انواع تاريخ نگاري محلي در اسلام از ديدگاه روزنتال
فرانتس روزنتال ،خاور شناس آمريكايي آلماني الاصل ، در سال 1914 در برلين زاده شد. پس طي تحصيلات ابتدايي در زادگاهش ، در سال 1935 در رشته زبانهاي شرقي و كلاسيك از دانشگاه برلين درجه دكترا گرفت. در سال 1939 كتاب معروف او تحت عنوان «تحقيقات آرامي شناسي» برنده نخستين مدال كنگره بين المللي مستشرقين شد.با شروع جنگ جهاني دوم او به آمريكا رفت و در دانشگاههاي متعددي به كار تحقيق و تدريس پرداخته و آثار زيادي از خود به جاي گذاشت. كتاب معروف ديگر او «تاريخ تاريخ نگاري در اسلام » است كه در سال 1952 به چاپ رسيد و پس از آن بارها تجديد چاپ گرديد. نوشته حاضر برداشتي كلي از نظريه اين مورخ شهير در خصوص انواع تاريخ نگاري محلي در اسلام مي باشد:يكي از راههاي مهم بيان توانائيها و اگاهي هاي گروهي پرداختن به تاريخ نگاري محلي مي باشد كه هميشه و در همه ادوار تاريخي مورد نظر مورخان بوده است. همه مردمي كه در يك سرزمين زندگي مي كنند ، ارتباط قوي و مستحكمي را كه ميان انسان و زادگاهش موجود مي باشد درك كرده و در صدد بيان آن به شيوه هاي گوناگون مي باشند.در اين ميان مردمي كه در قلمرو اسلام سكني داشته اند ، اين وابستگي و تعلق را به شكل عميقتر احساس نموده و بيان كرده اند.
البته با كمي اطلاع از مباني ديني اسلام شايد پاسخ اين سوال چندان مشكل نباشد كه چرا ريشه هاي چنين تعلقي بين انسان و محل تولدش در بين مسلمانان از عمق بيشتري برخوردار است. شايد بتوان گفت كه آنچه در بادي امر انگيزه اي قوي براي تاريخ نويسي محلي در بين مسلمانان ايجاد مي كرد ، از آموزه هاي ديني و فقهي ناشي مي شد كه دوستي و عشق به وطن و زادگاه را جزئي از ايمان مي دانست. اين انگيزه ها تا حدي از شدت و قوت برخوردار بود كه گروهي از مورخان اسلامي عدم وجود تاريخچه محلي را به نوعي باعث شرمساري دانسته و معتقد بودند ، مورخي كه به تاريخ ديگر كشورها مي پردازد نبايد از تاريخ كشور و موطن خود غافل باشد.
شروع به امر محلي نگاري كاري دشوار بود. گرچه در ابتداي امر محلي نگاران سعي در الگو برداري از نخستين كارهاي انجام شده در اين زمينه داشتند ولي عملا در برداشتهاي بعدي شاهد تنوع فراوان در نوع كارهاي انجام شده بوديم . شايد دليل اين تنوع ناشي از ماهيت كار بود ،بدان معني كه نوع كار عملا آزادي عمل گسترده اي را در اختيار مورخ قرار مي داد كه بدين وسيله مي توانستند تنوع شكلي و محتوايي گسترده اي را عرضه دارند.
اگر معتقد به دسته بندي در تاريخ نگاري محلي اسلامي باشيم با در نظر گرفتن الگوها و طرحهاي مختلف ناشي از همان موارد ذكر شده ، به سختي مي توان دو نوع عمده از محلي نگاري را ذكر نمود
1 - تاريخ نگاري محلي دنيوي:
اين نوع تاريخ نگاري همانگونه كه از اسمش پيداست ،گرچه نمي توان به بيان قاطع گفت ، ولي چندان ارتباطي با مباني ديني نداشته و بيشتر منبعث از علايق گروهي و فردي مورخان به زادگاهشان بوده است.
سابقه اين روش تاريخ نگاري به قبل از ظهور اسلام بر مي گشت و خواستگاه آن عمدا قلمرو امپراطوري روم و سوريه كنوني بود.
همانگونه كه گفتيم اين نوع تاريخ نگاري محلي دنيوي نمي توانست ارتباط محتوايي قوي با تاريخ نگاري اسلامي داشته باشد. علاوه بر مسئله عنوان شده در بالا ، مطلع تاريخ نگاري اسلامي بيشتر در نواحي بين النهرين بوده و شكل و محتواي آن به نوعي ناشي از تاريخ نگاري كلي است كه در اين مكان وجود داشته است . جالب اينكه اين قالب بعدها دچار تطورات فراوان شده و در طي مراحل رشد و بالندگي با انديشه هاي فرهنگي و ناحيه اي آميخته گشت.
