دویچهوله: چند ماه پیش گفتوگوی کوتاهی داشتیم چندوچون آلبوم "سال خون" و بهویژه تفاوتهای آن با آلبوم "ایلسیون" که پیش از آن منتشر شده بود. البته هنگام انجام این گفتوگو هنوز آلبوم "سال خون منتشر نشده بود. آیا این آلبوم در نهایت همان چیزی از آب درآمد که میخواستی، یا اینکه هنوز جا داشت روی بعضی از چیزها کار کنی، ولی شاید فرصت نبود؟
شاهین نجفی: نه؛ فکر میکنم تقریباً همان چیزی شد که ما میخواستیم. بعد وقتی این کارها را روی صحنه اجرا کردیم، فهمیدیم چقدر میشود بین آن چه در استودیو ضبط و کار شده، با آنچه بهصورت زنده اجرا میشود، تفاوت ایجاد کرد. وقتی تعدادی از سازها را زنده میزنیم، اصلاً داستان دیگری پیش میآید.
شاهین نجفی: نه؛ فکر میکنم تقریباً همان چیزی شد که ما میخواستیم. بعد وقتی این کارها را روی صحنه اجرا کردیم، فهمیدیم چقدر میشود بین آن چه در استودیو ضبط و کار شده، با آنچه بهصورت زنده اجرا میشود، تفاوت ایجاد کرد. وقتی تعدادی از سازها را زنده میزنیم، اصلاً داستان دیگری پیش میآید.
اتفاقاً صحبت ما هم بیشتر متمرکز است روی همین تفاوتهای ضبط استودیویی و اجرای زنده، ولی پیشاپیش بد نیست کمی راجع به آشنایی شما صحبت کنیم. این آشنایی اتفاقی بود یا از طریق روابط برقرار شد؟
مجید کاظمی: وقتی شاهین در فکر میکس و مستر آلبوم "سال خون" بود، دنبال بچههایی میگشت که بتوانند در این کار، صدایی را که یک آلبوم نرمال "هیپپاپ" میدهد، ایجاد کنند. حال صرفاً نه من، ولی گروه در این جستوجو بود که ما اتفاقی باهم آشنا شدیم. من کارهای شاهین را از قبل، فقط مانند یک طرفدار شنیده بودم. شاهین آلبوم را پیش من آورد و با همدیگر کارها را چک کردیم. من گفتم که دوست دارم روی این آلبوم، یکسری کار انجام بدهم. دانه دانه کارها را پیش بردیم، شاهین هم شنید و فکر میکنم، به آنچه حداقل در ذهناش بود، تا حدی دست پیدا کرد. زیاد و کم آن را هم خود او میتواند بگوید.
مجید کاظمی
تقسیم کار بین شما کاملاًّ تعریفشده است یا مرزها کمی سیال است و روی کار هم تأثیر میگذارید؟
شاهین نجفی: اوایل مجید در حد میکس و مستر کار فعال بود و فقط بحث آلبوم بود. ولی بعد دیگر ما پروژهی "شِرموزیک" (Sharr Music) را با مجید گسترش دادیم. تعداد بچهها زیاد شد. افرادی از ایران اضافه شدند، در اینجا نوید زردی بود. هماهنگیها و برنامهریزی کارها هم مقداری روی دوش مجید افتاد. مثلاً در رابطه با کنسرت، چون حرفهی مجید است، تحمل بار تکنیک، صدا، وضعیت سالن، همه روی دوش مجید است.
تنظیم قطعات برای صحنه را هم حدس میزنم که بر عهدهی مجید باشد؟ یا حداقل با همفکری او…؟
شاهین نجفی: کار مجید است.
مجید کاظمی: قصد ما الان این است و قرار است همین هم بماند؛ یک تفاوت خیلی اساسی بین کارهایی که توی استودیو میشنوید و کارهایی که در کنسرتهای ما میشنوید، این است که ما کارها را بر حسب کنسرت، یک بار دیگر مینویسیم و از نوازندهها میخواهیم چیزهایی را بزنند که بر حسب کنسرت باشد. ملودی در اصل همان است، شیرازهی کار همان است و برای کسی که کار را بشناسد، وقتی آن را در کنسرت هم میشنود، در اصل همان کار است. ولی روح دیگری دارد. یعنی ما روح دیگری برای اجرای زنده در نظر میگیریم و کارها را برای آن مینویسیم.
دورههای قدیم خبری از اینترنت نبود، خوانندهها و گروهها از طریق انتشار آلبوم در بازار موسیقی و گذاشتن کنسرت و آمدن روی صحنه، کارشان را به گوش مخاطب میرسانند. الان وضعیت فرق کرده، برای خود تو چطوری است؟ وقتی کنسرت میگذاری، فقط به این خاطر است که کار جدیدت را معرفی و به معنایی تبلیغ کنی؟ یا اینکه میخواهی برای خودت هم مرزهای جدیدی کشف کنی؟
شاهین نجفی: من توی اجرا زندگی میکنم. یعنی من آلبوم میدهم، به این امید که بتوانم آن را زنده اجرا کنم.…
یعنی اینکه موسیقیات را از طریق دنیای مجازی به گوش شنونده برسانی، فقط یک بخش از کار است؟
شاهین نجفی: این جزیی از کار است. در واقع زمینهای است برای اجرا. فکر میکنم برای همهی هنرمندها اینطور باشد، اما من اگر ۱۲ ماه سال را در رنج باشم، آن روزی را که دارم اجرا میکنم، به آن تخلیهی مطلق میرسم. یعنی یک تخلیهی شهوانی هنری است…
تنظیم قطعات برای صحنه را هم حدس میزنم که بر عهدهی مجید باشد؟ یا حداقل با همفکری او…؟
شاهین نجفی: کار مجید است.
