده راحت كرده است.قهرماني رقابت هاي زير 19 ساله هاي اروپا (2008)،قهرماني زير 17 ساله هاي اروپا(2007)و عنوان سوم جام جهاني نوجوانان(2011)حاصل يك كار وسيع و حساب شده است و رابطه مستقيمي با موفقيت هاي تيم ملي آلمان در جام جهاني اخير،رقابت هاي مقدماتي يورو 2012 و ديدار هاي دوستانه مهمي همچون مصاف با برزيل نامدار دارد كه پس از سالها پيروزي را براي ژرمن ها به دنبال داشت.
در حال حاضر فدراسيون فوتبال آلمان7 تيم مختلف در رده هاي سني متفاوت دارد كه توسط مربيان شاخص هدايت مي شوند و استعدادهاي بالفعل در آمده را به تيم هاي بالاتر تحويل مي دهند.همين حالا تيم هاي زير 21 سال (اشتفان فرويند)،زير 20 سال(فرانك ورموت)،زير 19 سال(كريستين سيگه)،زير18 سال(هورست هروبش) ، زير 17 سال(اشتفان فرويند)،زير 16 سال(اشتفان برگر)و زير 15 سال(فرانك انگل) فعاليت وسيعي در پرورش استعداد هاي فوتبال كشورشان دارند .اتفاقي كه شايد در هيچ كشور صاحب فوتبالي هم رخ ندهد!
مديون بوندس ليگا
تيم ملي آلمان و موفقيت هايش تا حدود زيادي مديون بوندس ليگا يا ليگ سراسري فوتبال اين كشور است كه يكي از 4 ليگ برتر دنياست و به لحاظ سازو كار هاي اقتصادي ،جذب تماشاگر و مسائل سخت افزاري حتي بالاتر از ليگ هاي معتبري همچون ليگ برتر انگليس يا لاليگاي اسپانيا قرار مي گيرد
.سطح بالاي رقابتهاي بوندس ليگا به لحاظ فني كه بعضا تا هفته هاي پاياني4 يا 5 تيم مدعي كسب عنوان قهرماني هستند و همچنين ميدان دادن به استعدادها و مربيان جوان مثل يورگن كلوپ(بورسيا دورتموند)يا توماس توشل(ماينتس)در كنار استفاده از مربيان مطرح دنياي فوتبال همچون يوپ هاينكس(بايرن مونيخ) يا رالف رانگنيك(شالكه) و فليكس ماگات(ولفسبورگ) باعث شده رقابت هاي باشگاهي در آلمان خدمت بزرگي به تيم ملي اين كشور كند .
به غير از اين بوندس ليگا جزو معدود ليگ هاي مهمي است كه پول در آن حرف اول و آخر را نمي زند.تا دو سال آينده تمام ليگ هاي اروپايي بايد به قانون بازي جوانمردانه اقتصادي تن دهند و در تمام اروپا فقط اين آلمان ها بوده اند كه اعتراضي به تدوين اين قانون نداشته اند.حتي باشگاه عظيم بايرن مونيخ كه سردمدار هزينه كرد بالا در فوتبال باشگاهي آلمان است نيز اعلام كرده تا 5 سال آينده هم خيال خود را از حيث مسائل مالي راحت كرده است. اين دورانديشي مالي قطعا به قويتر شدن بوندس ليگا كمك خواهد كرد و شايد اين ليگ طي دو سه سال آينده از ليگ برتر انگليس يا لاليگاي اسپانيا جلو بيافتد كه اين مهم قطعا به قدرتمند كردن تيم ملي آلمان كمك خواهد كرد.
آقاي لوو با استعداد
نمي توان از موفقيت هاي تيم ملي آلمان گفت و به يواخيم لوو اشاره اي نكرد.لوو كه در جام جهاني 2006 با عنوان دستيار يورگن كلينزمن نقش پررنگي در موفقيت نسبي تيم ملي كشورش داشت در يورو 2008 ثابت كرد هرچه در دنياي بازيگري بازيكن ناشناسي بوده اما در جهان وسيع مربيگري تنه به تنه بزرگاني چون بكن باوئر مي زند و مي توان از او دستيابي به افتخارات بزرگ ديگري همچون قهرماني جام ملت هاي اروپا و جام جهاني آينده را انتظار داشت.
لوو با ثبت ركورد قابل افتخار 10 پيروزي در 10 بازي مقدماتي يورو 2012 و شكست بزرگاني همچون برزيل،آرژانتين وانگليس اين فرضيه كه آلمان مقابل تيم هاي بزرگ ناكام است را به ورطه فراموشي سپرد.مهمتر از اين ،بزرگترين خدمتي كه لوو به فوتبال آلمان كرد شكافتن پوسته هميشگي در شكل ارائه فوتبال تيم ملي آلمان بود بطوري كه اكنون با ميدان دادن به بازيكنان با تكنيك متعددي كه در بوندس ليگا پرورش يافته اند حالا «منشافت»فوتبالي زيبا و دلپذير ارائه مي كند تا ذهنيت دوستداران فوتبال نسبت به روش بازي تيم پرافتخار آلمان تغيير كند.
