«راهپیمایی فردا بیان دردهای مشترک مردم خاورمیانه است»
آقای میردامادی، "جبههی مشارکت ایران اسلامی" در بیانیهای ضمن مقایسهی وقایع ایران و مصر و با اشاره به راهپیماییای که قرار است فردا (۲۵ بهمن) به دعوت آقایان موسوی و کروبی انجام بشود، یک سری مسائل را مطرح کرده که کمی بحثبرانگیز شده است. از جمله اینکه در بخشی از این بیانیه گفته شده که «عزم ملت ایران در سقوط و براندازی نظام نیست و امیدوار هستیم که این پیام توسط حاکمیت شنیده شود». برخی صدور این بیانیه را یک روز قبل از برگزاری راهپیمایی، درست ندانسته و گفتهاند که ممکن است موجب ایجاد تفرقه بین مردم بشود. برخی دیگر گفتهاند، جبههی مشارکت فقط یک بخش از جنبش سبز است و اجازه نداشته که از طرف کل جنبش صحبت کند. شما نظرتان بهطور مشخص راجع به این بخش از این بیانیه چیست؟
سراجالدین میردامادی: من فکر میکنم بخش مهمی از رهبران سیاسی در جنبش سبز، متعلق به جریان اصلاحطلب بوده و هستند. ولی بهطور کلی، همانطور که در سئوال شما هم بود، جنبش سبز، جنبش بسیار متکثر و متنوعی است و اقشار و طیفهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فکری در آن حضور دارند. میشود به عنوان یک حزب اصلاحطلب برداشت جریان اصلاحطلب را از یک جنبش اعتراضی بیان کرد، ولی اینکه یک برداشت تعمیم داده شود و به صورت کلی حکمی صادر شود، بهنظر نمیرسد که خیلی منطقی و مقرون به صحت باشد.
میتوان گفت که اصلاحطلبها بهدنبال سقوط نظام نبوده و نیستند و آن بخش از جنبش سبز که گوش به فرمان اصلاحطلبان داده و میدهند، همچنان بر همان رأی و نظر هستند و دارند به مسیر خودشان ادامه میدهند. اما جنبش سبز، جنبشی است بسیار فراگیر و متکثر؛ ممکن است در این جنبش، عدهای هم به دنبال سقوط نظام بوده باشند که نظرشان محترم است. ولی رهبران جنبش سبز، رهبرانی هستند که به عنوان چهرههای اصلاحطلب شناخته میشوند و آنها به دنبال سقوط و براندازی نظام جمهوری اسلامی نبودهاند و تصریح بر این مطلب هم اشکالی ندارد.
سراجالدین میردامادی، روزنامهنگار میگوید راهپیمایی ۲۵ بهمن دعوتی برای براندازی نظام نیست
کسانی که ایراد گرفتهاند، گفتهاند که درست یک روز قبل از راهپیمایی، این بیانیه میتواند باعث شود که عدهای دلسرد بشوند و احتمالاً از شرکت در راهپیمایی فردا منصرف شوند. نظر شما در این مورد چیست؟
من فکر نمیکنم که کسی راهپیمایی فردا را برای سقوط نظام یا براندازی جمهوری اسلامی برنامهریزی کرده باشد. فراخوانی که از سوی آقایان موسوی و کروبی هم داده شده، برای اعتراض به ظلمی است که بر مردم مصر و تونس روا داشته شده و همچنین تاکید بر ظلمهای مشترکی است که توسط دیکتاتورها در منطقهی خاورمیانه، حتی در کشور خود ما و سایر کشورهای همسایه بر مردم تحمیل میشود.
در تاکید بر این زجر و درد مشترک همهی ما ملتهاست که فراخوان داده شده و آن کسی که فراخوان داده، منظور و هدفاش از این فراخوان، براندازی و سقوط نظام جمهوری اسلامی نبوده و طبعاً احزاب اصلاحطلبی که بیانیه دادهاند و مردم را به حضور در خیابان دعوت کردهاند هم چنین هدفی را دنبال نمیکردند و به نظر نمیرسد که چنین نقطهنظری بتواند اختلاف و تشتت را در صفوف عازم و منسجم مردم در راهپیمایی فردا به دنبال داشته باشد.
اما بههرحال، من فکر میکنم این ایراد به جبههی مشارکت وارد است که نباید یک نظر را بر کل جنبش سبز تعمیم دهد. خود رهبران جنبش سبز هم بارها و بارها تاکید داشتهاند که این جنبش، جنبشی است متکثر. هرچند ایرادی ندارد که اصلاحطلبان به عنوان یک بازیگر مهم جنبش سبز، این موضع خود را در برابر حاکمیت که به دنبال براندازی و سقوط نظام نیستند، تکرار و بیان کنند.
فکر میکنید که مردم بر این خواست بمانند و فردا فقط به حمایت از مردم مصر و تونس منحصر بماند؟
بههرحال وقتی فراخوان برای دفاع از مردم مصر و تونس داده شده، هم رهبران جنبش اعتراضی، هم مردم، هم افکار عمومی، هم حاکمیت تمامیتخواه جمهوری اسلامی، دولت دهم، مجموعهی دستگاههای نظامی و افکار عمومی منطقهی خاورمیانه، همه میدانند که وضع مردم ایران ای بسا بدتر از وضع مردم مصر و تونس بوده و اگر ما برای حمایت از جنبشی در منطقهی خاورمیانه، در شمال آفریقا، مردم را به خیابانها فرامیخوانیم، طبعاً اولویت ظلم، اختناق و فشارهایی که بر مردم خود ما رفته، بیشتر بوده است.
این یک بیان درد مشترکی است که اتفاقاً این درد مشترک بر خود ما بیشتر بوده و مردم ما مظلومتر از مردم مصر و تونس بودهاند و وحشیانهتر و خشنتر سرکوب شدهاند. در نتیجه، بهنظر میرسد که مردم برای این درد مشترک به خیابان میآیند، برای اینکه این فشار و اختناق مشترک را بیان کنند و ای بسا به نقاط مهمتر و شعارهای بعدی هم کشیده شود که این دیگر خواست و ارادهی مردم است و مردم خودشان تصمیم میگیرند که از این درد مشترک به چه مسائلی برسند.
اگر این راهپیمایی و اعتراضات ادامه پیدا کند، بالطبع برخورد حکومت هم با مردم شدیدتر خواهد شد. در این صورت فکر نمیکنید بیانیهای که دیروز جبههی مشارکت داده، مقداری صف مشارکتیها و اصلاحطلبان را از مردم جدا کند؟
من فکر نمیکنم. بههرحال میزانالحرارهی اجتماعی و سیاسی در داخل تودههاست و احزاب سیاسی، به عنوان حلقهی واسط جامعهی مدنی و بیان کنندهی ارادهی مردم در برابر حاکمیت، هنگامی که تشخیص بدهند، بفهمند و به عینه لمس کنند که خواست و مطالبات مردم آن چیزی نیست که آنها در بیانیههایشان مطرح میکنند، احزاب هم به نوعی رابطه و کنش و واکنش اثرگذاری و اثرپذیری دارند. هم به نوعی مردم را حمایت میکنند و هدایت میکنند و هم بالعکس مردم گاهی، احزاب و نخبگان سیاسی را حمایت میکنند و در عین حال ممکن است آنها را به دنبال خودشان هم بکشانند.
ممکن است شرایط بهگونهای پیش برود که احزاب اصلاحطلب به دنبال خواست و ارادهی مردم، از برخی مطالبی که در این روزها مطرح کردهاند، دست بردارند. ولی چنین چیزی را هنوز ما ندیدهایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.