میراثی که به ایران تعلق دارد
یونسکو در سال ۱۹۹۸ در مجمع عمومیخود برای حفاظت از شاهکارهای شفاهی و معنوی، بیانیهای را با همین عنوان تهیه کرد، بیانیهای که کشورهای عضو را وادار میکرد تا در کنار میراث فرهنگی- تاریخی خود، میراثهای معنویشان را نیز زیر پوشش قرار دهند و از حکایتها و آداب، زبان و گویش گرفته تا آهنگ کوچ و علم عالمان و... همه و همه را زیر لوای پرچمشان حفظ کنند.
ماراتن آغاز شد. کشورهای عضو به دنبال ثبت هر آنچه که حکم میراثشان را داشت، دست به تلاش گستردهای زدند و بعضی آشکارا، فرهنگ و تمدن ملتی دیگر را به تاراج بردند.
● ایران سرزمین تمدنهای ماندگار
«بار سنگین فرهنگ که بر پشت ایرانی قرار داشته، هویت او را ساخته و بدون اینکه گسستی در ملیت او پدید آورد، به آن پویایی بخشیده است. به گفته هگل در کتاب فلسفه تاریخ، ایرانیان نخستین قوم تاریخی هستند که به تاریخ جهانی تعلق دارند، زیرا نخستین امپراتوری جهانی را برپا کردند که اقوام بسیاری از ایرانی و غیر ایرانی را در سرزمینی بسیار پهناور در بر میگرفت.» شاید تاکید بر روی ایرانی بودن و ارائه ادله در اثبات این مدعا به عنوان ثروتی بالقوه برای عدهای که هنوز به اقتصاد تک محصولی به عنوان در دسترسترین و سریعترین ثروت زود بازده نگاه میکنند، چیز غریبی بنماید. اما آنچه که از لابهلای روزنامههای مختلف و یا با گشتوگذاری در گستره اینترنت مشهود است، همانا اقتصادی است که دنیای کنونی به سمت و سوی آن در حرکت است، حرکتی که به سرعت کشورها را به تلاش بیشتر برای بهرهگیری از منابع بیشتر با متوسل شدن به هر حیله و ترفندی، ترغیب و تشویق میکند، حتی اگر این تلاش در راه سرقت منابع; هویت و حتی نام و یاد و خاطره یک ملت باشد.
● زمانهایی که میسوزد
این که بنشینیم و چنین برخوردهایی را فرهنگی یا غیرفرهنگی بدانیم و سر تاسف تکان دهیم جز آنکه زمان بیشتری را برای به ثبت و اثبات رساندن ایرانی بودن تمامی مفاخر و مشاهیر سرزمینمان از دست داده باشیم، کار دیگری نکردهایم.
چند صباحی پیش وقتی نام و یاد عارف نامدار «مولانا جلالالدین» که همه او را بیشتر به بلخی بودن و پارسی زبان بودن میشناسند و دیوان مثنوی معنویش و کلیات شمس تبریزی را زینت بخش طاقچههای خانههایشان کردهاند، سر از کشور ترکیه در آورد و به ثبت مشاهیر و مفاخر آنجا رسید، چه کردیم!!!؟
به راستی اصلا فکر کردیم که چگونه میتوان نامدارترین عارفی که حتی چند بیت شعر از او به زبانی غیر از پارسی نه دیدهایم و نه شنیدهایم، در میراث چنین کشوری به ثبت برسد!!
● فقط یک علت!
دولت و تمامی نهادهای فرهنگی و اجرایی ترکیه با استعانت به مدفنی که در قونیه و به نام این عارف و شاعر قرار دارد، عزم را جزم کردند و این ادعا را به کرسی نشاندند که مولانا نه به ایران بلکه به کشوری تعلق دارد که قدر استفاده از نام این مرد بزرگ را میداند و به واسطه شناخت دنیای جدید و شناخت معجزهای به نام اقتصاد گردشگری از هر تلاشی برای رونق بخشیدن به اقتصاد خود دریغ نمیکند.البته تاجیکستان هم از این غافله عقب نمانده است و بر روی اسکناسهای خود تصویری از شیخ حمدونی و بوعلی سینا را به چاپ رسانده تا شاید ثابت کند این دو مظهر علم وعرفان به سرزمین وی تعلق دارند.