مجید کاظمی: قصد ما الان این است و قرار است همین هم بماند؛ یک تفاوت خیلی اساسی بین کارهایی که توی استودیو میشنوید و کارهایی که در کنسرتهای ما میشنوید، این است که ما کارها را بر حسب کنسرت، یک بار دیگر مینویسیم و از نوازندهها میخواهیم چیزهایی را بزنند که بر حسب کنسرت باشد. ملودی در اصل همان است، شیرازهی کار همان است و برای کسی که کار را بشناسد، وقتی آن را در کنسرت هم میشنود، در اصل همان کار است. ولی روح دیگری دارد. یعنی ما روح دیگری برای اجرای زنده در نظر میگیریم و کارها را برای آن مینویسیم.
دورههای قدیم خبری از اینترنت نبود، خوانندهها و گروهها از طریق انتشار آلبوم در بازار موسیقی و گذاشتن کنسرت و آمدن روی صحنه، کارشان را به گوش مخاطب میرسانند. الان وضعیت فرق کرده، برای خود تو چطوری است؟ وقتی کنسرت میگذاری، فقط به این خاطر است که کار جدیدت را معرفی و به معنایی تبلیغ کنی؟ یا اینکه میخواهی برای خودت هم مرزهای جدیدی کشف کنی؟
شاهین نجفی: من توی اجرا زندگی میکنم. یعنی من آلبوم میدهم، به این امید که بتوانم آن را زنده اجرا کنم.…
یعنی اینکه موسیقیات را از طریق دنیای مجازی به گوش شنونده برسانی، فقط یک بخش از کار است؟
شاهین نجفی: این جزیی از کار است. در واقع زمینهای است برای اجرا. فکر میکنم برای همهی هنرمندها اینطور باشد، اما من اگر ۱۲ ماه سال را در رنج باشم، آن روزی را که دارم اجرا میکنم، به آن تخلیهی مطلق میرسم. یعنی یک تخلیهی شهوانی هنری است…
ارضا میشوی…
شاهین نجلفی: دقیقا! همین کلمه را باید بهکار ببرم. واقعاً اینطوری است. توی کارها هم همین است. فقط به تناسب کارها فرق میکند. بعد هم وقتی کار تمام میشود، دچار افسردگی شدید بعد از کار میشوم.
الان در چه فازی هستی؟
شاهین نجفی: الان درست وسط کار هستم! ولی در استودیو من اینطور نیستم. در استودیو من خیلی با ترس و لرز کار میکنم و کلاً از محیط استودیو خوشام نمیآید.
مجید جان، قبل از اینکه به سئوال خودم برسم، فازهای افسردگی شاهین قابل تحمل هستند؟ یا اینکه…
مجید کاظمی: آنچه حداقل من درباره شاهین نجفی میتوانم بگویم، این است که شاهین اول با خودش روراست است و دوم با اطرافیاناش روراست است، و آنچه من تاکنون دیدهام را بخواهم بگویم، همان چیزی است که خود او هم دارد میگوید. یعنی فرقی نمیکند. اگر بخواهیم بگوییم که شاهین افسرده میشود، به نظر من، نمیتوان اسم آن را افسردگی گذاشت. ولی میتوانم بگویم…
خلائی را حس میکند…
مجید کاظمی: خلائی که فقط هم به دنبال پر کردن آن است و آن را هم بالاخره پر میکند …
و آن هم اجراهای زنده است مثلاً…
جلد آلبوم «سال خون»
شاهین نجلفی: دقیقا! همین کلمه را باید بهکار ببرم. واقعاً اینطوری است. توی کارها هم همین است. فقط به تناسب کارها فرق میکند. بعد هم وقتی کار تمام میشود، دچار افسردگی شدید بعد از کار میشوم.
الان در چه فازی هستی؟
شاهین نجفی: الان درست وسط کار هستم! ولی در استودیو من اینطور نیستم. در استودیو من خیلی با ترس و لرز کار میکنم و کلاً از محیط استودیو خوشام نمیآید.
مجید جان، قبل از اینکه به سئوال خودم برسم، فازهای افسردگی شاهین قابل تحمل هستند؟ یا اینکه…
مجید کاظمی: آنچه حداقل من درباره شاهین نجفی میتوانم بگویم، این است که شاهین اول با خودش روراست است و دوم با اطرافیاناش روراست است، و آنچه من تاکنون دیدهام را بخواهم بگویم، همان چیزی است که خود او هم دارد میگوید. یعنی فرقی نمیکند. اگر بخواهیم بگوییم که شاهین افسرده میشود، به نظر من، نمیتوان اسم آن را افسردگی گذاشت. ولی میتوانم بگویم…
خلائی را حس میکند…
مجید کاظمی: خلائی که فقط هم به دنبال پر کردن آن است و آن را هم بالاخره پر میکند …
و آن هم اجراهای زنده است مثلاً…
جلد آلبوم «سال خون»
پیش از این در صحبتات اشاره کرده بودی که شما اجرای زندهی یک قطعه را کاملاً از نو تنظیم میکنید. شاهین جان، آیا برای تو هم این امکان وجود دارد که روی صحنه بداههخوانی کنی؟ یعنی یکباره چیزی را عوض کنی که اصلاً قصد نبوده؟ یا هرچند برنامه روح زنده دارد، ولی روی آن برنامهای که پیشاپیش ریختهاید، پیش میروید؟ یا اینکه جاهایی را میگذارید که آدم گریز بزند، بداههنوازی کند و یا حتی بداههخوانی کند؟
شاهین نجفی: در رپ، برای بداههخوانی، چیزی به این عنوان داریم که به آن Free Style میگوییم. من اینکاره نیستم و چنین کاری را اصلاً بلد نیستم. ولی تغییر، نوع دیگر خواندن، تغییر لحن، اتفاقاتی که از جهت موسیقیایی ممکن است بیافتد، اینها آره. اما اینکه بداههخوانی بکنم، نه! فعلاً چون استیل ما رپ است، بداههنوازی برای ما مقداری مشکل است. نمیتوانیم چنین کاری بکنیم، چون استیلها و قطع و شروع کار کاملاً مشخص است. البته در آیندهی نزدیک، ما روی ساز این کار را انجام خواهیم داد.
