سنخشناسی بازیکن شماره ۱۰
این پرسش که بهترین بازیکن تاریخ فوتبال چه کسی بوده، هنوز پاسخ قطعی خود را نیافته است. جدل و مناقشه میان فوتبالدوستان همچنان ادامه دارد و شاید هرگز به نتیجه نرسد. در فهرست ردهبندی فیفا در گزینش بهترین بازیکنان قرن بیستم، پله در صدر جدول قرار دارد و پس از او کرویف و مارادونا در مکانهای دوم و سوم جای گرفتهاند. ولی در فهرستی که باز هم به ابتکار فیفا، فوتبالدوستان سراسر جهان از طریق نظرسنجی اینترنتی تهیه کردند، مارادونا با کسب ۵۳ درصد آرا در جایگاه نخست قرار دارد و پله و اوزهبیو با فاصلهی زیاد نسبت به او در جایگاههای دوم و سوم ایستادهاند.
باید توجه داشت که در گزینش فیفا، عوامل اخلاقی و زندگی پاک و سالم نیز نقش داشتهاند و جنبههای بعضا تاریک شخصیت مارادونا، باعث شده که او در جایگاه نخست قرار نگیرد. ولی همین امر باعث مخالفت بسیاری از فوتبالدوستان جهان است و آنان معتقدند که اگر صرف تواناییهای بازیکنان را در میدان فوتبال در نظر بگیریم، مارادونا بالاتر از پله قرار میگیرد، زیرا گر چه مارادونا در دورهای از زندگی خود، در بیرون از میدان بازی، تا آستانهی تباهی رفته است، ولی بازده او در میدان بازی جای چون و چرا ندارد.
تقدیر از مارادونا و پله در مراسمی در سال ۱۹۸۷ در ایتالیا
پله یا مارادونا؟ مساله این نیست!
فرانتس بکنباوئر، قیصر فوتبال آلمان و یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ این ورزش نیز گفته است، مجادله در این باره که بهترین بازیکن تاریخ فوتبال چه کسی است را در واقع میتوان به این پرسش خلاصه کرد که پله بهتر بود یا مارادونا؟ خود بکنباوئر ضمن ستایش از هر دو بازیکن، به این پرسش پاسخ روشنی نمیدهد و فقط میگوید: هیچکس چون پله بر توپ تسلط نداشت جز مارادونا! در واقع قیصر فوتبال آلمان ضمن تایید تلویحی این موضوع که آن دو بهترینهای تاریخ فوتبال بودهاند، از پاسخ صریح در ارجحیت یکی بر دیگری طفره میرود.
فوتبال ورزشی است که با شتاب تغییر میکند و از منظر سیستمها و تاکتیکها، دائما افقهای نوینی را میگشاید. از این دیدگاه، اساسا مقایسهی دو بازیکنی که به دو نسل متفاوت تعلق داشتهاند، اگر نخواهیم بگوییم ناممکن است، قطعا کار دشواری است. بسیاری از کارشناسان فوتبال معتقدند اگر پله یا دیاستفانو یا نتزر قرار بود با تواناییهای آن روزی خود، امروز به میدان فوتبال پا بگذارند، احتمالا نمیتوانستند به درخشش گذشته دست یابند.
این نوشته نیز در پی یافتن پاسخ برای این پرسش نیست که واقعا پله بهتر بوده یا مارادونا یا بازیکنی دیگر؟ بلکه تلاش میکند نشان دهد که فوقستارگان فوتبال جهان، از یکسو چه برجستگی مشترکی نسبت به دیگر بازیکنان داشتهاند و از دیگر سو واجد چه نقاط افتراقی در میان خود بودهاند که آنان را از یکدیگر متمایز میکرده است. بدینمنظور باید بار دیگر به موضوع "بازیکن شمارهی ۱۰" بازگشت و به سنخشناسی آن پرداخت.