● از این موارد کم نیست
در صفحات تاریخ که جستوجو کنیم، مشاهیر و مفاخری هم چون بوعلی و مولانا کم نیستند.همین چندی پیش بود که بعد از مولانا، نوبت به شیخ خرقانی سمنانی رسیده بود. اثباتی برای این که ابوالحسن خرقانی اهل قارص است نه خرقان!! این ارادهای دیگر بود برای این که یک صدا فریاد زدند، برای ثبت میراثها، نه مدفن لازم است و نه آرامگاه بلکه فقط اراده تحقق هدف مهم است.
● گامی برای اثبات
«این خاک; خاکی است که بزرگانی در دین; علم و معرفت درآن دیده به جهان گشوده; ستارهای دست نیافتنی شدند; در آسمان گیتی، در نهان هستی، در آغوش مام خویش آرمیدهاند، یادگاری از خود بر جای گذاشتند و آنچه که در گذار سالیان به ما رسید، میراثی بود از هنر، فرهنگ و تمدن; آنچه که امروز هر ایرانی در سراسر گیتی آن را مایه فخر خود میداند»این بخشی از بیانیه نشست هم اندیشی میراث سرزمین مهر بود; نشستی که در کنار روسا و مسئولان سازمان میراث فرهنگی; راهنمایان تور سخن از حفظ میراث کردند و پیمان بستند که در حفظ واشاعه آن; کوشا باشند.
● نشستی برای هم اندیشی
● بشناسیم و معرفی کنیم
در عصر ارتباطات و فناوری، کشوری برنده است که از هویت خود در مقابل هجمههای فرهنگی دیگران دفاع کند و این امر ممکن نمیشود، مگر با شناختن میراث، هویت و تمدنی که از گذشته آن سرزمین برجای مانده و معرفی آن فرهنگ به تمام جهانیان.
«دیروز مولانا، امروز بوعلی، تا فردا چه کسی؟»
این کلام یاسمن کاشی، مسئول برگزار کننده همایش بود.
وی ویژگی مهم این گردهمایی را پاسداری و پاسداشت از میراث معنوی خواند و اظهار داشت: «در این همایش، برای نخستین بار، راهنمایان و لیدرها، میزبان خانواده گردشگری ایران اسلامی هستند تا یادآور شوند که تلاش کشورهای دیگر (همسایه و غیرهمسایه) برای ثبت مفاخر و مظاهر تمدن ایرانی، ابعاد گستردهای یافته و باید برای مقابله با این تاراج فرهنگی با همکاری مسئولان نظام، تفکری اندیشیده شود.» کاشی افزایش اطلاعات لیدرها و راهنمایان را امری اساسی خواند و متذکر شد: با بالا بردن میزان اطلاعات خود، به طور قطع کمک شایانی به حفظ میراثمان میکنیم. ما میتوانیم با دادن اطلاعات صحیح به گردشگران داخلی و خارجی گامی محکم و اساسی در راستای حفظ و اشاعه فرهنگ; تمدن و میراثمان برداریم.استاد دکتر فریدون جنیدی، شاهنامه پژوه و استاد زبانهای باستانی نیز در این مراسم اظهار داشت: وقتی بیدار شویم، میراثمان هم بیدار میشود و این یعنی آنکه بدانیم چه بودهایم و بدانیم که از آن چه که داریم، چگونه نگهداری کنیم.
● بیکار ننشستهایم
مرتضی رضوان فر، رئیس پژوهشکده مردمشناسی هم در این مراسم بیان کرد: میراث معنوی یک ترجمه اشتباه است، معنوی یعنی به آن میراث قداست بخشیدهایم و این با شرایط کنوانسیون در تضاد است.