به چه ترتیب؟
مجید کاظمی: من کمی به عقبتر، به خود حرف شاهین برمیگردم؛ اصولاً ما هرقدر بخواهیم بیبرنامهتر پیش برویم و بگوییم که میخواهیم بداههنوازی و یا بداههخوانی کنیم، به آنجایی میرسیم که واقعاً باید به این فکر هم باشیم که اولاً ظرفیت شنوندهها چیست و بعد هم شاهکار بزرگی که بتوانیم بکنیم، این است که آن برنامهای را که ریختهایم در خود کنسرت هم همان را اجرا کنیم.
میتوانم حدس بزنم که ساده نیست. چون قطعه را پرورش میدهید و اساساً آن را طور دیگری اجرا میکنید. میتوانید یک قطعهی ساده را مثال بزنید که چه چیزهایی به آن اضافه میشود که در ضبط استودیوی نبوده؟
مجید کاظمی: ما یک سری المانها را باید کم و زیاد کنیم. مثلاً ضبط استودیویی یک کار باس، پت و استرینگ دارد، اما در ورژنی که میخواهیم برای کنسرت بگذاریم، گیتارها را میبندیم، قرار است نوازندهی باس خیلی ریتمیکتر باس بزند. درامز قرار است باز خیلی ریتمیکتر بشود. جایی پرکاشن را اضافه یا کم میکنیم و حتی فرم خواندنها و بکوکالهایی که به عنوان مثال نوید به شاهین کمک میکند، همه بالا و پایین میشوند. یعنی صددرصد کار تغییر میکند.
یعنی بر فرض، من قطعهای دارم میشنوم که رپ است و وسط، حالت "فانکی" پیدا میکند، مثلا قطعه "پارتی سیاسی".
مجید کاظمی: دقیقاً همینطور است. اگر بخواهیم از نظر استیل به کار نگاه کنیم، کار هم دیسکویی دههی ۱۹۷۰ صدا میدهد، هم "فانکی" صدا میدهد، هم در جایی "لاتین" صدا میدهد. اصلاً هیچ مرزی قائل نیستیم…
شاهین نجفی: به خاطر همین است که من همیشه تاکید میکنم که ما "هیپپاپ" نیستیم. ما حتی در استیل موزیک هم با "هیپپاپ" فاصله داریم. یعنی رپ یک تکنیک است و ما فقط از تکنیک رپ استفاده میکنیم. ولی نه فرهنگ ما و نه سیستم کاری ما، شباهتی دارد به آنچه در هیپپاب میبینید.
الان خودت به این نکته اشاره میکنی، ولی آیا این مسئله باعث میشود که کسانی که در ایران رپ، به ویژه رپ ناب میخوانند، فاصله بگیرند و بگویند که ما شما را به عنوان "رپر" قبول نداریم؟
شاهین نجفی: معلوم است! باید اینکار را بکنند. پیش از اینکه آنها اینکار را بکنند، خود من اینکار را کردهام. به خاطر اینکه…
یعنی مرزها مشخص شده، ولی با وجود این…
شاهین نجفی: مرزها… ممکن است آنها توهماتی داشته باشند. اگر عدهای میگویند: «ما از خیابانایم»، من میگویم که ما از کوچهایم. خاستگاه فرهنگی من مشخص است، ارتباطاتام و سیستمام مشخص است و مشخص است از چه چیزی دارم میخوانم. من فقط از چیزی به نام "رپ" به عنوان تکنیک استفاده میکنم که خیلی شکننده است. در کاری مانند "دکتر" شما بیایید تشخیص بدهید که این کار با "رپ" و یا "فانک" چقدر فاصله دارد. یا "پارتی سیاسی". برای شخص من، در واقع، چیزی به نام فرهنگ "هیپپاپ" به عنوان یک خردهفرهنگ - نمیخواهم از کلمهی مبتذل استفاده کنم - ورافتاده مطرح است (مجبورم از این اصطلاح استفاده کنم) که به سبک امریکاییاش کاملاً غیرقابل باور است و به سبک ایرانیاش، توهم است.
مجید کاظمی: عدهی کثیری از ایرانیها که میگویند دارند رپ کار میکنند، چه در ایران و چه خارج از آن، فکر میکنند رپ فقط بر حسب اصل آن که در نیویورک و یا جای دیگری در امریکا اتفاق افتاده، باید باشد. میروند گیتاری درست میکنند و کارهایی انجام میدهند که موزیکاش آنگونه صدا بدهد. ولی وقتی شما چنین محصولی را در مقابل کاری که ما داریم انجام میدهیم، میگذارید، تفاوت رنگاش مانند سیاه و سفید میشود.
شاهین نجفی: خیلی خوب است، من روی آن تاکید میکنم تا عدهای بدانند که رپ برای ما فقط یک تکنیک است. ما هیچ سنخیتی با فرهنگ هیپپاپ و آنچه دوستان از رپرهای مثلاً "گنگ" آمریکایی و غیره میبینی، نداریم. داستان ما در جای دیگری است.
دوباره تمرکز کنیم روی کار خودتان؛ صحبت سر این بود که مثلاً عناصری مانند دیسکوی دههی هفتاد، لاتین، فانک در کارهای شما هستند. راک چطور؟
مجید کاظمی: راک صددرصد! راجع به راک باید اول این را بگویم که ما باید این تمایز را قائل شویم که اسم هر کار خشنی راک نیست و هرکاری که در آن فریاد خواننده یا صدای گیتار الکتریک هست، راک نیست. این را متأسفانه خیلی اشتباه میگیرند و تا یکی صدایاش بالا میرود میگویند که او دارد راک میخواند، یا تا کسی صدای گیتار الکترونیکاش بالا رفت، میگویند که او دارد راک میزند. ولی در کار ما، در بحث راک هم صددرصد فعالیت هست. مثال زندهی آن را میتوانم روی کار آخری که خود من با شاهین انجام دادم، بزنم. کار "هذیون" کاملاً مدرن راک است. اما در همان کار، اگر به گیتارهایی که نواخته شده دقت کنی، متوجه میشوی که یک سری کارهایی از دههی هفتاد در آن هست، یکسری میوتگیتارها، فانکی گیتارها و .... هم در این کار آمدهاند. ولی خُب باس الکترونیک در آن هست، ریتم کاملاً مدرن است، صدابرداری و فرمهای خواندن همه مدرن هستند.
