زندگی و آثار هالینا پوشویاتووسکا، به مناسبت انتشار گزیدهای از اشعار او به فارسی
ایوُنا نُویسکا ـ هالینا پوشویاتوسکا (Halina Poświatowska، متولد هالینا میگا)، شاعر نامدار لهستانی، در سال ۱۹۳۵ م در شهر چستوهووا به دنیا آمد. در اثر شرایط سخت جنگ دوم جهانی، مرض قلبی درمانناپذیری پیدا کرد و اکثر زندگیاش در بیمارستان و استراحتگاه میگذشت.
در استراحتگاه هم بود که با عکاس جوانی به نام آدولف پوشویاتوسکی (Adolf Poświatowski) آشنا شد و در سال ۱۹۵۴ با او ازدواج کرد. بعد از دو سال زندگی زن و شویی اما، آدولف در اثر بیماری قلبی درگذشت و هالینای ۲۱ ساله بیوه شد. او از ان پس دیگر هیچوقت ازدواج نکرد.
خود هالینا وضع قلبش بد بود و چندان امیدی برای ادامه حیاتش وجود نداشت. ولی امکانی فراهم شد تا او برای جراحی به آمریکا برود. عمل در سال ۱۹۵۸ صورت گرفت و موفق بود. هالینا میخواست تا حد امکان از آینده به دست آورده خویش استفاده کند. سعی کرد تا هر چه زودتر انگلیسی یاد بگیرد، برای ادامه تحصیل در اسمیس کالج (Smith College) در نورس هِمپتون (Northhampton) قبول شد و به مدت سه سال در آنجا درس خواند. بعد از برگشت به لهستان، به دانشگاه یاگیلونیان شهر کراکو برگشت تا دکترای فلسفه بخواند و بهعنوان دانشجوی دکترا تدریس هم میکرد.
بعد از پنج شش سال وضع قلبش دوباره خیلی بد شد. هالینا برای عمل به ورشو رفت. چند روز بعد در ۱۱ اکتبر سال ۱۹۶۷ م، درگذشت. او در همان بیمارستانی زندگی را بدرود گفت که کژیشتوف کیشلووسکی نیز در آن به دنیای باقی پیوسته بود.
«سرود بتپرستانه» و دیگر آثار هالینا
هالینا نخستین شعر خود را در ۲۱ سالگی در مطبوعات به چاپ رساند. یک سال بعد، نخستین مجموعه شعرش را با نام «سرود بتپرستانه» منتشر کرد. این مجموعه با اقبال شاعران و منتقدان لهستانی روبرو شد. در طی زندگانیاش، هالینا دو دفتر شعر دیگر نیز منتشر کرد: مجموعه شعر «امروز» در سال ۱۹۶۳ و «چامهای برای دستان» در سال ۱۹۶۶ به اضافهی رمان کوتاه «داستانی برای دوستی» که از سویههای بیوگرافیک یا به اصطلاح خودزیستنامه برخوردار بود در سال ۱۹۶۷ منتشر شد. دو مجموعه شعر دیگر بعد از مرگ زودرس شاعر منتشر شد: «خاطرهای دیگر» در سال ۱۹۶۸ و «اشعار بازیافته» در سال ۱۹۹۷ منتشر شدند. «اشعار بازیافته» شامل اشعار چاپ شده و چاپ نشده و قصههای کودکان و نمایشنامهها و نامههایش بود.هالینا عضو انجمن نویسندگان و شاعران لهستان بود.
زنانگی، شور زندگی و دلتنگیهای هالینا
هالینا شعر سپید میسرود و قالبشکنی میکرد. شعرش به شکل آزاد است. او وزن هجایی به کار نمیبرد، از حروف بزرگ (که طبق روش سنتی میبایست بر سر هر سطر بیاید) پرهیز میکرد و حتی نقطهگذاری هم نمیکرد. اکثر اشعارش هیچ نام و عنوانی ندارد. هالینا هم مثل فروغ، شاعری بود که راجع به زنانگی خود میگوید، زنی بود شجاع که سعی بر این داشت تا دربارهی شور و آرزو و دلتنگیهایش بهعنوان یک زن صحبت کند. موضوع اصلی شعرش، مرگ و عشق است. با وجود اینکه مرگ همچنان در آستانهی زندگیاش در کمین بود، هالینا به افسردگی تن نمیداد و ذوق زندگی و انرژی مثبت در درون او میجوشید. این برداشت عاشقانهای از زندگی در شعرش انعکاسی پیدا میکند. علاقهی او به تفکر فلسفی نیز در اشعارش قابل ملاحظه است.