باید به خاطر داشته باشیم که زنده بودن و تفاوت داشتن از اصولی است که باید در ثبت میراث به آن توجه ویژهای داشت. روح کنوانسیون، تکیه بر تفاوتها و هویتهای مستقل دارد.در این مراسم، فهیمه نصرآبادی، کارشناس دفتر ثبت آثار نیز درباره آئیننامه ثبت و همچنین تعداد آثار ثبت شده ملی این گونه بیان داشت که: تعداد آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۶۴ قبل از تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور ۱۷۰۳ اثر، از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶، ۲۶۹ اثر، در سال ۱۳۷۸، ۳۷۹ اثر، در ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به ترتیب ۱۰۱۹ و ۲۰۰۲ اثر و در سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ هم ۲۳۰۸ و ۳۰۰۱ اثر بوده است.البته در سال ۸۳ پس از تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور به دلیل تغییر در تشکیلات سازمان و پس از یک مرحله توقف، تنها ۷۵۳ مورد به لیست آثار ملی افزوده شد. اما در ۱۳۸۴ با تلاش چشمگیری، تعداد آثار ثبتی به ۳۲۵۵ اثر افزایش یافت و از سال ۱۳۸۵ تا حال نیز در مجموع ۴۹۱۱ به ثبت آثار رسیده است. وی همچنین اظهار داشت: برای ثبت آثار ناملموس، معیارهایی نیاز است، معیارهایی چون میراث زبانی (گونههای زبانی رایج مانند قصهها و لالاییها در کنار ترانهها و اسطورهها و یا مکتوب همچون کتیبهها و متون)، هنرهای نمایشی، عادات و رسوم اجتماعی، آئینها و جشنوارهها، بازیها و ورزشهای بومی و محلی و دانشها و رسوم مربوط به طبیعت و کیهان که اگر آن اثر شامل این مجموعه شود، قابلیت ثبت را درمجموعه آثار ملی خواهد داشت.
● اما خبر رسید که
چندی پیش خبر رسید که آئیننامه ثبت ملی میراث معنوی تهیه و تنظیم شد، آئیننامهای که توسط اداره ثبت آثار فرهنگی، تاریخی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای حفظ هر آنچه که در این مجموعه میگنجد، آماده شده است. رئیس دفتر ثبت آثار فرهنگی، تاریخی، طبیعی و معنوی در این باره این چنین اظهار داشت که: پروندههای میراث معنوی بسیار زیادی برای ثبت ملی به دفتر ثبت رسیده که باید ابتدا آئیننامه ثبت ملی میراث معنوی تنظیم و سپس به تصویب هیئت دولت برسد. حسینعلی وکیل درباره زمان ارسال این آئیننامه به هیئت دولت نیزگفت: این آئیننامه تنظیم شده و قرار است اداره حقوقی اقدامات لازم را برای ارسال به هیئت دولت انجام دهد. اما رئیس اداره کل حقوقی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز درباره زمان ارسال آئیننامه ثبت ملی میراث معنوی این چنین بیان داشته که: اداره کل حقوقی آئیننامه را تنظیم کرده که بعد از رفع اشکالات آن، باید به امضای رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برسد. اما باید توجه داشت که، هماکنون بخش حقوقی مشغول انجام تشریفات اداری است و به محض آنکه این آئیننامه به امضای ریاست سازمان برسد، آن را به هیئت دولت ارسال میکند. به گفته امید غنمی، بعد از تصویب آئیننامه ثبت میراث معنوی از سوی هیئت دولت، این آئیننامه به تمامی نهادهای مرتبط ابلاغ خواهد شد. البته لازم به ذکر است که، پروندههایی همچون تعزیه، نوروز، آئین ولادت امام رضا (ع) و آئین قویون به عنوان میراث معنوی پیشنهادی ایران از مجموع ۱۵۰۰ پرونده میراث معنوی برای ثبت جهانی ارائه شده است ۲۶ آذر ۱۳۸۶; سالن شهریاران جوان; میزبان گروههای دوستدار میراث فرهنگی بود که یکصدا برای تحقق هدف خود، هدفی برای انسجام هویت فرهنگی ایرانی و پاسداری از میراثی که از گذشتگان برای آیندگان برجای مانده، گرد هم جمع شده بودند.