شاهین نجفی: در رپ، برای بداههخوانی، چیزی به این عنوان داریم که به آن Free Style میگوییم. من اینکاره نیستم و چنین کاری را اصلاً بلد نیستم. ولی تغییر، نوع دیگر خواندن، تغییر لحن، اتفاقاتی که از جهت موسیقیایی ممکن است بیافتد، اینها آره. اما اینکه بداههخوانی بکنم، نه! فعلاً چون استیل ما رپ است، بداههنوازی برای ما مقداری مشکل است. نمیتوانیم چنین کاری بکنیم، چون استیلها و قطع و شروع کار کاملاً مشخص است. البته در آیندهی نزدیک، ما روی ساز این کار را انجام خواهیم داد.
به چه ترتیب؟
مجید کاظمی: من کمی به عقبتر، به خود حرف شاهین برمیگردم؛ اصولاً ما هرقدر بخواهیم بیبرنامهتر پیش برویم و بگوییم که میخواهیم بداههنوازی و یا بداههخوانی کنیم، به آنجایی میرسیم که واقعاً باید به این فکر هم باشیم که اولاً ظرفیت شنوندهها چیست و بعد هم شاهکار بزرگی که بتوانیم بکنیم، این است که آن برنامهای را که ریختهایم در خود کنسرت هم همان را اجرا کنیم.
میتوانم حدس بزنم که ساده نیست. چون قطعه را پرورش میدهید و اساساً آن را طور دیگری اجرا میکنید. میتوانید یک قطعهی ساده را مثال بزنید که چه چیزهایی به آن اضافه میشود که در ضبط استودیوی نبوده؟
مجید کاظمی: ما یک سری المانها را باید کم و زیاد کنیم. مثلاً ضبط استودیویی یک کار باس، پت و استرینگ دارد، اما در ورژنی که میخواهیم برای کنسرت بگذاریم، گیتارها را میبندیم، قرار است نوازندهی باس خیلی ریتمیکتر باس بزند. درامز قرار است باز خیلی ریتمیکتر بشود. جایی پرکاشن را اضافه یا کم میکنیم و حتی فرم خواندنها و بکوکالهایی که به عنوان مثال نوید به شاهین کمک میکند، همه بالا و پایین میشوند. یعنی صددرصد کار تغییر میکند.
یعنی بر فرض، من قطعهای دارم میشنوم که رپ است و وسط، حالت "فانکی" پیدا میکند، مثلا قطعه "پارتی سیاسی".
مجید کاظمی: دقیقاً همینطور است. اگر بخواهیم از نظر استیل به کار نگاه کنیم، کار هم دیسکویی دههی ۱۹۷۰ صدا میدهد، هم "فانکی" صدا میدهد، هم در جایی "لاتین" صدا میدهد. اصلاً هیچ مرزی قائل نیستیم…
شاهین نجفی: به خاطر همین است که من همیشه تاکید میکنم که ما "هیپپاپ" نیستیم. ما حتی در استیل موزیک هم با "هیپپاپ" فاصله داریم. یعنی رپ یک تکنیک است و ما فقط از تکنیک رپ استفاده میکنیم. ولی نه فرهنگ ما و نه سیستم کاری ما، شباهتی دارد به آنچه در هیپپاب میبینید.
الان خودت به این نکته اشاره میکنی، ولی آیا این مسئله باعث میشود که کسانی که در ایران رپ، به ویژه رپ ناب میخوانند، فاصله بگیرند و بگویند که ما شما را به عنوان "رپر" قبول نداریم؟
شاهین نجفی: معلوم است! باید اینکار را بکنند. پیش از اینکه آنها اینکار را بکنند، خود من اینکار را کردهام. به خاطر اینکه…
یعنی مرزها مشخص شده، ولی با وجود این…
شاهین نجفی: مرزها… ممکن است آنها توهماتی داشته باشند. اگر عدهای میگویند: «ما از خیابانایم»، من میگویم که ما از کوچهایم. خاستگاه فرهنگی من مشخص است، ارتباطاتام و سیستمام مشخص است و مشخص است از چه چیزی دارم میخوانم. من فقط از چیزی به نام "رپ" به عنوان تکنیک استفاده میکنم که خیلی شکننده است. در کاری مانند "دکتر" شما بیایید تشخیص بدهید که این کار با "رپ" و یا "فانک" چقدر فاصله دارد. یا "پارتی سیاسی". برای شخص من، در واقع، چیزی به نام فرهنگ "هیپپاپ" به عنوان یک خردهفرهنگ - نمیخواهم از کلمهی مبتذل استفاده کنم - ورافتاده مطرح است (مجبورم از این اصطلاح استفاده کنم) که به سبک امریکاییاش کاملاً غیرقابل باور است و به سبک ایرانیاش، توهم است.
مجید کاظمی: عدهی کثیری از ایرانیها که میگویند دارند رپ کار میکنند، چه در ایران و چه خارج از آن، فکر میکنند رپ فقط بر حسب اصل آن که در نیویورک و یا جای دیگری در امریکا اتفاق افتاده، باید باشد. میروند گیتاری درست میکنند و کارهایی انجام میدهند که موزیکاش آنگونه صدا بدهد. ولی وقتی شما چنین محصولی را در مقابل کاری که ما داریم انجام میدهیم، میگذارید، تفاوت رنگاش مانند سیاه و سفید میشود.
شاهین نجفی: خیلی خوب است، من روی آن تاکید میکنم تا عدهای بدانند که رپ برای ما فقط یک تکنیک است. ما هیچ سنخیتی با فرهنگ هیپپاپ و آنچه دوستان از رپرهای مثلاً "گنگ" آمریکایی و غیره میبینی، نداریم. داستان ما در جای دیگری است.
