۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

درباره فیلم‌های اسب حیوان نجیبی است/ یه حبه قند/ چیز‌هایی هست که نمی‌دانی

به شیرینی قند،به نجابت اسب:درباره فیلم‌های اسب حیوان نجیبی است/ یه حبه قند/ چیز‌هایی هست که نمی‌دانی

«اسب حیوان نجیبی است» به هر حال در مقایسه با «هیچ» پیشرفتی به حساب نمی‌آید، اما همین که کاهانی از استاندارد‌های «هیچ» پایین‌تر نیامده، خود جای امیدواری دارد...


یه حبه قند ( سیر رضا میرکریمی):
بهترین فیلم رضا میرکریمی تا امروز. میرکریمی در این فیلم خیلی خوب توانسته به میزانسن جاری در زندگی نزدیک شود، کاری که داریوش مهرجویی استادش است. فیلم به شکل غافلگیرکننده‌ای توانسته با به نمایش گذاشتن جزئیات حیرت انگیز، زندگی یک خانواده پر جمعیت را کاملا ملموس به تصویر بکشد، بدون آن‌که مخاطب را خسته کند. «یه حبه قند» فیلمی گرم و صمیمی است، هنگام دیدنش انگار خود، عضوی از آن خانواده پرجمعیت هستیم و دلیل اصلی این اتفاق علاوه بر مهارت مثال زدنی میرکریمی در درست به تصویر درآوردن حس جاری در زندگی، بازی‌های خوب مجموعه بازیگران (این از معدود فیلم‌های سینمای ایران است که واقعا نمی‌شود یکی دو بازی را نسبت به بقیه متمایز کرد)، فیلمبرداری درخشان فیلم (حمید خضویی ابیانه یکی از بهترین فیلمبرداری دوربین روی دست‌های جشنواره امسال را به نمایش گذاشته) و تدوین احساس نشدنی (حسن حسن دوست) است. میرکریمی در هیچ کدام از فیلم‌هایش این‌طور نتوانسته بود مرز میان دنیای فیلم و مخاطب را از میان بردارد. ایده قرار گرفتن تصاویر اسلوموشنی که در انتهای سه فصل از فیلم قرار گرفته‌اند (همراه با موسیقی درخشان محمد رضا علیقلی) نیز، یکی از ایده‌های خوب و جذاب فیلم به حساب میاید. اما «یه حبه قند» در دقایق پایانی کمی از ریتم می‌افتد و این نکته در فیلمی که توانسته تا دقایق پایانی این چنین یکدست باشد، خودش را ملموس‌تر نشان می‌دهد. شاید اگر در تدوین دوباره چند دقیقه از مدت زمان فیلم کم شود، تجربه دیدن آن از این هم شیرین‌تر شود. حتی بعد از موفقیت «خیلی دور خیلی نزدیک» هم نسبت به کار‌های میرکریمی کنجکاو و مشتاق نبودم، حالا اما، منتظر فیلم بعدی‌اش می‌مانم.
اسب حیوان نجیبی است (عبدالرضا کاهانی):
رضا کاهانی خیلی زود توانست جایگاهی برای خود در بین مخاطبان جدی سینما دست و پا کند، او بعد از فیلم متوسط «بیست» با «هیچ» توانست نظر‌ها را به سوی خود جلب کند و حالا با «اسب حیوان نجیبی است» ثابت کرد که موفقیت «هیچ» تصادفی نبوده است. فیلم ایده بسیار جذاب و بکری دارد که از همان اول مخاطب را درگیر می‌کند. از طرفی کاهانی توانسته در غیاب داستان، تنها با دیالوگ‌های کنایه‌وار و بسیار هوشمندانه (مهم‌ترین نقطه قوت فیلم)، و با چند شخصیت درست پرداخت شده، که نصف شب در خیابان‌های تهران پرسه می‌زنند فیلم را سرپا نگه دارد. «اسب حیوان نجیبی است» درست مانند «یه حبه قند» از یک مجموعه نقش‌ آفرینی درخشان برخوردار است. رضا عطاران (که با همین فیلم و «ورود آقایان ممنوع»، یکی از بهترین بازیگران جشنواره امسال است) درخشان ظاهر شده و به خوبی از پس نقش منحصر به فردش برآمده است. در بین بازیگران دیگر هم، پارسا پیروزفر (بهترین بازیگر نقش مکمل مرد تا روز پنجم جشنواره)، بابک حمیدیان و اشکان خطیبی (با وجود مدت زمان کوتاهی که در فیلم حضور دارند) ، نسبت به دیگران حضور جذاب‌تری دارند. از طرفی کارن همایون‌فر (آهنگساز) و محمد باغبانی (منتقد) هم غافلگیرکننده ظاهر شدند. تنها نکته‌ای که شاید بعد از دیدن فیلم باعث می‌شود که آن‌چنان هم سر شوق نیاییم این است که، «اسب حیوان نجیبی است» به هر حال در مقایسه با «هیچ» پیشرفتی به حساب نمی‌آید، اما همین که کاهانی از استاندارد‌های «هیچ» پایین‌تر نیامده، خود جای امیدواری دارد. کاهانی دارد رفته رفته به یک سبک خاص فیلمسازی دست پیدا می‌کند که نمونه‌اش را کمتر در سینمای ایران سرغ داریم، باید دید در قدم‌های بعدی چه خواهد کرد.
چیز‌هایی هست که نمی‌دانی (فردین صاحب زمانی):
اولین فیلم بلند فردین صاحب زمانی یک اثر منسجم و یکدست است. فیلم رفته رفته به مخاطب نزدیک می‌شود و در یک سوم پایانی کاملا او را درگیر می‌کند. تیم سه نفره علی مصفا، لیلا حاتمی و مهتاب کرامتی کاملا مناسب نقش‌هایش انتخاب شده‌اند، و این انتخاب درست، یکی از مهم‌ترین نقاط قوت فیلم است. شخصیت علی مصفا با تمام آن شخصیت‌های کم حرف و آرامی که سرشان به کار خودشان گرم است تفاوت دارد، و مصفا بار دیگر ثابت می‌کند که چقدر خوب از پس بازی در چنین نقش‌های درونگرایی بر میاید. لیلا حاتمی (بهترین بازیگر زن سینمای ایران) مثل همیشه عالی است و مهتاب کرامتی بهترین بازی کارنامه بازیگری‌اش را ارائه داده است. «چیز‌هایی هست که نمی‌دانی» داستان یک راننده تاکسی به نام علی است که نسبت به هیچ اتفاقی واکنش نشان نمی‌دهد، او همیشه ناظر دنیای دیگران بوده است، یک شنونده و یک بیننده صرف. اما یک بار پیله اطرافش را می‌شکافد و قدم به دنیای زنی می‌گذارد که باعث می‌شود علی دوباره به عمر از دست رفته‌اش نگاهی بی‌اندازد و برای جبرانش حرکتی کند، البته اگر دیر نشده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.