ماراتن آغاز شد. کشورهای عضو به دنبال ثبت هر آنچه که حکم میراثشان را داشت، دست به تلاش گستردهای زدند و بعضی آشکارا، فرهنگ و تمدن ملتی دیگر را به تاراج بردند.
● ایران سرزمین تمدنهای ماندگار
«بار سنگین فرهنگ که بر پشت ایرانی قرار داشته، هویت او را ساخته و بدون اینکه گسستی در ملیت او پدید آورد، به آن پویایی بخشیده است. به گفته هگل در کتاب فلسفه تاریخ، ایرانیان نخستین قوم تاریخی هستند که به تاریخ جهانی تعلق دارند، زیرا نخستین امپراتوری جهانی را برپا کردند که اقوام بسیاری از ایرانی و غیر ایرانی را در سرزمینی بسیار پهناور در بر میگرفت.» شاید تاکید بر روی ایرانی بودن و ارائه ادله در اثبات این مدعا به عنوان ثروتی بالقوه برای عدهای که هنوز به اقتصاد تک محصولی به عنوان در دسترسترین و سریعترین ثروت زود بازده نگاه میکنند، چیز غریبی بنماید. اما آنچه که از لابهلای روزنامههای مختلف و یا با گشتوگذاری در گستره اینترنت مشهود است، همانا اقتصادی است که دنیای کنونی به سمت و سوی آن در حرکت است، حرکتی که به سرعت کشورها را به تلاش بیشتر برای بهرهگیری از منابع بیشتر با متوسل شدن به هر حیله و ترفندی، ترغیب و تشویق میکند، حتی اگر این تلاش در راه سرقت منابع; هویت و حتی نام و یاد و خاطره یک ملت باشد.
● زمانهایی که میسوزد
این که بنشینیم و چنین برخوردهایی را فرهنگی یا غیرفرهنگی بدانیم و سر تاسف تکان دهیم جز آنکه زمان بیشتری را برای به ثبت و اثبات رساندن ایرانی بودن تمامی مفاخر و مشاهیر سرزمینمان از دست داده باشیم، کار دیگری نکردهایم.
چند صباحی پیش وقتی نام و یاد عارف نامدار «مولانا جلالالدین» که همه او را بیشتر به بلخی بودن و پارسی زبان بودن میشناسند و دیوان مثنوی معنویش و کلیات شمس تبریزی را زینت بخش طاقچههای خانههایشان کردهاند، سر از کشور ترکیه در آورد و به ثبت مشاهیر و مفاخر آنجا رسید، چه کردیم!!!؟
به راستی اصلا فکر کردیم که چگونه میتوان نامدارترین عارفی که حتی چند بیت شعر از او به زبانی غیر از پارسی نه دیدهایم و نه شنیدهایم، در میراث چنین کشوری به ثبت برسد!!
● فقط یک علت!
دولت و تمامی نهادهای فرهنگی و اجرایی ترکیه با استعانت به مدفنی که در قونیه و به نام این عارف و شاعر قرار دارد، عزم را جزم کردند و این ادعا را به کرسی نشاندند که مولانا نه به ایران بلکه به کشوری تعلق دارد که قدر استفاده از نام این مرد بزرگ را میداند و به واسطه شناخت دنیای جدید و شناخت معجزهای به نام اقتصاد گردشگری از هر تلاشی برای رونق بخشیدن به اقتصاد خود دریغ نمیکند.البته تاجیکستان هم از این غافله عقب نمانده است و بر روی اسکناسهای خود تصویری از شیخ حمدونی و بوعلی سینا را به چاپ رسانده تا شاید ثابت کند این دو مظهر علم وعرفان به سرزمین وی تعلق دارند.