دوباره تمرکز کنیم روی کار خودتان؛ صحبت سر این بود که مثلاً عناصری مانند دیسکوی دههی هفتاد، لاتین، فانک در کارهای شما هستند. راک چطور؟
مجید کاظمی: راک صددرصد! راجع به راک باید اول این را بگویم که ما باید این تمایز را قائل شویم که اسم هر کار خشنی راک نیست و هرکاری که در آن فریاد خواننده یا صدای گیتار الکتریک هست، راک نیست. این را متأسفانه خیلی اشتباه میگیرند و تا یکی صدایاش بالا میرود میگویند که او دارد راک میخواند، یا تا کسی صدای گیتار الکترونیکاش بالا رفت، میگویند که او دارد راک میزند. ولی در کار ما، در بحث راک هم صددرصد فعالیت هست. مثال زندهی آن را میتوانم روی کار آخری که خود من با شاهین انجام دادم، بزنم. کار "هذیون" کاملاً مدرن راک است. اما در همان کار، اگر به گیتارهایی که نواخته شده دقت کنی، متوجه میشوی که یک سری کارهایی از دههی هفتاد در آن هست، یکسری میوتگیتارها، فانکی گیتارها و .... هم در این کار آمدهاند. ولی خُب باس الکترونیک در آن هست، ریتم کاملاً مدرن است، صدابرداری و فرمهای خواندن همه مدرن هستند.
شاهین نجفی
انتخاب این عناصر که این تکه را فانکی یا دیسکویی تنظیم کنید یا راک که خشنتر باشد، اینها را بر حسب مضمون تنظیم میکنید؟ مثلاً دقت میکنید که چه چیزی به شعر شاهین میخورد و انتخاب میکنید؟
مجید کاظمی: باید اتفاق بیافتد. یعنی اینطور نیست که ما قطعاً تصمیم بگیریم که قرار است چه بشود. قطعهای هست که فریادی را که شاهین در شعرش، سر آن کلمه یا جمله میزند، واقعاً فریاد است، یعنی آنچه را میخواهد بگوید، واقعاً میخواهد فریاد بزند و وقتی فریاد توی کلام بیاید، زیر آن باید المانهای موسیقیاییای اتفاق بیافتد که آن فریاد را صیقل بدهد.
آیا این مسئله شما را به این فکر انداخته که مثلاً خیلی خوب میشد اگر در ضبط استودیویی هم این عنصر را وارد میکردید؟ یا اینکه میگویید اینها دو بحث کاملاً متفاوت هستند. ما یک نسخهی خیلی فشردهتر و کمپاکتی را به عنوان آلبوم منتشر میکنیم، ولی آن را در اجرای زنده باز میکنیم؟ آیا ایده همین است؟
شاهین نجفی: ما داریم اینکار را میکنیم.
مجید کاظمی: دقیقاً داریم این کار را میکنیم.
یعنی پیش نیامد که به این نتیجه برسید که خوب بود، این خط را توی آلبوم هم مقداری بسط میدادید ....
شاهین نجفی: من به این مسئله اصلاً فکر نکرده بودم.
مجید کاظمی: ولی من میتوانم یک چیز را قطعاً بگویم: در استودیو، در کار صدا و صدایی که دارد ضبط میشود و قرار است تولید بشود باید مسائلی را در نظر گرفت. چون المانهایی که ما الان داریم در کار استفاده میکنیم، به شکلی است که باید آنها را کمی مدرن کنیم. یعنی از سیستم صوتی گرفته که شنونده قرار است گوش کند تا چیزهایی که حداقل در موسیقی بینالمللی خیلی باب هستند را مجبوریم در بحث استودیویی بیاوریم. ولی به این سمت بحث، یعنی آوردن آنچه به صورت زنده اجرا میکنیم، در آلبوم، هنوز فکر نکردهام. البته فکر میکنم خیلی دور از دسترس نباشد.
بزرگترین معضلی که در برگزاری کنسرت با آن روبرو شدید، چه بود؟ گویا ویزا همیشه دردسرساز است؟
شاهین نجفی: ما هنوز کمی مشکل ویزا داریم، ولی درست میشود. تا الان هم مشکلات در حد آمدن و رفتن به سفارتها است. فقط سر رفتن به کانادا، در ارتباط با کل گروه، کمی به مشکل برخوردیم، ولی ردیف میشود.
مجید کاظمی: سر اجرای برنامه، نه معضل بلکه معضلات همیشه هستند. به عنوان مثال، برنامهی استکهلم خیلی مرتب برگزار شد. یعنی ما واقعاً این برنامه را دوست داشتیم. چون همه چیز سر وقت انجام شد. برنامه از "بالاموزیک" در سایت بالاترین هم داشت پخش میشد و باید روی ثانیه اتفاق میافتاد. ولی چیزی که اصولاً آرتیست را اذیت میکند، یکسری ناهماهنگیهاست. از محل اقامت آرتیست گرفته تا اینکه شما روی صحنه میآیید و میبینید مثلاً میکروفون بیسیمی که را خواسته بودید، نیست. اینطور مسائل کوچک وجود دارند، ولی معضل بزرگی تا کنون نداشتهایم.
شاهین نجفی: تنها معضل بزرگ ما، گاهی کمپولی است. وگرنه…
اتفاقاً در یکی از شعرهایات صحبت از پول و خوشبختی و… هست. از کی فهمیدی که به قول خودت، «پول شاید خوشبختی نیاورد، ولی آنکه پول ندارد، واقعاً بدبخت است»؟
شاهین نجفی: این یک مثال قدیمی است اصلاً.
میدانم، ولی تو خودت کی به این نتیجه رسیدی؟
شاهین نجفی: من خیلی وقت است که به این نتیجه رسیدهام. یعنی این را مطمئن هستم.
مجید کاظمی: همگی ما به این نتیجه رسیدهایم.
کمی هم بپردازیم به بحث مخاطب. فکر میکنم حدوداً ۴۰۰ نفر به کنسرتهای شما میآیند.
شاهین نجفی: همین حدود هستند.
