۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

تحلیل نقطه ضعهای بارسلونای بزرگ؛پاشنه آشیل ارتش کاتالونیا کجاست؟‌

بارسلونا طی سه فصل اخیر، در بازی های مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا، موفق به پیروزی در خارج از خانه نشده است. در این میان تساوی در برابر لیون، بایرن مونیخ، چلسی، اشتوتگارت و آرسنال و شکست در برابر اینترمیلان و آرسنال به چشم می خورد. از طرفی دیگر بارسلونا در بازی های خانگی در برابر تمام تیم های فوق به جز چلسی پیروز شده است. این بدین معناست که تیم پپ گواردیولا وابستگی زیادی به ورزشگاه کمپ نو دارد.





بارسلونا در بازی رفت مقابل آرسنال دومین شکست فصلش را تجربه کرد. شاگردان آرسن ونگر موفق شدند در لندن، ژاوی و تیمش را با نتیجه دو بر یک شکست دهندو البته در بازی برگشت مغلوب بارسا و از دور مسابقات حذف شدند. .

بدون شک بارسلونا، بهترین تیم حال حاضر فوتبال دنیا است. کیفیت بازی، بازیسازی ها ژاوی و قدرت هجومی خارق العاده لیونل مسی این تیم را شکست ناپذیر کرده است. اما اشتباهاتی که از تیم بارسلونا سر می زند، به مراتب بزرگ تر از حد و اندازه های این تیم است. تیمی که به عقیده بسیاری از فوتبال دوستان می تواند لقب بهترین تیم تاریخ فوتبال را یدک بکشد، نباید چنین اشتباهات بزرگ و عجیبی را مرتکب شود.

بارسلونا طی سه فصل اخیر، در بازی های مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا، موفق به پیروزی در خارج از خانه نشده است. در این میان تساوی در برابر لیون، بایرن مونیخ، چلسی، اشتوتگارت و آرسنال و شکست در برابر اینترمیلان و آرسنال به چشم می خورد. از طرفی دیگر بارسلونا در بازی های خانگی در برابر تمام تیم های فوق به جز چلسی پیروز شده است. این بدین معناست که تیم پپ گواردیولا وابستگی زیادی به ورزشگاه کمپ نو دارد.

گواردیولا در اواسط نیمه دوم بازی رفت ، سیدو کیتا را به جای داوید ویا به میدان فرستاد. این تعویض برای قدرت بخشیدن به خط میانی بارسلونا انجام شد. تعویض هافبک به جای مهاجم، وقتی که تیم در خانه حریف 1-0 پیشی دارد از رایج ترین تعویض های فوتبال امروز است. اما تنها تعویض کردن کافی نیست. تیم باید تغییر را احساس کند و بر حسب نفرات حاضر در میدان بازی کند. آیا سیدو کیتا بهترین گزینه برای تقویت خط میانی بود؟ خاویر ماسچرانو، هافبک دفاعی نیمکت نشین بارسلونا می توانست مفیدتر باشد. تجربه اروپایی ماسچرانو به مراتب بیشتر از سیدو کیتا ست. علاوه بر این آشنایی او با آرسنال و ورزشگاه های انگلیسی نیز می توانست به گواردیولا و بارسلونا کمک کند.(او در بازی برگشت ثابت بازی کرد)

آرسنال به طور واضح سیستم دفاع و ضدحمله را در پیش گرفته بود. یکی دیگر از سیستم های رایج در فوتبال امروز این است که موقع بازی در برابر تیم قدرتمندتر، اجازه حمله و حفظ توپ به آن ها داده شود و سپس با استفاده از یک ضد حمله منظم دروازه آن ها را باز کرد. بدون تردید با وجود بازیکنانی چون تئو والکات، آرشاوین، سسک فابرگاس و رابین ون پرسی، خط دفاعی بارسلونا آرام و قرار نخواهد داشت. در این میان به وجود یک هافبک دفاعی مستحکم برای جلوگیری از ضدحملات و ایجاد ترس در میان مهاجم های حریف نیاز است. مسلماً این ویژگی ها شامل حال ژاوی هرناندز، سرجیو بوستکس و سیدو کیتا نمی شود. اما گواردیولا همچنان به خریدهای گران و ارزشمندش اهمیت نمی دهد و سعی دارد از بازیکنان قدیمی اش استفاده کند.

بهتر است به تحلیل گل های آرسنال بپردازیم تا اشتباهات خط میانی بارسلونا و پپ گواردیولا واضح تر شود. به طور قطع می توان گفت خط میانی بارسلونا به هیچ عنوان خط دفاعی این تیم را یاری نکرد. وقتی مدافع بزرگی همچون کارلس پویول بازی نمی کند، مسلماً باید شاهد دفاعی متزلزل باشیم. در این میان گواردیولا برای برطرف کردن این ضعف چه کاری را انجام داد؟ شگفت انگیز است که گواردیولا هیچ کدام از هافبک هایش را مأمور کمک به خط دفاعی نکرد و به آن ها دستور اعمال فشار بر مدافعان و هافبک دفاعی های آرسنال را داده بود. دقیقاً کاری که آرسن ونگر برای ضد حمله به آن نیاز داشت.