میشل پلاتینی، ستارهی پیشین فوتبال فرانسه و رئیس کنونی اتحادیه فوتبال اروپا
باید توجه داشت که در فهرست ده بازیکن برتر قرن بیستم فیفا، جز بکنباوئر که در دورهی اوج خود دفاع آزاد (لیبرو) بود، سایر بازیکنان مانند پله، کرویف، مارادونا، دیاستفانو، پوشکاش، پلاتینی، اوزهبیو، جرج بست و زیدان همگی بازیکنانی هستند که بهرغم تفاوتهای زیاد، در مجموع در مقولهی بازیکن شمارهی ۱۰ میگنجند. منظور طبعا آن نیست که همهی آنان پیراهن شمارهی ۱۰ را برتن کردهاند، بلکه منظور آن ویژگیهایی است که ما در نوشتهای دیگر تحت عنوان «جادوی شمارهی ۱۰» آنها را توضیح دادهایم. در فهرست دوم نیز وضع به همین منوال است، در میان پنج نام نخست جدول انتخابشدگان، به بازیکنانی چون مارادونا، پله، اوزهبیو، روبرتو باجو و روماریو برمیخوریم که همگی واجد خصوصیات بازیکنان شمارهی ۱۰ بودهاند.
بازیکنان شمارهی ۱۰ در رابطه با فوتبال، از طبیعتی هنرمندانه برخوردارند، ولی همانگونه که در عالم هنر هر هنرمندی دستخط خود را دارد، در عالم فوتبال نیز هر بازیکن شمارهی ۱۰ ویژگیهای خود را دارد. به دیگر سخن، بازیکنان متفاوتی که پیراهن شمارهی ۱۰ را بر تن کردهاند، هر یک شخصیت هنرمندی بازیساز را به شیوهی خود تفسیر کردهاند. برای نمونه، شاخص ولفگانگ اوورات آلمانی، پاسهای بلند ۵۰ یا ۶۰ متری بود که با دقتی حیرتآور روی پای بازیکن خودی فرود میآمد. مارادونا کسی بود که با دریبلهای خود هر بار چند بازیکن حریف را به خود مشغول میکرد. کرویف کسی بود که همیشه در جایی ظاهر میشد که انتظارش نمیرفت. و گونتر نتزر فرمانده بیچون و چرای میدان بود. سنخشناسی (تیپولوژی) بازیکن شمارهی ۱۰ به این معناست که ما ببینیم این بازیکنان بزرگ را از منظر نقاط اشتراک و افتراق آنان در چند گروه میتوان دستهبندی کرد.
بدینمنظور نخست باید معیارها و سنجیدارهایی را تعیین کنیم که برپایهی آنها بتوانیم کار تقسیمبندی را انجام دهیم. این کار مستلزم برشمردن ویژگیهایی است که همه یا بیشتر آنها را میتوان کم و بیش در بازیکنان شمارهی ۱۰ بازیافت و همین ویژگیها، آنان را نسبت به دیگر بازیکنان برجسته میکند. این ویژگیها عبارتاند از: درک و شعور بالای بازی، بصیرت و دید همهجانبه، قدرت تخیل استراتژیک، تلفیق فانتزی و واقعبینی، تکنیک عالی و چشمگیر، خودانگیختگی و محاسبهناپذیری، ظرافت و موزونی حرکات، فضاسازی و گشایش بازی، دقت در دادن پاس، دوندگی و خستگیناپذیری، سرعت و جایگیری، قدرت مدیریت و فرماندهی. با این صفات در مجموع میتوان بازیکن شمارهی ۱۰ را توصیف کرد.
جورج بست، یکی از سولیستهای تاریخ فوتبال در قالب تیم ملی ایرلند شمالی (راست) در کنار پله
همانگونه که ملاحظه میشود، بخشی از ویژگیهای یادشده بیشتر با تواناییهای ذهنی و فکری ارتباط دارند و بخشی بیشتر با تواناییهای جسمی و فیزیکی. در میان آنها ویژگیهایی هم وجود دارد که به شخصیت و خلقیات بازیکن شمارهی ۱۰ بازمیگردد و آن همانا اقتدار معنوی یا قدرت مدیریت و فرماندهی اوست که کلا میتوان آن را در مفهوم «فرهمندی» جای داد.
تکنوازان و رهبران ارکستر
برپایه همین ویژگیها، معمولا در ادبیات فوتبال جهان، بهترین شماره دههای تاریخ را عمدتا به دو گروه بزرگ تقسیم میکنند: «سولیستها» و «استراتژیستها».