مجید کاظمی: باید اتفاق بیافتد. یعنی اینطور نیست که ما قطعاً تصمیم بگیریم که قرار است چه بشود. قطعهای هست که فریادی را که شاهین در شعرش، سر آن کلمه یا جمله میزند، واقعاً فریاد است، یعنی آنچه را میخواهد بگوید، واقعاً میخواهد فریاد بزند و وقتی فریاد توی کلام بیاید، زیر آن باید المانهای موسیقیاییای اتفاق بیافتد که آن فریاد را صیقل بدهد.
آیا این مسئله شما را به این فکر انداخته که مثلاً خیلی خوب میشد اگر در ضبط استودیویی هم این عنصر را وارد میکردید؟ یا اینکه میگویید اینها دو بحث کاملاً متفاوت هستند. ما یک نسخهی خیلی فشردهتر و کمپاکتی را به عنوان آلبوم منتشر میکنیم، ولی آن را در اجرای زنده باز میکنیم؟ آیا ایده همین است؟
شاهین نجفی: ما داریم اینکار را میکنیم.
مجید کاظمی: دقیقاً داریم این کار را میکنیم.
یعنی پیش نیامد که به این نتیجه برسید که خوب بود، این خط را توی آلبوم هم مقداری بسط میدادید ....
شاهین نجفی: من به این مسئله اصلاً فکر نکرده بودم.
مجید کاظمی: ولی من میتوانم یک چیز را قطعاً بگویم: در استودیو، در کار صدا و صدایی که دارد ضبط میشود و قرار است تولید بشود باید مسائلی را در نظر گرفت. چون المانهایی که ما الان داریم در کار استفاده میکنیم، به شکلی است که باید آنها را کمی مدرن کنیم. یعنی از سیستم صوتی گرفته که شنونده قرار است گوش کند تا چیزهایی که حداقل در موسیقی بینالمللی خیلی باب هستند را مجبوریم در بحث استودیویی بیاوریم. ولی به این سمت بحث، یعنی آوردن آنچه به صورت زنده اجرا میکنیم، در آلبوم، هنوز فکر نکردهام. البته فکر میکنم خیلی دور از دسترس نباشد.
بزرگترین معضلی که در برگزاری کنسرت با آن روبرو شدید، چه بود؟ گویا ویزا همیشه دردسرساز است؟
شاهین نجفی: ما هنوز کمی مشکل ویزا داریم، ولی درست میشود. تا الان هم مشکلات در حد آمدن و رفتن به سفارتها است. فقط سر رفتن به کانادا، در ارتباط با کل گروه، کمی به مشکل برخوردیم، ولی ردیف میشود.
مجید کاظمی: سر اجرای برنامه، نه معضل بلکه معضلات همیشه هستند. به عنوان مثال، برنامهی استکهلم خیلی مرتب برگزار شد. یعنی ما واقعاً این برنامه را دوست داشتیم. چون همه چیز سر وقت انجام شد. برنامه از "بالاموزیک" در سایت بالاترین هم داشت پخش میشد و باید روی ثانیه اتفاق میافتاد. ولی چیزی که اصولاً آرتیست را اذیت میکند، یکسری ناهماهنگیهاست. از محل اقامت آرتیست گرفته تا اینکه شما روی صحنه میآیید و میبینید مثلاً میکروفون بیسیمی که را خواسته بودید، نیست. اینطور مسائل کوچک وجود دارند، ولی معضل بزرگی تا کنون نداشتهایم.
شاهین نجفی: تنها معضل بزرگ ما، گاهی کمپولی است. وگرنه…
اتفاقاً در یکی از شعرهایات صحبت از پول و خوشبختی و… هست. از کی فهمیدی که به قول خودت، «پول شاید خوشبختی نیاورد، ولی آنکه پول ندارد، واقعاً بدبخت است»؟
شاهین نجفی: این یک مثال قدیمی است اصلاً.
میدانم، ولی تو خودت کی به این نتیجه رسیدی؟
شاهین نجفی: من خیلی وقت است که به این نتیجه رسیدهام. یعنی این را مطمئن هستم.
مجید کاظمی: همگی ما به این نتیجه رسیدهایم.
کمی هم بپردازیم به بحث مخاطب. فکر میکنم حدوداً ۴۰۰ نفر به کنسرتهای شما میآیند.
شاهین نجفی: همین حدود هستند.
شاهین نجفی در کنسرت گروه در استکهلم
آیا با واکنشهایی برخورد میکنید که مثلا تعجب میکنند و انتظار نداشتند کنسرت اینطوری باشد، یا اینکه بدون هیچ انتظار خاصی به آنجا میآیند و گوش میدهند و میروند؟
شاهین نجفی: یکی از مشکلاتی که من با خیلی از بچههای ایرانی در موسیقی آلترناتیو دارم، این است که اجراهایشان ضعیف است. آنها دارند صرفاً آلبومشان را اجرا میکنند. اجرا این نیست! گروهی مانند " Radiohead اصلاً بهخاطر اجراهایش معروف است. یا خیلی از گروههای معتبر دیگر هم همینطور. ما گروه پاپ نیستیم، اصلاً موسیقی آلترناتیو، موسیقی پاپ نیست که گروه همان چیزی را که در سیدیاش خوانده، به همان صورت در کنسرت هم بخواند. شما باید چیز جدیدی وارد کنسرت بکنید، کشف جدیدی بکنید. من با جرأت میتوانم بگویم که امکان ندارد کسی به کنسرتهای من بیاید، دوتا برنامه از من ببیند و بگوید که این دو برنامه شبیه به هم هستند، حتی حرفهای بین آهنگها شبیه هم هستند و امکان ندارد بیاید بشنود و بگوید چیز جدیدی کشف نکرده، این همان چیزی بود که در آلبوم هم شنیده بود. البته بخشی، باز هم از روی ناآگاهی، فکر میکنند بهترین اجراها همان چیزی است که در آلبوم زده شده است.
البته خب اجراهای زنده معمولا روحی دارند که شاید در آلبوم حس نکنی ...