با نتايجي كه لوو به دست آورده حالا تيم ملي آلمان همان ابرقدرت دهه 90 ميلادي و قبل تر از آن است كه البته زيبا و تماشايي بازي مي كند. با اتكا به توانايي اين مربي با ديسيپلين و هوشيار است كه اكنون با قاطعيت مي توان گفت تيم ملي فوتبال آلمان بارسلوناي تيم هاي ملي است كه هم خوب بازي مي كند و هم نتايجي فوق العاده مي گيرد.اين مربي ايده آليست كه موفقيت هاي بزرگي را نشانه گرفته بشدت منظم و واقعيت گراست و تمام اين خصايل ارزنده براي يك مربي در كنار دانش فني فوق العاده اش كاري كرد تا چندي پيش مسوولان فدراسيون فوتبال آلمان قرارداد او را تا سال 2014 با جان و دل تميد كنند و به كسب مقام قهرماني جهان با او دلخوش باشند.
دورگه هاي آلماني
بعضا اين اتفاق افتاده كه برخي، موفقيت هاي اخير تيم ملي آلمان را زير سايه استفاده از بازيكنان دورگه يا تابعيت آلماني گرفته كمرنگ كنند اما نكته اساسي اينجاست كه بيشتر اين بارزيكنان دورگه متعلق به آلمان و فوتبال پوياي اين كشور هستند كه اگر اينچنين نبود اصلا به منصه ظهور نمي رسيدند.
به غير از جرالد آساموا و كاكائو كه در سن بالا مليت آلماني گرفتند، اينكه پدر گومز اسپانيايي بوده ،پودولسكي و كلوزه در لهستان به دنيا آمده اند،پدر خديرا و مارين مليت تونسي و صربستاني دارند يا ائوگو و بواتنگ جد آفريقايي دارند، نمي تواند موفقيت هاي فوتبال آلمان را تحت الشعاع قرار دهد.همچنين ورود پديده هاي ترك –آلماني به تيم ملي آلمان مثل اوزيل،تاسچي يا گوندوغان به اين مسائل دامن زده است اما سوال اساسي اينجاست كه اگر همين بازيكنان دورگه در تركيه ،غنا يا صربستان و لهستان به دنيا مي آمدند ،مي توانستند اينچنين پيشرفت كنند يا بخاطر پرورش در فوتبال آكادميك آلمان است كه اكنون به تيم هاي بزرگي نظير رئال مادريد رسيده اند ودر دنياي فوتبال آقايي مي كنند؟
همين چند ماه پيش نيز تيم نوجوانان آلمان فقط با كمي بدشانسي در جام جهاني مكزيك عنوان سومي را به دست آورد درحالي كه در تيم اصلي اشتفان فرويند 5 يا 6 بازيكن با اصليت تركيه اي بازي مي كردند.نكته اساسي اينجاست كه تمام اين بازيكنان در كشور آلمان به دنيا آمده و در فوتبال استعدادپرور اين كشور شكوفا شده اند پس بخاطر شهرت تركيه اي كه از پدرشان به آنها رسيده نمي توان آنها را آلماني ندانست و موفقيت هاي تيم هاي ملي اين كشور را زير سايه استفاده از بازيكنان دورگه و امثالهم كمرنگ كرد.
اميدواري در كنار واقعيت گرايي
شايد از همين حالا بتوان پيش بيني كرد كه آلمان در فينال يورو 2012 مقابل اسپانيا قرار خواهد گرفت يا بار ديگر در نيمه نهايي جام جهاني برزيل حاضر خواهد بود اما با وجود پتانسيل بسيار بالاي بازيكنان ،استعدادها ،كادر فني و بهره مندي از ساختار و برنامه ريزي مناسب، از يواخيم لوو گرفته تا عادي ترين شهروند آلماني، در كنار اميدواري به آينده و كسب مقام قهرماني جام جهاني بعد از 24 سال ،واقع گرايي از اذهان ژرمن ها دور نمي شود.اخيرا حدود 60 درصد مردم آلمان در يك نظرسنجي نسبت به قهرماني تيم ملي كشورشان در جام جهني آينده ابراز نااميدي كرده اند.ا
حتمالا اين گروه تصور مي كنند منشافت تا سه سال ديگر هم به سطح تيم قدرتمند و هماهنگ اسپانيا نخواهد رسيد يا شايد اسير قدرت تمام نشدني ميزبان شود اما شايد يورو 2012 تا حدود زيادي اين ذهنيت ها را تغيير دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.