2 - تاريخ نگاري محلي ديني:
اينگونه تاريخ نگاري محلي بيشتر از الهيات متاثر بوده و جنبه دنيوي در آن كمرنگتر از نوع قبل بود. گرچه اين قالب كه در داخل خود دسته بندي هاي مختلف داشت ، آب و رنگ تاريخ نگاري محلي دنيوي را نداشت ، ولي كاملا هم خشك و يكجانبه نبود.
از مهمترين اين تواريخ مي توان به تاريخ مكه از ازرقي و كتابي ديگر تحت همين عنوان از فاكهي اشاره كرد.گر چه نام اين كتابها تاريخ نبوده و اكثر مطالب و داستانهاي ذكر شده در محتواي آنها در خصوص تقدس شهر مكه بود ، ولي در خلال آن اشاره به مكانهاي مقدس و موضع نگاري شهر و اطراف آن هم شده بود. البته منظور اصلي از نوشته چنين كتابهايي كه از نظر ما تاريخ محلي ديني نام دارد بيشتر برانگيختن مردم به زيارت اماكن مقدسه و به نوعي راهنمايي زايرين و نوعي تبليغ آن شهر مقدس بود.
سواي تاريخ مكه و مدينه ، تاريخ نگاري محلي ديني از ويژه گيهاي خاص ديگري هم برخوردار بود. در اين گونه كتابها پس از مقدمه اي كه به جهت شناساندن موقعيتها و مواضع محلي ، نگاشته مي شد، به دنبال آن صورت اسامي مردان و زنان متولد و ساكن آن مكانها و يا كساني كه به طريقي با آن نقاط رابطه داشتند، مي آمد. در اصل كساني كه نام آنها در اين نوع كتابها مي آمد ، مي بايست در زمره علماي دين باشند ولي چندي بعد نام اكثر دانشمندان ،اديبان،سياستمداران و حتي برخي از تاجران ثروتمند نيز در آن جاي گرفت.
اشتغال به اين نوع تاريخ نگاري يك ضرورت ديگر هم داشت و آن لزوم حفاظت بيشتر در برابر بدعتها و احاديث ساختگي و حفظ دقيق موطن راويان احاديث بود. اين ضرورت آخربه نوعي باعث ايجاد نوعي رقابت سياسي در بين مراكز و مدارس ديني شهرهاي متعدد امپراطوري اسلام كه راويان احاديث در آنها مستقر شده بودند شد.اين امر بيشتر از نظر سياسي ، و نه آنگونه كه عموما تصور ميشود به اقتضاي مسائل روحاني، باعث نوعي چشم و هم چشمي در بين مدارس و گاها بيان مطالبي خالي از واقعيت از طرف طرفداران اين حوزه ها شد.
فرانتس روزنتال ،خاور شناس آمريكايي آلماني الاصل ، در سال 1914 در برلين زاده شد. پس طي تحصيلات ابتدايي در زادگاهش ، در سال 1935 در رشته زبانهاي شرقي و كلاسيك از دانشگاه برلين درجه دكترا گرفت. در سال 1939 كتاب معروف او تحت عنوان «تحقيقات آرامي شناسي» برنده نخستين مدال كنگره بين المللي مستشرقين شد.با شروع جنگ جهاني دوم او به آمريكا رفت و در دانشگاههاي متعددي به كار تحقيق و تدريس پرداخته و آثار زيادي از خود به جاي گذاشت. كتاب معروف ديگر او «تاريخ تاريخ نگاري در اسلام » است كه در سال 1952 به چاپ رسيد و پس از آن بارها تجديد چاپ گرديد. نوشته حاضر برداشتي كلي از نظريه اين مورخ شهير در خصوص انواع تاريخ نگاري محلي در اسلام مي باشد:يكي از راههاي مهم بيان توانائيها و اگاهي هاي گروهي پرداختن به تاريخ نگاري محلي مي باشد كه هميشه و در همه ادوار تاريخي مورد نظر مورخان بوده است. همه مردمي كه در يك سرزمين زندگي مي كنند ، ارتباط قوي و مستحكمي را كه ميان انسان و زادگاهش موجود مي باشد درك كرده و در صدد بيان آن به شيوه هاي گوناگون مي باشند.در اين ميان مردمي كه در قلمرو اسلام سكني داشته اند ، اين وابستگي و تعلق را به شكل عميقتر احساس نموده و بيان كرده اند.
البته با كمي اطلاع از مباني ديني اسلام شايد پاسخ اين سوال چندان مشكل نباشد كه چرا ريشه هاي چنين تعلقي بين انسان و محل تولدش در بين مسلمانان از عمق بيشتري برخوردار است. شايد بتوان گفت كه آنچه در بادي امر انگيزه اي قوي براي تاريخ نويسي محلي در بين مسلمانان ايجاد مي كرد ، از آموزه هاي ديني و فقهي ناشي مي شد كه دوستي و عشق به وطن و زادگاه را جزئي از ايمان مي دانست. اين انگيزه ها تا حدي از شدت و قوت برخوردار بود كه گروهي از مورخان اسلامي عدم وجود تاريخچه محلي را به نوعي باعث شرمساري دانسته و معتقد بودند ، مورخي كه به تاريخ ديگر كشورها مي پردازد نبايد از تاريخ كشور و موطن خود غافل باشد.