یادمانهایی از هالینا پس از درگذشت او
در سال ۲۰۰۷ م، ۴۰ سال پس از درگذشت شاعر، در خانهی پدریاش موزهی «هالینا پوشویاتووسکا» تأسیس شد. از اول، مسئولیت این موزه را برادر کوچک هالینا، زبیگ نیو میگا (Zbigniew Myga) بهعهده دارد. در لهستان به نام هالینا پوشویاتووسکا چند مسابقهی شعر و دکلمهی شعر برای نوجوانان وجود دارد. غیر از موزهای به نام این شاعرهی لهستانی، در شهر زادگاهش نیمکتی وجود دارد بهنام «هالینا» که خودش بر آن نشسته است با گربهای کنار پایش.
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.»، گزینهی اشعار هالینا پوشویاتووسکا
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.» گزینهای است از ۵۵ شعر از میان اشعار هالینا، شاعر نامدار لهستانی که درست همزمان با فروغ فروخزاد، شاعر نامآشنای ایرانی میزیست. این کتاب را علیرضا دولتشاهی و من، به اتفاق ترجمه کردهایم و بهتازگی توسط انتشارات «بال» در تهران منتشر شده است.
در آغاز «ای زندگی، ترکم کنی میمیرم» دو فصل مقدماتی آمده است: در فصل «آغاز» علیرضا دولتشاهی توضیح کوتاهی درباره چگونگی همکاری ما داده است و در فصل بعدی، یعنی در «درآمد» من تلاش کردهام شرح حالی از هلینا بهدست دهم، چنانکه خواننده فارسیزبان با این چهرهی ماندگار شعر لهستان آشنا شود. از میان اشعار هالینا ۵۵ شعر از پنج دفتر شاعر گزینش یافته و به ترتیب تاریخ انتشار هر دفتر در این کتاب آمده است. ناگفته نماند که هالینا متن کوتاهی به سبک نثر شاعرانه نیز دارد که در این مجموعه، چهار نمونه از آن هم ترجمه و منتشر شده است. من و همکار مترجم ایرانیام، علیرضا دولتشاهی در کار برگرداندن اشعار به فارسی تلاش کردیم قالبشکنیها و ویژگیهای سبک آزاد هالینا، و نکاتی مانند عدم نقطهگذاری و کنار گذاشتن وزن هجایی را رعایت کنیم. هالینا نخستین کلمه اشعارش را بر خلاف قاعده دستوری در لهستانی با حروف کوچک مینویسد. در زبان فارسی با الفبای عربی به نمایش گذاشتن این نوآوری امکانپذیر نبود.
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.»
اکنون برای خوانندگانی که به این چهرهی ماندگار شعر لهستان علاقمند شدهاند، نخستین شعر این دفتر را هدیه میکنیم؛ شعری که عنوان کتاب از آن برگرفته شد:
فریاد میزنم
هرگاه که میخواهم زنده باشم
آنگاه که زندگی ترک میگویدم
به آن میچسبم
میگویم زندگی
زود است رفتن
دست گرمش در دستم
لبم کنار گوشش
نجوا میکنم
ای زندگی
- زندگی گویی معشوقیست
که میرود –
از گردنش میآویزم
فریاد میزنم
ترکم کنی میمیرم
(ای زندگی...، ص. ۴۶)
و این پروانه که بر پای چپم مینشست
و در پایان نیز نمونهای از نثر شاعرانهی هلینا چنین است:
«و این پروانه که عادت داشت بر پای چپم بنشیند گاهی که من خسته بر کوره راه جنگل کنار دریاچه یله میدادم چه خواهد کرد. برای جنگل نگران نیستم و نه برای آب که همیشه زنده، روان و مواج ماهی و سوسک در آن زندگی میکنند وگاه گاه نسیم، دوان دوان از آن میگریزد. اما پروانه تک و تنها پروانهای که دیگر هیچ کَساش نمیگوید: چه محشری تو. در مخمل بالت خورشید کوچک چشم آبی را بستی بیاین خورشید این قسمت جنگل بر همین کوره راه تاریک میبود. درست همان جایی که دست وُ پا وُ لبخند من است. لبخندم، آره مطمئنم، خاموش میشد اگر نبودی و میترسم دلشوره دارم نکند دوست ما آن قدر صمیمی باشد که تو هم نتوانی بیلبخند من بمانی. » (ای زندگی...، ص. ۵۸)
ورشو، ۲۵ نوامبر ۲۰۱۰
شناسنامهی کتاب:
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.»