● از این موارد کم نیست
در صفحات تاریخ که جستوجو کنیم، مشاهیر و مفاخری هم چون بوعلی و مولانا کم نیستند.همین چندی پیش بود که بعد از مولانا، نوبت به شیخ خرقانی سمنانی رسیده بود. اثباتی برای این که ابوالحسن خرقانی اهل قارص است نه خرقان!! این ارادهای دیگر بود برای این که یک صدا فریاد زدند، برای ثبت میراثها، نه مدفن لازم است و نه آرامگاه بلکه فقط اراده تحقق هدف مهم است.
● گامی برای اثبات
«این خاک; خاکی است که بزرگانی در دین; علم و معرفت درآن دیده به جهان گشوده; ستارهای دست نیافتنی شدند; در آسمان گیتی، در نهان هستی، در آغوش مام خویش آرمیدهاند، یادگاری از خود بر جای گذاشتند و آنچه که در گذار سالیان به ما رسید، میراثی بود از هنر، فرهنگ و تمدن; آنچه که امروز هر ایرانی در سراسر گیتی آن را مایه فخر خود میداند»این بخشی از بیانیه نشست هم اندیشی میراث سرزمین مهر بود; نشستی که در کنار روسا و مسئولان سازمان میراث فرهنگی; راهنمایان تور سخن از حفظ میراث کردند و پیمان بستند که در حفظ واشاعه آن; کوشا باشند.
● نشستی برای هم اندیشی
● بشناسیم و معرفی کنیم
در عصر ارتباطات و فناوری، کشوری برنده است که از هویت خود در مقابل هجمههای فرهنگی دیگران دفاع کند و این امر ممکن نمیشود، مگر با شناختن میراث، هویت و تمدنی که از گذشته آن سرزمین برجای مانده و معرفی آن فرهنگ به تمام جهانیان.
«دیروز مولانا، امروز بوعلی، تا فردا چه کسی؟»
این کلام یاسمن کاشی، مسئول برگزار کننده همایش بود.
وی ویژگی مهم این گردهمایی را پاسداری و پاسداشت از میراث معنوی خواند و اظهار داشت: «در این همایش، برای نخستین بار، راهنمایان و لیدرها، میزبان خانواده گردشگری ایران اسلامی هستند تا یادآور شوند که تلاش کشورهای دیگر (همسایه و غیرهمسایه) برای ثبت مفاخر و مظاهر تمدن ایرانی، ابعاد گستردهای یافته و باید برای مقابله با این تاراج فرهنگی با همکاری مسئولان نظام، تفکری اندیشیده شود.» کاشی افزایش اطلاعات لیدرها و راهنمایان را امری اساسی خواند و متذکر شد: با بالا بردن میزان اطلاعات خود، به طور قطع کمک شایانی به حفظ میراثمان میکنیم. ما میتوانیم با دادن اطلاعات صحیح به گردشگران داخلی و خارجی گامی محکم و اساسی در راستای حفظ و اشاعه فرهنگ; تمدن و میراثمان برداریم.استاد دکتر فریدون جنیدی، شاهنامه پژوه و استاد زبانهای باستانی نیز در این مراسم اظهار داشت: وقتی بیدار شویم، میراثمان هم بیدار میشود و این یعنی آنکه بدانیم چه بودهایم و بدانیم که از آن چه که داریم، چگونه نگهداری کنیم.
● بیکار ننشستهایم
مرتضی رضوان فر، رئیس پژوهشکده مردمشناسی هم در این مراسم بیان کرد: میراث معنوی یک ترجمه اشتباه است، معنوی یعنی به آن میراث قداست بخشیدهایم و این با شرایط کنوانسیون در تضاد است.