شروع به امر محلي نگاري كاري دشوار بود. گرچه در ابتداي امر محلي نگاران سعي در الگو برداري از نخستين كارهاي انجام شده در اين زمينه داشتند ولي عملا در برداشتهاي بعدي شاهد تنوع فراوان در نوع كارهاي انجام شده بوديم . شايد دليل اين تنوع ناشي از ماهيت كار بود ،بدان معني كه نوع كار عملا آزادي عمل گسترده اي را در اختيار مورخ قرار مي داد كه بدين وسيله مي توانستند تنوع شكلي و محتوايي گسترده اي را عرضه دارند.
اگر معتقد به دسته بندي در تاريخ نگاري محلي اسلامي باشيم با در نظر گرفتن الگوها و طرحهاي مختلف ناشي از همان موارد ذكر شده ، به سختي مي توان دو نوع عمده از محلي نگاري را ذكر نمود
1 - تاريخ نگاري محلي دنيوي:
اين نوع تاريخ نگاري همانگونه كه از اسمش پيداست ،گرچه نمي توان به بيان قاطع گفت ، ولي چندان ارتباطي با مباني ديني نداشته و بيشتر منبعث از علايق گروهي و فردي مورخان به زادگاهشان بوده است.
سابقه اين روش تاريخ نگاري به قبل از ظهور اسلام بر مي گشت و خواستگاه آن عمدا قلمرو امپراطوري روم و سوريه كنوني بود.
همانگونه كه گفتيم اين نوع تاريخ نگاري محلي دنيوي نمي توانست ارتباط محتوايي قوي با تاريخ نگاري اسلامي داشته باشد. علاوه بر مسئله عنوان شده در بالا ، مطلع تاريخ نگاري اسلامي بيشتر در نواحي بين النهرين بوده و شكل و محتواي آن به نوعي ناشي از تاريخ نگاري كلي است كه در اين مكان وجود داشته است . جالب اينكه اين قالب بعدها دچار تطورات فراوان شده و در طي مراحل رشد و بالندگي با انديشه هاي فرهنگي و ناحيه اي آميخته گشت.
2 - تاريخ نگاري محلي ديني:
اينگونه تاريخ نگاري محلي بيشتر از الهيات متاثر بوده و جنبه دنيوي در آن كمرنگتر از نوع قبل بود. گرچه اين قالب كه در داخل خود دسته بندي هاي مختلف داشت ، آب و رنگ تاريخ نگاري محلي دنيوي را نداشت ، ولي كاملا هم خشك و يكجانبه نبود.
از مهمترين اين تواريخ مي توان به تاريخ مكه از ازرقي و كتابي ديگر تحت همين عنوان از فاكهي اشاره كرد.گر چه نام اين كتابها تاريخ نبوده و اكثر مطالب و داستانهاي ذكر شده در محتواي آنها در خصوص تقدس شهر مكه بود ، ولي در خلال آن اشاره به مكانهاي مقدس و موضع نگاري شهر و اطراف آن هم شده بود. البته منظور اصلي از نوشته چنين كتابهايي كه از نظر ما تاريخ محلي ديني نام دارد بيشتر برانگيختن مردم به زيارت اماكن مقدسه و به نوعي راهنمايي زايرين و نوعي تبليغ آن شهر مقدس بود.
سواي تاريخ مكه و مدينه ، تاريخ نگاري محلي ديني از ويژه گيهاي خاص ديگري هم برخوردار بود. در اين گونه كتابها پس از مقدمه اي كه به جهت شناساندن موقعيتها و مواضع محلي ، نگاشته مي شد، به دنبال آن صورت اسامي مردان و زنان متولد و ساكن آن مكانها و يا كساني كه به طريقي با آن نقاط رابطه داشتند، مي آمد. در اصل كساني كه نام آنها در اين نوع كتابها مي آمد ، مي بايست در زمره علماي دين باشند ولي چندي بعد نام اكثر دانشمندان ،اديبان،سياستمداران و حتي برخي از تاجران ثروتمند نيز در آن جاي گرفت.
اشتغال به اين نوع تاريخ نگاري يك ضرورت ديگر هم داشت و آن لزوم حفاظت بيشتر در برابر بدعتها و احاديث ساختگي و حفظ دقيق موطن راويان احاديث بود. اين ضرورت آخربه نوعي باعث ايجاد نوعي رقابت سياسي در بين مراكز و مدارس ديني شهرهاي متعدد امپراطوري اسلام كه راويان احاديث در آنها مستقر شده بودند شد.اين امر بيشتر از نظر سياسي ، و نه آنگونه كه عموما تصور ميشود به اقتضاي مسائل روحاني، باعث نوعي چشم و هم چشمي در بين مدارس و گاها بيان مطالبي خالي از واقعيت از طرف طرفداران اين حوزه ها شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.