مجید کاظمی: دقیقا! من فکر میکنم کسانی به کنسرتهای ما میآیند که این سبک را دوست دارند. شاید ۹۰ درصدشان آدمهایی هستند که واقعاً علاقهمندند…
شاهین نجفی: و کارها را گوش کردهاند…
پس در خواندن هم پابهپا میآیند؟
شاهین نجفی: حتما. یکی دیگر از تفاوتهای این کنسرتها آن است که کسی از روی وقتگذرانی بلند نمیشود، به برنامهی ما بیاید. یعنی کسی است که مرا میشناسد، کارهایام را گوش کرده و در جریان کار است. مانند یک کنسرت پاپ نیست که بگویند: حالا امشب برویم یک حالی بکنیم! چنین چیزی نداریم. در اینجا نمیتواند مثلاً وقتی من دارم صحبت میکنم یا آهنگ بخوانم، او آن پشت بنشیند آبجویاش را بخورد. اینجور نیست.
آیا این تجربه را داشتهاید که مخاطب با شاهین نجفی دیگری در برخورد مستقیم روبرو بشود؟ یعنی بگوید: اِه… این بود شاهین که میگفتند؟!
شاهین نجفی: این را مطمئن هستم. ترس من همیشه از این است… حال این بخش دیگری است، به این دلیل که نمیدانم شنیدهای یا نه، هنرمندهای ایرانی قانون نانوشتهای بین خودشان دارند که بگویند برای اینکه محبوبتر باشی و بزرگتر جلوه کنی، بهتر است که اصلاً مخاطب را زیاد تحویل نگیری. من کلاً این سیستم را در اجرا میشکنم. مثلاً مردم که بخواهند عکس بگیرند، میگویم هستم. در نروژ این اتفاق افتاد، گفتم: من هستم! من میآیم بین شما… این چیز خارقالعادهای نیست ها! گروههای آلترناتیو آلمانی، اروپایی، غربی دارند اینکار را میکنند. کنسرتشان که تمام میشود، میآیند بین مردم آبجو میخورند. میآیند بین مردم مینشینند و با همدیگر حرف میزنند. این است. این هنرمند کمسواد، ضدفرهنگ است که چون در جریان نیست، عین بادکنک باد شده، نمیداند داستان چیست و در واقع پرت شده به یک دنیایی، جو او را میگیرد. فکر میکند مخاطب یک عده (ببخشید) گوسفندند که آنجا باید بنشینند، کارهای او را گوش بدهند، پول بدهند، او هم چهارتا آهنگ بخواند، نیمساعت اجرا کند و بعد هم بلند شود برود. همین. نه چنین چیزی نیست. به همین دلیل، من به مخاطب خودم میگویم: یقهگیری کنید! یقهی هنرمند را بگیرید که مثلاً اینکار را بد اجرا کردی و… خود من وقتی دارم کارم را میخوانم، به آنها میگویم اگر بد بود، مرا هو کنید.
راجع به کار جدیدتان صحبت کنیم. آلبوم "سال خون" منتشر شد، الان هم که اجرای زنده دارید - نمیگویم برای معرفی- ولی اکثر قطعات از همان آلبوم است. کار بعدی به چه ترتیب است؟ حدوداً کی قرار است منتشر شود؟
مجید کاظمی: کار بعدی با در نظر گرفتن میکس و ضبط فوکالها، فکر میکنم تا آخر سپتامبر امسال بتوانیم…
شاهین نجفی: امیدوارم.
مجید کاظمی: قطعاً نمیتوانیم بگوییم، ولی فکر میکنم کار تا آخر سپتامبر تمام بشود.
قصد دارید تک تک قطعات را که آماده شد، بهشکلی در اینترنت بگذارید؟ یا میخواهید صبر کنید که تمام آلبوم آماده شود؟
مجید کاظمی: فکر میکنم اینطور باشد که وقتی کار کاملاً تمام شد، ما یک دمو بدهیم و بعد آن را منتشر کنیم. دقیقاً مانند "سال خون".
شاهین نجفی: البته هنوز در بارهی این مسائل خیلی صحبت نکردهایم…
مجید کاظمی: بله باید صحبت شود، هنوز مقداری زود است.
تا چه اندازه مهم است که آدم یک آلبوم را به شکل فیزیکی منتشر کند. یعنی نه اینکه قطعات را حتی برای دانلود بخرد، بلکه واقعاً آن را دستاش بگیرد؟
مجید کاظمی: من فکر میکنم ما بخواهیم در این سری، تغییراتی، از طراحی جلد تا خود بستهبندی آلبوم داشته باشیم. یعنی کسانی که "سیدیباز" هستند، فکر میکنم آن را تهیه کنند.
شاهین نجفی: بیشتر ترانههای این آلبوم از خود من است. کارهایی از یغما گلرویی، سید مهدی موسوی، فاطمه اختصاری و کاری هم از افشین مقدم در آن دارم. استیل کارها پستمدرن هستند.
یعنی دقیقاً…؟
مجید کاظمی: بگذارید نگوییم.
شاهین نجفی: دقیقاَ نباید بگوییم، اگر بگوییم…
خیلی چیزها لو میرود...
شاهین نجفی: آره؛ استیل کار طوری است…
مجید کاظمی: که اگر بگوییم تا آن موقع ممکن است دوتا آلبوم اینشکلی بیرون بیاید.
مصاحبهگر: شهرام احدی
تحریریه: علی امینی
شاهین نجفی: یکی از مشکلاتی که من با خیلی از بچههای ایرانی در موسیقی آلترناتیو دارم، این است که اجراهایشان ضعیف است. آنها دارند صرفاً آلبومشان را اجرا میکنند. اجرا این نیست! گروهی مانند " Radiohead اصلاً بهخاطر اجراهایش معروف است. یا خیلی از گروههای معتبر دیگر هم همینطور. ما گروه پاپ نیستیم، اصلاً موسیقی آلترناتیو، موسیقی پاپ نیست که گروه همان چیزی را که در سیدیاش خوانده، به همان صورت در کنسرت هم بخواند. شما باید چیز جدیدی وارد کنسرت بکنید، کشف جدیدی بکنید. من با جرأت میتوانم بگویم که امکان ندارد کسی به کنسرتهای من بیاید، دوتا برنامه از من ببیند و بگوید که این دو برنامه شبیه به هم هستند، حتی حرفهای بین آهنگها شبیه هم هستند و امکان ندارد بیاید بشنود و بگوید چیز جدیدی کشف نکرده، این همان چیزی بود که در آلبوم هم شنیده بود. البته بخشی، باز هم از روی ناآگاهی، فکر میکنند بهترین اجراها همان چیزی است که در آلبوم زده شده است.