تصویر بالا مربوط به گل اول آرسنال است. همانطور که می بینید، شش بازیکن بارسلونا در صحنه حضور دارند اما حتی یکی از آن ها موفق به پر کردن فضای خالی به وجود آماده نمی شود. ژاوی هرناندز سعی دارد که دنیل آلوز را در پست دفاعی اش یاری کند اما قابلیت های تدافعی ژاوی همانند قابلیت های تهاجمی او نیست و برای این کار به هافبک هایی با توانایی های متفاوت نسبت به ژاوی نیاز است. در این صحنه توپ به راحتی به ون پرسی می رسد و با جایگیری اشتباه ویکتور والدز گل اول آرسنال به ثمر می رسد تا بازی در دقیقه هفتاد و هشتم به تساوی کشیده شود.

این دومین بازی است که آرسن ونگر، آرشاوین و بنتنر را وارد میدان می کند و نتیجه 1-0 را به 1-2 تغییر می دهد. این اتفاق در بازی با اورتون نیز رخ داده است. آزمون و خطاهایی که سرمربی ها در بازی های لیگ انجام می دهد و در مواقع حیاتی همچون بازی چهارشنبه شب به کمک آن ها می آید. یک تعویض طلایی دیگر از آرسن ونگر باعث شد برنده بازی تغییر کند.

از سویی دیگر پپ گواردیولا برای مقابله با تغییر تاکتیکی آرسنال هیچ کاری نکرد! حتی با وجود اینکه ونگر تعداد مهاجم هایش را افزایش داده بود، گواردیولا نگران ضد حملات آرسنال نبود. تصویر زیر را ببینید:





جای بسی سؤال دارد که شش بازیکن بارسلونا (دو مهاجم و چهار هافبک) به طرف یک توپ حرکت می کنند و چهار مدافعشان را با آرشاوین، بنتنر و دیگر مهاجمان آرسنال تنها می گذارند! اگر به تصویر دفت کنید متوجه خواهید شد که مکسول و دنیل آلوز نیز در زمین آرسنال هستند و فقط اریک آبیدال و جرارد پیکه در نیمه خودی ایستاده اند. بدیهی است که تیمی پرسرعت همچون آرسنال، چنین اشتباهات بزرگی را غنیمت می شمارد و دروازه بارسلونا را باز می کند.





همانطور که می بینیم، در ادامه حتی مدافعان کناری توان رسیدن به منطقه خودی را ندارند. آرایش بازیکنان در این ضدحمله حائز اهمیت نیست. چیزی که باید نظر گواردیولا را جذب کند این است که چطور این ضدحمله اتفاق افتاد؟





در تصویر بالا، موقعیت قرار گرفتن زننده گل دوم هایلایت شده است. بارسلونا، در آن منطقه حتی یک بازیکن هم ندارد. به جرات می توان گفت که آرشاوین، تنها بازیکنی است که در آن یک سوم از میدان قرار دارد و بدون هیچ گونه مزاحمتی، آزادانه حرکت می کند.

البته این اولین باری نیست که چنین اشتباهاتی در ترکیب بارسلونا اتفاق می افتد. سال گذشته در مرحله نیمه نهایی، بارسلونا با نتیجه سه بر یک در ورزشگاه جوزپه مه آتزا مغلوب اینترمیلان شد. در آن بازی ژوزه مورینیو از ضعف تدافعی مکسول برای به ثمر رساند هر سه گل اینتر استفاده کرد. گواردیولا پس از به ثمر رسیدن گل سوم مکسول را تعویض کرد که دیگر دیر شده بود و آن اشتباهات بارسلونا را از رقابت ها حذف کرد. .

نبود نقشه دوم برای بارسلونا مشکل ساز شده است. بارسلونا در اغلب بازی های از یک سیستم و روش بازی پیروی می کند و به ندرت پیش می آید که آن را تغییر دهد. یک تیم بزرگ باید بتواند با نفراتی که روی نیمکت دارد، یک سیستم و یک استراتژی جدید را طراحی کند که در هر لحظه توانایی کمک به تیم را داشته باشد. سیستم تیم را تدافعی یا تهاجمی کند. در تدارک ضدحملات به تیم کمک کند و همچنین مانع از ضدحملات تیم حریف شود. یک تیم بزرگ باید بتواند در حین بازی از تمام این ویژگی ها در صورت لزوم استفاده کند.

شاید بتوان با نگاه کردن به تیم آ.ث میلان در دوره سرمربیگری آریگو ساکی، نمونه یک تیم کامل را دید. تیم رئال مادرید نیز در اواخر دهه 1950 در اوایل دهه 1960 یک تیم رویایی بود. تیم ملی هلند سال 1974، با وجود اشتباهات کوچکی که داشتند یک تیم کامل بودند. بارسلونای پپ گواردیولا هنوز با این تیم ها فاصله دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.