گزینه اشعار هالینا پوشویاتووسکا
برگردان از لهستانی علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا
تهران ۱۳۸۹، انتشارات بال
شابک: ۵-۲۸-۲۵۷۴-۹۶۴-۹۷۸
تیراژ: ۱۶۵۰
ایوُنا نُویسکا ـ هالینا پوشویاتوسکا (Halina Poświatowska، متولد هالینا میگا)، شاعر نامدار لهستانی، در سال ۱۹۳۵ م در شهر چستوهووا به دنیا آمد. در اثر شرایط سخت جنگ دوم جهانی، مرض قلبی درمانناپذیری پیدا کرد و اکثر زندگیاش در بیمارستان و استراحتگاه میگذشت.
در استراحتگاه هم بود که با عکاس جوانی به نام آدولف پوشویاتوسکی (Adolf Poświatowski) آشنا شد و در سال ۱۹۵۴ با او ازدواج کرد. بعد از دو سال زندگی زن و شویی اما، آدولف در اثر بیماری قلبی درگذشت و هالینای ۲۱ ساله بیوه شد. او از ان پس دیگر هیچوقت ازدواج نکرد.
خود هالینا وضع قلبش بد بود و چندان امیدی برای ادامه حیاتش وجود نداشت. ولی امکانی فراهم شد تا او برای جراحی به آمریکا برود. عمل در سال ۱۹۵۸ صورت گرفت و موفق بود. هالینا میخواست تا حد امکان از آینده به دست آورده خویش استفاده کند. سعی کرد تا هر چه زودتر انگلیسی یاد بگیرد، برای ادامه تحصیل در اسمیس کالج (Smith College) در نورس هِمپتون (Northhampton) قبول شد و به مدت سه سال در آنجا درس خواند. بعد از برگشت به لهستان، به دانشگاه یاگیلونیان شهر کراکو برگشت تا دکترای فلسفه بخواند و بهعنوان دانشجوی دکترا تدریس هم میکرد.
بعد از پنج شش سال وضع قلبش دوباره خیلی بد شد. هالینا برای عمل به ورشو رفت. چند روز بعد در ۱۱ اکتبر سال ۱۹۶۷ م، درگذشت. او در همان بیمارستانی زندگی را بدرود گفت که کژیشتوف کیشلووسکی نیز در آن به دنیای باقی پیوسته بود.
«سرود بتپرستانه» و دیگر آثار هالینا
هالینا نخستین شعر خود را در ۲۱ سالگی در مطبوعات به چاپ رساند. یک سال بعد، نخستین مجموعه شعرش را با نام «سرود بتپرستانه» منتشر کرد. این مجموعه با اقبال شاعران و منتقدان لهستانی روبرو شد. در طی زندگانیاش، هالینا دو دفتر شعر دیگر نیز منتشر کرد: مجموعه شعر «امروز» در سال ۱۹۶۳ و «چامهای برای دستان» در سال ۱۹۶۶ به اضافهی رمان کوتاه «داستانی برای دوستی» که از سویههای بیوگرافیک یا به اصطلاح خودزیستنامه برخوردار بود در سال ۱۹۶۷ منتشر شد. دو مجموعه شعر دیگر بعد از مرگ زودرس شاعر منتشر شد: «خاطرهای دیگر» در سال ۱۹۶۸ و «اشعار بازیافته» در سال ۱۹۹۷ منتشر شدند. «اشعار بازیافته» شامل اشعار چاپ شده و چاپ نشده و قصههای کودکان و نمایشنامهها و نامههایش بود.هالینا عضو انجمن نویسندگان و شاعران لهستان بود.
زنانگی، شور زندگی و دلتنگیهای هالینا
هالینا شعر سپید میسرود و قالبشکنی میکرد. شعرش به شکل آزاد است. او وزن هجایی به کار نمیبرد، از حروف بزرگ (که طبق روش سنتی میبایست بر سر هر سطر بیاید) پرهیز میکرد و حتی نقطهگذاری هم نمیکرد. اکثر اشعارش هیچ نام و عنوانی ندارد. هالینا هم مثل فروغ، شاعری بود که راجع به زنانگی خود میگوید، زنی بود شجاع که سعی بر این داشت تا دربارهی شور و آرزو و دلتنگیهایش بهعنوان یک زن صحبت کند. موضوع اصلی شعرش، مرگ و عشق است. با وجود اینکه مرگ همچنان در آستانهی زندگیاش در کمین بود، هالینا به افسردگی تن نمیداد و ذوق زندگی و انرژی مثبت در درون او میجوشید. این برداشت عاشقانهای از زندگی در شعرش انعکاسی پیدا میکند. علاقهی او به تفکر فلسفی نیز در اشعارش قابل ملاحظه است.