البته خب اجراهای زنده معمولا روحی دارند که شاید در آلبوم حس نکنی ...
مجید کاظمی: دقیقا! من فکر میکنم کسانی به کنسرتهای ما میآیند که این سبک را دوست دارند. شاید ۹۰ درصدشان آدمهایی هستند که واقعاً علاقهمندند…
شاهین نجفی: و کارها را گوش کردهاند…
پس در خواندن هم پابهپا میآیند؟
شاهین نجفی: حتما. یکی دیگر از تفاوتهای این کنسرتها آن است که کسی از روی وقتگذرانی بلند نمیشود، به برنامهی ما بیاید. یعنی کسی است که مرا میشناسد، کارهایام را گوش کرده و در جریان کار است. مانند یک کنسرت پاپ نیست که بگویند: حالا امشب برویم یک حالی بکنیم! چنین چیزی نداریم. در اینجا نمیتواند مثلاً وقتی من دارم صحبت میکنم یا آهنگ بخوانم، او آن پشت بنشیند آبجویاش را بخورد. اینجور نیست.
آیا این تجربه را داشتهاید که مخاطب با شاهین نجفی دیگری در برخورد مستقیم روبرو بشود؟ یعنی بگوید: اِه… این بود شاهین که میگفتند؟!
شاهین نجفی: این را مطمئن هستم. ترس من همیشه از این است… حال این بخش دیگری است، به این دلیل که نمیدانم شنیدهای یا نه، هنرمندهای ایرانی قانون نانوشتهای بین خودشان دارند که بگویند برای اینکه محبوبتر باشی و بزرگتر جلوه کنی، بهتر است که اصلاً مخاطب را زیاد تحویل نگیری. من کلاً این سیستم را در اجرا میشکنم. مثلاً مردم که بخواهند عکس بگیرند، میگویم هستم. در نروژ این اتفاق افتاد، گفتم: من هستم! من میآیم بین شما… این چیز خارقالعادهای نیست ها! گروههای آلترناتیو آلمانی، اروپایی، غربی دارند اینکار را میکنند. کنسرتشان که تمام میشود، میآیند بین مردم آبجو میخورند. میآیند بین مردم مینشینند و با همدیگر حرف میزنند. این است. این هنرمند کمسواد، ضدفرهنگ است که چون در جریان نیست، عین بادکنک باد شده، نمیداند داستان چیست و در واقع پرت شده به یک دنیایی، جو او را میگیرد. فکر میکند مخاطب یک عده (ببخشید) گوسفندند که آنجا باید بنشینند، کارهای او را گوش بدهند، پول بدهند، او هم چهارتا آهنگ بخواند، نیمساعت اجرا کند و بعد هم بلند شود برود. همین. نه چنین چیزی نیست. به همین دلیل، من به مخاطب خودم میگویم: یقهگیری کنید! یقهی هنرمند را بگیرید که مثلاً اینکار را بد اجرا کردی و… خود من وقتی دارم کارم را میخوانم، به آنها میگویم اگر بد بود، مرا هو کنید.
راجع به کار جدیدتان صحبت کنیم. آلبوم "سال خون" منتشر شد، الان هم که اجرای زنده دارید - نمیگویم برای معرفی- ولی اکثر قطعات از همان آلبوم است. کار بعدی به چه ترتیب است؟ حدوداً کی قرار است منتشر شود؟
مجید کاظمی: کار بعدی با در نظر گرفتن میکس و ضبط فوکالها، فکر میکنم تا آخر سپتامبر امسال بتوانیم…
شاهین نجفی: امیدوارم.
مجید کاظمی: قطعاً نمیتوانیم بگوییم، ولی فکر میکنم کار تا آخر سپتامبر تمام بشود.
قصد دارید تک تک قطعات را که آماده شد، بهشکلی در اینترنت بگذارید؟ یا میخواهید صبر کنید که تمام آلبوم آماده شود؟
مجید کاظمی: فکر میکنم اینطور باشد که وقتی کار کاملاً تمام شد، ما یک دمو بدهیم و بعد آن را منتشر کنیم. دقیقاً مانند "سال خون".
شاهین نجفی: البته هنوز در بارهی این مسائل خیلی صحبت نکردهایم…
مجید کاظمی: بله باید صحبت شود، هنوز مقداری زود است.
تا چه اندازه مهم است که آدم یک آلبوم را به شکل فیزیکی منتشر کند. یعنی نه اینکه قطعات را حتی برای دانلود بخرد، بلکه واقعاً آن را دستاش بگیرد؟
مجید کاظمی: من فکر میکنم ما بخواهیم در این سری، تغییراتی، از طراحی جلد تا خود بستهبندی آلبوم داشته باشیم. یعنی کسانی که "سیدیباز" هستند، فکر میکنم آن را تهیه کنند.
شاهین نجفی: بیشتر ترانههای این آلبوم از خود من است. کارهایی از یغما گلرویی، سید مهدی موسوی، فاطمه اختصاری و کاری هم از افشین مقدم در آن دارم. استیل کارها پستمدرن هستند.
یعنی دقیقاً…؟
مجید کاظمی: بگذارید نگوییم.
شاهین نجفی: دقیقاَ نباید بگوییم، اگر بگوییم…
خیلی چیزها لو میرود...
شاهین نجفی: آره؛ استیل کار طوری است…
مجید کاظمی: که اگر بگوییم تا آن موقع ممکن است دوتا آلبوم اینشکلی بیرون بیاید.
مصاحبهگر: شهرام احدی
تحریریه: علی امینی
منبع:دویچه وله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.