گفتگو با خسرو سينايی کارگردان 'گفتگو با سايه'
خسرو سينايی: در اين فيلم ( گفتگو با سایه) تاکيد بر آن چيزی بوده که در کتاب ها نمی توانسته نشان داده شود |
اين گفتگو پس از نمايش خصوصی فيلم گفتگو با سايه در خانه هنرمندان با خسرو سينايی انجام شده است.
چه چيزی هدايت را تنهايی و سرانجام به خودکشی می کشاند؟
خسرو سينايی: هر آدمی فکر می کند، تنهاست. اما يک نکته است هر آدمی که در جامعه ای مثل جامعه ما خودش را در مقابل جامعه می بيند قبل از هر چيز بايد آگاه باشد که فرهنگ اين جامعه را با محبت می شود ارتقاء داد و نه با پرخاش. حاصل آن را هم بعد از پنجاه سال می بينيم. آيا نوع نقدی که هدايت از جامعه می کرد به ارتقاء فرهنگ اين جامعه انجاميد؟
ما نمی خواهيم هدايت را نقد کنيم، بلکه می خواهيم هدايت را بيشتر بشناسيم.
خوب به همين دليل گفتگو با سايه ساخته می شود.
شما در جلسه پرسش و پاسخ گفتيد که در اين فيلم دچار مميزی نشده ايد، ولی به نظرم دستکم آنجا که از کتاب پروين دختر ساسان نقل می کنيد، دچار خودسانسوری شده ايد؟
من در اين فيلم هيچ جا مميزی نکردم. يک نکته را فراموش نکنيد. وقتی ما می خواستيم اين فيلم را بسازيم عده ای با تعجب می گفتند الان راجع به صادق هدايت ؟ و من گفتم ما می ميريم و می رويم و نسل های بعدی هم می آيند و می ميرند و هی می گوييم الان وقتش نيست. کی وقتش است؟ شايد توی اين مملکت تا صد سال ديگر هم وقتش نباشد. همين طوری تاريخ گم می شود.
هيچ کس در اين موارد با شما اختلافی ندارد. منظور نگاه به هدايت از منظر ديگری است. هدايت با فرهنگ حاکم و با حمله اعراب به ايران به شدت مخالفت داشت و دليل انحطاط فرهنگی ايران را اين موضوع می دانست ، به نظر می رسد شما به عمد از نزديک شدن به اين موضوع پرهيز کرده ايد؟
در اين فيلم تاکيد بر آن چيزی بوده که در کتاب ها نمی توانسته نشان داده شود. يعنی تأکيد بر فيلم هايی که وقتی هدايت بوف کور را می نوشته بر او تاثير گذاشته. ثانيا پرداختن به يک بحث فلسفی در اين فيلم اصلا به جا نبود. در کتاب ها اين کارها شدنی است. می شود در صدها نوشته با آثار هدايت مخالفت يا موافقت کرد، اما با نوشته نمی توانيد فيلم گولم ، نوسفراتو و مطب دکتر کاليگاری را نشان دهيد.
اسطوره های هندی بوف کور را قبلا دکتر محمد صنعتی در کتاب هدايت و هراس از مرگ تحليل کرده، من از تنهايی می گويم که هدايت را به خودکشی می رساند.
ما فيلمسازيم و در جامعه ما تنهاتر از ما فيلمسازها کسی نيست. اما هيچکدام از ما از اروپا به ايران نمی نويسيم ديشب عينکم شکست. اگر هدايت چهار سال در اروپا زندگی کرده من ده سال در آنجا دانشجو بودم و موقع بی پولی اکاردئون و کلکسيونم را گرو می گذاشتم، تابستان باغبانی می کردم يا در کارخانه فولاد کار می کردم و پول در می آوردم.
هدايت طی دو ماه چهل بار سينما رفته، چند دفعه به بار رفته، خوب پولش تمام شده. اينکه غصه ندارد. اين نگاه را من نمی پسندم. من و (منوچهر) طياب (مستندساز) زير درخت می نشستيم و از ميوه درخت می خورديم برای اينکه پول نداشتيم ناهار بخوريم. اما به پدر و مادرمان نمی نوشتيم.
مرحوم هدايت يک اتاق اختصاصی داشت و هر روز برای صادق خان چون گوشت نمی خورد، سينی مجزای غذای غير گوشتی به اتاقش می فرستادند. من می پرسم تو ديگر چه می خواهی؟
به نظرم شما هدايت را بچه لوس معترض تصوير می کنيد.
اين را شما گفتيد و بالاخره گفتيد. بله اعتراض کردن و فحش دادن کاری ندارد. اما من به هدايت می گويم تو حق نداشتی به من توهين کنی چرا به من می گويی رجاله، ولی به من اجازه نمی دهی به تو بگويم لوس؟ چرا؟
منبع:بی بی سی فارسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.