به مناسبت صد و دهمین سالگرد تولد کلارک گیبل: سلطان
حالا سینما به آدمها، ایدهها و طرز فکر جدیدی نیاز داشت. بسیاری از بزرگان سینمای صامت، در شرایط جدید قادر به ادامه کار نبودند. تماشاگران تازه پس از ورود صدا بود که فهمیدند بازیگری چون جان گیلبرت که به خاطر چهره جذابش به شهرت رسیده بود، صدای بیش از حد ظریفی دارد. این گونه بود که گیلبرت از بازیگر اصلی فیلمهای مهم هالیوود به یک بازیگر درجه دو نزول کرد. همچنین بسیاری از بازیگران مهاجر سینمای آمریکا، به خاطر لهجه غلیظشان،توانایی ادامه کار را نداشتند و معدود کسانی چون گرتا گاربو توانستند خود را در سطح اول هالیوود حفظ کنند. اما این یک روی سکه بود. محیط و شرایط تازه، ستارههای تازه هم میخواست. بنابراین بازیگران جدیدی وارد سینما شدند که با مختصات دوران جدید هماهنگ بودند. یکی از بزرگترین این بازیگران، ویلیام کلارک گیبل بود.
کلارک گیبل بازیگری بود که سالها پشت خط مانده بود. برای نزدیک به یک دهه، گیبل سیاهیلشکر فیلمهای هالیوودی بود. تا این که در ابتدای دهه 30،شرایط جدید هالیوود، راه پیشرفت او را هموار کرد. در آن دوره، گیبل یکی از گزینههای بازی در نقش ریکو در فیلم «سزار کوچک» بود و اگر داریل اف. زانوک او را میپذیرفت، شاید مسیر و سرنوشت بازیگری گیبل تغییر میکرد. با این وجود زانوک با تشبیه چهره گیبل به یک میمون، از پذیرفتن او خودداری کرد و عملاً لگد به بخت خودش زد! اما چشمان تیزبین ایروینگ جی. تالبرگ، پتانسیل نهفته در پس این چهره نه چندان زیبا، اما بسیار جذاب را تشخیص داد و اینگونه بود که کلارک گیبل در سال 1930 به استخدام کمپانی ام.جی.ام درآمد. در همان سالهای اول حضورش به عنوان بازیگری سرشناس، گیبل با اکثر ستارگان زن دوران خود همبازی شد: گرتا گاربو، جین هارلو، نورما شیرر، جون کرافورد، کلودت کولبرت و میرنا لوی. گیبل در آن دوران، بین زنان و مردان به یک اندازه محبوب بود. در نظرسنجی عظیم سال 1937 جهت انتخاب سلطان و ملکه هالیوود، اختلاف گیبل با بازیگران مرد دیگر نجومی بود. او سلطان بلامنازع هالیوود به شمار میآمد. همه اینها باعث میشود تا انتخاب او به عنوان بازیگر اصلی مرد فیلم «بربادرفته»، منطقیترین و هوشمندانهترین انتخاب ممکن به نظر برسد. کلارک گیبل احتمالاً تنها بازیگری بود که میتوانست با جذابیت اسکارلت اوهارا مقابله و آن را مهار کند. خصوصیتی که در آن دوره، در گری کوپر (دیگر کاندیدای اصلی نقش رت باتلر) به هیچ وجه وجود نداشت.همه این حرفهای نشان میدهد که ریسک دیوید او. سلزنیک در قرضگرفتن گیبل از ام.جی.ام به هر قیمتی، چقدر هوشمندانه بوده است. (سلزنیک حاضر شد مبلغ هنگفتی پول و همچنین درصد قابل توجهی از سود فیلم را فقط در ازای قرض گرفتن گیبل به ام.جی.ام پرداخت کند.) کملطفی شگفتانگیز آکادمی اسکار به هنرنمایی گیبل در «بربادرفته»، ذرهای از اعتبار حضورش در این فیلم کم نمیکند. گیبل با همین یک فیلم، ماندگاریاش در تاریخ سینما را تضمین کرد.
دهههای 40 و 50 دوران پرنوسانی برای گیبل به شمار میروند. مرگ همسرش کارول لمبارد، رفتن به ارتش و دوری سه ساله از سینما، سقوط از جایگاه سابقش در هالیوود، بازی در خیل فیلمهای متوسط، فسخ قرارداد با ام.جی.ام و بازگشت به صف بازیگران معتبر هالیوود، به طور اجمالی روند حرکت گیبل در این دو دهه را نشان میدهند. گیبل در دهه 50 گرچه از لحاظ تجاری، نتوانست در حد دهه 40 ظاهر شود، ولی دوران نسبتاً خوبی را سپری کرد. جذابیت گیبل علیرغم چین و چروکهای صورتش از بین نرفته بود. وقتی در «موگامبو» (جان فورد)، گیبل 52 ساله دل گریس کلی 24 ساله را به دست میآورد، او را باور میکردیم و به کلی بابت انتخابش حق میدادیم. گیبل در این سالها به بازی در مقابل بازیگران زن مشهور جوان ادامه داد: دبورا کر، آوا گاردنر، گریس کلی، سوزان هیوارد، دوریس دی، جین راسل، جین تیرنی، سوفیا لورن و مریلین مونرو. عجیب این بود که گیبل در همه این فیلمها علیرغم سن و سالش کاملاً متقاعدکننده جلوه میکرد. در این دوره گیبل امکان کار با کارگردانان مطرحی چون جان فورد، رائول والش، رابرت وایز و جان هیوستن را پیدا کرد و در دو سال آخر این دهه، دو بار نامزد جایزه گلدنگلوب شد. بازی در فیلم «ناجورها» به کارگردانی جان هیوستن و در کنار بازیگرانی چون مریلین مونرو و مونتگومری کلیفت، میتوانست شروعی دوباره برای سلطان هالیوود باشد. فیلم با استقبال خوب منتقدان روبهرو شد و بازی درخشان گیبل از نکاتی بود که اکثر بینندگان فیلم بر آن توافق داشتند. اما افسوس که گیبل در زمان اکران فیلم زنده نبود تا استقبال خوب مردم از فیلم و بازیاش را ببیند. کمتر از دو هفته پس از پایان فیلمبرداری فیلم، قلب سلطان هالیوود از تپش بازایستاد و ویلیام کلارک گیبل در 59 سالگی درگذشت.
گیبل معمولاًدر محافل هنری به اندازه همدورهایهایش از جمله همفری بوگارت، گری کوپر، جیمز استوارت، کری گرانت و جیمز کاگنی جدی گرفته نشده است. با این وجود محبوبیتاش به هیچ وجه کمتر از بازیگران یاد شده نیست. او از جذابیتهای درونیاش آگاه بود و آن را در هر فیلمش به خوبی بازتاب میداد. به راستی چه هنری والاتر از این؟
منبع:کافه سینما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.