روزشمار برلیناله • روز دوم
معصومیت کودکی زیر تیغ اختناق
امروز، جمعه (۱۱ فوریه) در بخش مسابقه دو فیلم به نمایش در آمد که هر دو به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم درونمایه سیاسی دارند.
فیلم Margin Call یا "ندای حاشیه" به ضربه اقتصادی پاییز سال ۲۰۰۸ بر میگردد، که به بحران هولناکی انجامید، که تا امروز پیامدهای ناگوار آن ادامه دارد. فیلم با بیانی فشرده و متمرکز بحران را در یک بنگاه مالی دنبال میکند. کارکنان بنگاه، هر یک به نحوی بنا به بینش و منش خود تلاش میکنند بحران را مهار کنند یا بر آن سرپوش بگذارند. فیلم تا حدی یادآور قسمت دوم فیلم "وال استریت" به کارگردانی الیور استون است، اما از لحن اجتماعی آن در انتقاد از نظام سرمایهداری تهی است.
ریتم فیلم با وجود پرداختن به موضوعی نسبتا کمهیجان، بسیار بالاست و البته گروه بازیگران قوی در این میان نقش دارند، از کوین اسپیسی و جرمی آیرنز گرفته تا دمی مور و...
در گریز از وحشت "خونتا"
فیلم "جایزه" اثری کوچک و دلنشین است از پائولا مارکوویچ، فیلمساز آرژانتینی، که تا کنون به عنوان سناریست فعالیت داشته، و این را میتوان در ساختار فیلم دید که بیشترین تأثیر خود را به فیلمنامهای درست و سنجیده مدیون است.
ماجرای فیلم به رویدادی کوچک و فرعی از دوران تسلط خونتا (حکومت نظامیان) در آرژانتین برمیگردد که طی آن در اواخر دهه ۱۹۷۰ دهها هزار نفر از شهروندان "ناپدید" شدند. فیلم میکوشد تمام وحشت دوران را در سرگذشت یک دختر و مادر جوانش منعکس کند.
این فیلم به ویژه به خاطر مشابهت شرایط سیاسی برای تماشاگر ایرانی بسیار ملموس است. زن جوانی که شوهر او به خاطر فعالیت سیاسی "ناپدید" شده است، با دختر هفت ساله خود به روستایی دورافتاده در کنار دریا فرار میکند تا از تعقیب و آزار نظامیان در امان بماند. آنها در کلبهای دور از اهالی مستقر میشوند و زندگی مخفیانهای شروع میکنند. اینجا برای دخترک سرزنده و بانشاط زندگی تازهای شروع میشود که وحشت ترس و خفقان پیوسته بر آن سایه میاندازد.
فیلم بر باد رفتن دنیای معصوم و پرنشاط کودکی را زیر فشار دیکتاتوری و خفقان نشان میدهد. در فضایی مسموم و آکنده از وحشت خفقان مادر به دنبال آن است که زندگی خود و دختر خود را از گزند حاکمان بیرحم در امان نگه دارد، خطرات مهیبی که برای ذهنیت شاد و بیگناه دختر نامفهوم است.
تضاد میان وحشت و نگرانی مادر و شادابی دختر در چند صحنه از فیلم با تصاویری مؤثر القا میشود. در صحنهای که مادر تلاش دارد، کتابهای "ممنوعه" خود را در ساحل دریا زیر خاک پنهان کند تا به دست پلیس نیفتند و او را به دردسر نیندازند، دختر را میبینیم که قصد دارد کتاب خود را کنار کتابهای مادر زیر خاک پنهان کند: داستان "رابین هود"!
یا در صحنه طوفانی که آب دریا به کلبه محقر آنها راه مییابد، مادر با سختی و زحمت تلاش میکند از ورود آب به کلبه جلوگیری کند، درحالیکه دخترک در آبی که به کلبه سرازیر شده، امکانی برای بازی و تفریح پیدا کرده است.
اوج این تنش را در صحنه توزیع "جایزه" میبینیم. مادر مدام به دختر خود آموزش میدهد که نباید از "اسرار" خانواده با بیگانگان سخن بگوید، اما دخترک در انشای مدرسه حکومت نظامی و ارتشیان را به باد دشنام میگیرد. تنها به یاری یک آموزگار دلسوز است که آنها از خطری بزرگ در امان میمانند.
فیلم "جایزه" نشان میدهد که اختناق و دیکتاتوری بر دنیای بی غل و غش کودکی ضربهای مهیب وارد میکند و هم نزدیکترین پیوندهای خونی را با رنج و عذاب همراه میسازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.