منظور از «سولیستها» آن دسته بازیکنانی هستند که توانایی تکنیکی و قابلیتهای فردی آنان بر جنبههای فیزیکی و توانش بازیسازی و روح مدیریت آنان میچربد. این بازیکنان را در اصطلاح رایج درادبیات فوتبال اروپا، «شعبدهبازان» یا «جادوگران» نیز مینامند. بازیکنانی چون اوزهبیو، جرج بست، زیکو، مارادونا، پلاتینی، باجو و رونالدینهو در این گروه جای میگیرند. لیونل مسی نیز میرود تا به یکی از بزرگان این گروه تبدیل شود. ویژگی این دسته از بازیکنان آن است که با تواناییهای نبوغآسای فردی در هر لحظه میتوانند با یک اقدام هوشمندانه سرنوشت بازی را رقم بزنند.
«استراتژیستها» بر خلاف گروه نخست، آن بازیکنانی هستند که قدرت بازیسازی و مدیریت و نیز ظرفیتهای فیزیکی آنان بر تواناییهای فردیشان میچربد و در میدان اندیشهای راهبردی درسر میپرورانند. اینگونه بازیکنان از روح فرماندهی بیشتری نسبت به گروه اول برخوردارند و تیم را به حرکت درمیآورند و به دنبال خود میکشند. بازیکنانی چون بابی چارلتون، ولفگانگ اوورات، جیانی ریورا، گونتر نتزر، رود گولیت، زینالدین زیدان و فرانچسکو توتی در این گروه جای میگیرند.
بابی چارلتون، یک "استراتژیست" از فوتبال انگلستان، برابر فرانتس بکنباوئر، لیبروی تیم ملی فوتبال آلمان (چپ) در جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک
در ادبیات فوتبال اروپا، برای توصیف دو گروه یاد شده، از واژگان جهان موسیقی نیز بهره گرفته میشود: «سولیستها» همان «تکنوازان» هستند و «استراتژیستها» همان «رهبران ارکستر». برپایهی همین تقسیمبندی تمثیلی گفته میشود که کاملترین بازیکنان شمارهی ۱۰ کسانی بودهاند که ویژگیهای هر دو گروه را یکجا در خود گردآوردهاند. در واقع اگر مجاز باشیم تیم فوتبال را با یک ارکستر موسیقی مقایسه کنیم، میتوانیم بگوییم که این گروه سوم از بازیکنان شماره ۱۰، هم درخشش «تکنوازان» را دارند و هم اقتدار «رهبران ارکستر» را. به همین دلیل آنان را کاملترین شماره دهها مینامند و معتقدند، تیمی که تکنواز و رهبر ارکسترش همزمان در وجود یک بازیکن تجلی یافته باشد، زیباترین نوع فوتبال را نمایش میدهد. در این رابطه، دو بازیکن یعنی ادسون آرانتس دوناسیمنتو ملقب به پله و نیز یوهان کرویف را کاملترین شمارهی ۱۰ همهی ادوار تاریخ فوتبال میدانند، اگر چه همان گونه که در نوشتهای دیگر به آن اشاره شده، کرویف همواره پیراهن شماره ۱۴ بر تن میکرد.
بر این ملاحظات، میتوان یک تقسیمبندی فرعی دیگر را نیز برای تمایز میان سنخهای گوناگون بازیکنان شمارهی ۱۰ افزود. ما در تاریخ فوتبال جهان، با دو دسته از بازیکنان شمارهی ۱۰ روبرو بودهایم: نخست بازیکنانی که در نوک حمله آغاز کرده و به دلیل تواناییهای فردی و به مرور زمان و در نتیجهی کسب تجربه، عقب کشیده و به بازیگردانی در قلب زمین تبدیل شدهاند. برای نمونه، پله در سال ۱۹۵۸ گلزنی استثنایی در نوک حملهی تیم ملی برزیل بود، ولی به دلیل جوانی و کمتجربگی هنوز «بازیکن شمارهی ۱۰» محسوب نمیشد. روح و قلب تیم ملی برزیل در آن سال ستارهای به نام گارینشا بود که چهار سال بعد نیز پس از مصدومیت و خروج زودهنگام پله از دور مسابقات، توانست با درایت خود تیم ملی برزیل را به قهرمانی جهان رهنمون شود. همین روند را دیاستفانو، اوزهبیو، جرج بست، کرویف، مارادونا و پلاتینی نیز در گذار از دورهی جوانی به دورهی پختگی از سرگذرانده و هر یک از گلزنی قهار به بازیگردانی خلاق تبدیل شدهاند.