یادمانهایی از هالینا پس از درگذشت او
در سال ۲۰۰۷ م، ۴۰ سال پس از درگذشت شاعر، در خانهی پدریاش موزهی «هالینا پوشویاتووسکا» تأسیس شد. از اول، مسئولیت این موزه را برادر کوچک هالینا، زبیگ نیو میگا (Zbigniew Myga) بهعهده دارد. در لهستان به نام هالینا پوشویاتووسکا چند مسابقهی شعر و دکلمهی شعر برای نوجوانان وجود دارد. غیر از موزهای به نام این شاعرهی لهستانی، در شهر زادگاهش نیمکتی وجود دارد بهنام «هالینا» که خودش بر آن نشسته است با گربهای کنار پایش.
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.»، گزینهی اشعار هالینا پوشویاتووسکا
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.» گزینهای است از ۵۵ شعر از میان اشعار هالینا، شاعر نامدار لهستانی که درست همزمان با فروغ فروخزاد، شاعر نامآشنای ایرانی میزیست. این کتاب را علیرضا دولتشاهی و من، به اتفاق ترجمه کردهایم و بهتازگی توسط انتشارات «بال» در تهران منتشر شده است.
در آغاز «ای زندگی، ترکم کنی میمیرم» دو فصل مقدماتی آمده است: در فصل «آغاز» علیرضا دولتشاهی توضیح کوتاهی درباره چگونگی همکاری ما داده است و در فصل بعدی، یعنی در «درآمد» من تلاش کردهام شرح حالی از هلینا بهدست دهم، چنانکه خواننده فارسیزبان با این چهرهی ماندگار شعر لهستان آشنا شود. از میان اشعار هالینا ۵۵ شعر از پنج دفتر شاعر گزینش یافته و به ترتیب تاریخ انتشار هر دفتر در این کتاب آمده است. ناگفته نماند که هالینا متن کوتاهی به سبک نثر شاعرانه نیز دارد که در این مجموعه، چهار نمونه از آن هم ترجمه و منتشر شده است. من و همکار مترجم ایرانیام، علیرضا دولتشاهی در کار برگرداندن اشعار به فارسی تلاش کردیم قالبشکنیها و ویژگیهای سبک آزاد هالینا، و نکاتی مانند عدم نقطهگذاری و کنار گذاشتن وزن هجایی را رعایت کنیم. هالینا نخستین کلمه اشعارش را بر خلاف قاعده دستوری در لهستانی با حروف کوچک مینویسد. در زبان فارسی با الفبای عربی به نمایش گذاشتن این نوآوری امکانپذیر نبود.
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.»
اکنون برای خوانندگانی که به این چهرهی ماندگار شعر لهستان علاقمند شدهاند، نخستین شعر این دفتر را هدیه میکنیم؛ شعری که عنوان کتاب از آن برگرفته شد:
فریاد میزنم
هرگاه که میخواهم زنده باشم
آنگاه که زندگی ترک میگویدم
به آن میچسبم
میگویم زندگی
زود است رفتن
دست گرمش در دستم
لبم کنار گوشش
نجوا میکنم
ای زندگی
- زندگی گویی معشوقیست
که میرود –
از گردنش میآویزم
فریاد میزنم
ترکم کنی میمیرم
(ای زندگی...، ص. ۴۶)
و این پروانه که بر پای چپم مینشست
و در پایان نیز نمونهای از نثر شاعرانهی هلینا چنین است:
«و این پروانه که عادت داشت بر پای چپم بنشیند گاهی که من خسته بر کوره راه جنگل کنار دریاچه یله میدادم چه خواهد کرد. برای جنگل نگران نیستم و نه برای آب که همیشه زنده، روان و مواج ماهی و سوسک در آن زندگی میکنند وگاه گاه نسیم، دوان دوان از آن میگریزد. اما پروانه تک و تنها پروانهای که دیگر هیچ کَساش نمیگوید: چه محشری تو. در مخمل بالت خورشید کوچک چشم آبی را بستی بیاین خورشید این قسمت جنگل بر همین کوره راه تاریک میبود. درست همان جایی که دست وُ پا وُ لبخند من است. لبخندم، آره مطمئنم، خاموش میشد اگر نبودی و میترسم دلشوره دارم نکند دوست ما آن قدر صمیمی باشد که تو هم نتوانی بیلبخند من بمانی. » (ای زندگی...، ص. ۵۸)
ورشو، ۲۵ نوامبر ۲۰۱۰
شناسنامهی کتاب:
«ای زندگی، ترکم کنی میمیرم.»
گزینه اشعار هالینا پوشویاتووسکا
برگردان از لهستانی علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا
تهران ۱۳۸۹، انتشارات بال
شابک: ۵-۲۸-۲۵۷۴-۹۶۴-۹۷۸
تیراژ: ۱۶۵۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.