باید به خاطر داشته باشیم که زنده بودن و تفاوت داشتن از اصولی است که باید در ثبت میراث به آن توجه ویژهای داشت. روح کنوانسیون، تکیه بر تفاوتها و هویتهای مستقل دارد.در این مراسم، فهیمه نصرآبادی، کارشناس دفتر ثبت آثار نیز درباره آئیننامه ثبت و همچنین تعداد آثار ثبت شده ملی این گونه بیان داشت که: تعداد آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۶۴ قبل از تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور ۱۷۰۳ اثر، از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶، ۲۶۹ اثر، در سال ۱۳۷۸، ۳۷۹ اثر، در ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به ترتیب ۱۰۱۹ و ۲۰۰۲ اثر و در سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ هم ۲۳۰۸ و ۳۰۰۱ اثر بوده است.البته در سال ۸۳ پس از تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور به دلیل تغییر در تشکیلات سازمان و پس از یک مرحله توقف، تنها ۷۵۳ مورد به لیست آثار ملی افزوده شد. اما در ۱۳۸۴ با تلاش چشمگیری، تعداد آثار ثبتی به ۳۲۵۵ اثر افزایش یافت و از سال ۱۳۸۵ تا حال نیز در مجموع ۴۹۱۱ به ثبت آثار رسیده است. وی همچنین اظهار داشت: برای ثبت آثار ناملموس، معیارهایی نیاز است، معیارهایی چون میراث زبانی (گونههای زبانی رایج مانند قصهها و لالاییها در کنار ترانهها و اسطورهها و یا مکتوب همچون کتیبهها و متون)، هنرهای نمایشی، عادات و رسوم اجتماعی، آئینها و جشنوارهها، بازیها و ورزشهای بومی و محلی و دانشها و رسوم مربوط به طبیعت و کیهان که اگر آن اثر شامل این مجموعه شود، قابلیت ثبت را درمجموعه آثار ملی خواهد داشت.
● اما خبر رسید که
چندی پیش خبر رسید که آئیننامه ثبت ملی میراث معنوی تهیه و تنظیم شد، آئیننامهای که توسط اداره ثبت آثار فرهنگی، تاریخی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای حفظ هر آنچه که در این مجموعه میگنجد، آماده شده است. رئیس دفتر ثبت آثار فرهنگی، تاریخی، طبیعی و معنوی در این باره این چنین اظهار داشت که: پروندههای میراث معنوی بسیار زیادی برای ثبت ملی به دفتر ثبت رسیده که باید ابتدا آئیننامه ثبت ملی میراث معنوی تنظیم و سپس به تصویب هیئت دولت برسد. حسینعلی وکیل درباره زمان ارسال این آئیننامه به هیئت دولت نیزگفت: این آئیننامه تنظیم شده و قرار است اداره حقوقی اقدامات لازم را برای ارسال به هیئت دولت انجام دهد. اما رئیس اداره کل حقوقی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز درباره زمان ارسال آئیننامه ثبت ملی میراث معنوی این چنین بیان داشته که: اداره کل حقوقی آئیننامه را تنظیم کرده که بعد از رفع اشکالات آن، باید به امضای رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برسد. اما باید توجه داشت که، هماکنون بخش حقوقی مشغول انجام تشریفات اداری است و به محض آنکه این آئیننامه به امضای ریاست سازمان برسد، آن را به هیئت دولت ارسال میکند. به گفته امید غنمی، بعد از تصویب آئیننامه ثبت میراث معنوی از سوی هیئت دولت، این آئیننامه به تمامی نهادهای مرتبط ابلاغ خواهد شد. البته لازم به ذکر است که، پروندههایی همچون تعزیه، نوروز، آئین ولادت امام رضا (ع) و آئین قویون به عنوان میراث معنوی پیشنهادی ایران از مجموع ۱۵۰۰ پرونده میراث معنوی برای ثبت جهانی ارائه شده است ۲۶ آذر ۱۳۸۶; سالن شهریاران جوان; میزبان گروههای دوستدار میراث فرهنگی بود که یکصدا برای تحقق هدف خود، هدفی برای انسجام هویت فرهنگی ایرانی و پاسداری از میراثی که از گذشتگان برای آیندگان برجای مانده، گرد هم جمع شده بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.