زینالدین زیدان، ستارهی فرانسوی که بر نظریهی مرگ بازیکن شمارهی ۱۰ تن خط بطلان کشید
در واقع میتوان گفت که رسیدن به شخصیت بازیکن شمارهی ۱۰ نیازمند پختگی و تجربهای است که زمان میخواهد و به آسانی میسر نمیشود. نمونهی لیونل مسی در این زمینه بسیار آموزنده است. مسی در حال حاضر با تواناییهای فردی استثنایی خود چون فوقستارهای در آسمان فوتبال جهان میدرخشد و میرود تا به یکی از بزرگترین شماره دههای جهان تبدیل شود. مارادونا مربی تیم ملی آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۰، مسی را به خط میانی عقب کشید و مسئولیت سنگین بازیگردانی را بر دوش او گذاشت. ولی جوانی و کمتجربگی مسی و نداشتن شخصیت فرماندهی باعث شد که او نتواند مهر خود را بر تیم ملی آرژانتین بکوبد. در نتیجه این تیم در برابر تیم یکپارچهی آلمان ناکام شد و حتا مسی نیز قادر نشد تواناییهای فردی خود را بروز دهد.
و اما دومین گروه بازیکنانی هستند که از آغاز در میانهی زمین ظاهر شده و با تواناییهای یک مدیر خلاق، مهر خود را بر پیشانی تیم کوبیدهاند. بابی چارلتون، جیانی ریورا، ولفگانگ اوورات، گونتر نتزر، فرانچسکو توتی و این اواخر ژاوی هرناندز در زمرهی این دسته از بازیکنان هستند.
میشل پلاتینی که خود از بزرگترین شماره دههای جهان است، شخصا تقسیم بندی جالب دیگری برپایهی مکاتب فوتبال پیشنهاد میکند. به گفتهی او میتوان از شماره دههای آمریکای لاتین مانند پله، زیکو و مارادونا، و از سوی دیگر از شماره دههای اروپایی نام برد. وی شماره دههای اروپایی را به شماره دههای ایتالیایی (ریورا، باجو، توتی)، شماره دههای آلمانی (نتزر، اوورات، ماتئوس) و شماره دههای فرانسوی (پلاتینی، زیدان) تقسیمبندی میکند و درکنار آنان از یوهان کرویف هلندی نام میبرد. پلاتینی تصریح میکند که در میان این شماره دهها شماری سولیست مانند زیکو، مارادونا، باجو و خود او وجود داشتهاند که بیش از آنکه شماره ۱۰ باشند، شمارهی «۵ /۹» بودهاند. از دید پلاتینی «۵ /۹» به این معناست که این بازیکنان رانشی مداوم برای تبدیل شدن به بازیکن نوک حمله دارند. پلاتینی با این توضیحات، به گونهای تلویحی بر تقسیمبندی کلی «سولیستها» و «استراتژیستها» در میان بازیکنان شمارهی ۱۰ مهر تایید میزند.
شماره ۱۰ مرد، زنده باد شماره ۱۰!
موضوع دیگری که در چارچوب این نوشته میتوان به آن پرداخت، فراروند تغییر و تحول بازیکن شمارهی ۱۰ است. دههی ۶۰ میلادی عصر پیدایش بازیکنان شمارهی ۱۰ به مفهوم کلاسیک آن بود. بعدها در دهههای ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ ستارگانی چون کرویف، زیکو، پلاتینی، مارادونا و باجو پدید آمدند که هر یک به گونهای، سنت فرخندهی بازیکن شمارهی ۱۰ را تداوم بخشیدند.
فرانچسکو توتی، ستارهی فوتبال ایتالیا، یکی از بازیکنانی که تفسیری متفاوت از بازیکن شمارهی ۱۰ ارائه داد
ولی امروزه شماری از کارشناسان فوتبال معتقدند که بازیکن شمارهی ۱۰ به مفهوم کلاسیک آن، در فوتبال سریع امروزین جایگاهی ندارد. به باور آنان، فوتبال پسامدرن مرزهای وظایف بازیکنان را از میان برداشته و همهی بازیکنان برای پاسخ دادن به نیازهای زمانه، ناچارند یکپارچه در حمله و دفاع شرکت کنند. به دیگر سخن، هیچ بازیکنی جایگاه تعریف شدهای ندارد، یعنی آن چیزی که در گذشته فقط جزو مختصات و حقوق ویژهی بازیکن شمارهی ۱۰ محسوب میشد. بر پایهی این استدلال، امروزه حضور بازیکن شمارهی ۱۰ به مفهومی که در گذشته وجود داشت زائد است و اگر تیمی بخواهد موفق عمل کند، همهی بازیکنان باید در زمین بازیکن شماره ۱۰ باشند و همزمان هیچکس نباید بازیکن شماره ۱۰ باشد. از دیدگاه این کارشناسان، بازیکن شمارهی ۱۰ به مفهوم کلاسیک آن، با غروب روبرتو باجو در اواسط دههی ۹۰ میلادی، برای همیشه زوال یافته است.
ولی در بازیهای جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۹۸ حادثهای روی داد که بسیاری از این کارشناسان را بهتزده کرد. و آن ظهور ابرستارهای به نام زینالدین زیدان بود. بسیاری از کسانی که معتقد بودند بازیکن شمارهی ۱۰ مرده است، با دیدن هنرنماییهای زیدان و نقشی که او در تیم ملی فرانسه برعهده گرفته بود، بار دیگر فریاد برآوردند: «زنده باد بازیکن شمارهی ۱۰»! زیدان در هزارهی تازهی میلادی به مرور در اندازههای یک شمارهی ۱۰ کلاسیک ظاهر میشد و بویژه در جام جهانی ۲۰۰۶ در تیم ملی فرانسه به یک شمارهی ۱۰ تمام عیار فرا روییده بود. نه تنها تواناییهای فردی او، بلکه فرهمندی او در زمین باعث میشد که در تیم ملی فرانسه روحی تازه دمیده شود.
فوتبال در سدهی بیست و یکم با شتاب در حال تغییر بود و یکپارچگی جمعی، خلاقیتهای فردی را بیش از پیش در سایه قرار میداد. ولی در همین دههی گذشته بازیکنانی چون فرانچسکو توتی، رونالدینهو و ژاوی نیز همراه با زیدان ظهور کردند و سنت بازیکن شمارهی ۱۰ را به گونهای ادامه دادند. آنان هر یک به شیوهی خود از بازیکن شمارهی ۱۰ تعبیر و تفسیری متفاوت ارائه کردند. آنان تز «مرگ بازیکن شمارهی ۱۰» را در زمین بازی ابطال کردند. آیا میتوان ادعا کرد که در تیم ملی فرانسه در جام جهانی سال ۲۰۰۶ همهی بازیکنان فرانسه چون زیدان بودند یا زیدان مانند بقیه بود؟ آیا ژاوی هرناندز در جام جهانی سال ۲۰۱۰ چون الماسی در میانهی میدان تیم پرستاره و یکپارچهی اسپانیا نمیدرخشید؟ پاسخ چنان روشن است که هرگونه توضیح بیشتری را زائد میکند.
ظهور لیونل مسی نشان داد که نمیتوان به این آسانی فصل بازیکن شمارهی ۱۰ را در تاریخچهی فوتبال جهان بسته شده اعلام کرد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگر حادثهی غیرمترقبهای روی ندهد، لیونل مسی در روند تکاملی خود میتواند حتا از جایگاهی که پله و مارادونا به آن دست یافتهاند فراتر رود. مسی بهرغم برخی محدودیتهای فیزیکی، از استعدادی نبوغآسا و تواناییهایی برخوردار است که به سهم خود میتواند تفسیری دگرگونه از بازیکن شمارهی ۱۰ ارائه دهد.
با سلام خدمت گردانندگان سایت
پاسخحذفلطفا مطالب را با ذکر منبع منتشر کنید. این مطالب مجموعه ای است که در سایت بخش فارسی دویچه وله انتشار میابد و ذکر نام نویسنده و منبع حداقل کاری است که برای رعایت حق و حقوق میتوان انجام داد.