۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

سه کتاب از سیمون دو بوار به همراه زندگینامه وی

سیمون دوبووار


سیمون دو بووار
(به فرانسوی: Simone De Beauvoir) (۹ ژانویه، ۱۹۰۸-۱۴ آوریل، ۱۹۸۶) با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در ۹ ژانویه، ۱۹۰۸ در پاریس در خانواده‌ای بورژوا به دنیا آمد.


زندگی

بووار در یک خانواده‏ی بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنت‌مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود بووار دانشجوی این مدرسه نبود. با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می‏پرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارتر آشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبه‏ی اول و بووار رتبه‏ی دوم را کسب کرد. با این وجود، بووار صاحب عنوان جوان‏ترین پذیرفته‏شده‏ی این آزمون تا آن زمان شد. سارتر و بووار رابطه‏ی عاطفی پیچیده‏ای داشتند و همواره بر صداقت در روابط عاطفی تاکید داشتند. با وجود تنش‏های پیاپی و روابط عاطفی متعدد، این دو در تمام عمر دوستانی جداناپذیر باقی ماندند، اما ارتباط آن‌ها، برخلاف روابط مرسوم جامعه، شامل وفاداری و تک‌همسری نبود.
بووار به عنوان مادر فمینیسم ِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر وی جنس دوم (عنوان اصلی: Le Deuxième Sexe) نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌است می‌پردازد. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد.
سیمون دوبووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶درسن ۷۸ سالگی به خاطر ذات‌الریه از دنیا رفت. وی در کنار ژان پل سارتر به خاک سپرده شده‌است.

جنس دوم

در کتاب جنس دوم، سیمون دوبووار استدلال‌های خود را از طریق اگزیستانسیالیسمی فمینیستی بیان می‌کند. بووار به‌عنوان یک اگزیستانسیالیست باور داشت که بودن مقدم بر ماهیت است. وی به‌همین منوال استنباط می‌کند که یک انسان زن زاده نمی‌شود، بلکه تبدیل به زن می‌شود، چرا دختران از اوان کودکی، نقش‏های فرهنگی معینی را می‏پذیرند. تز کلی کتاب، نشان دادن آن است که چگونه زنان به وسیله‏ی تاریخ و افسانه‏هایی تعریف و محدود شده‏اند که آن‏ها را در جایگاهی پایین‏تر قرار می‏دهد. به باور بووار، تاریخ فرهنگی مانع از آن شده‌است که زنان آزادی خود را درک و بر اساس آن عمل کنند، اما آن‏ها می‏توانند با نفی این افسانه‏های فرهنگی، خود را بازتعریف کنند. در مقابل، تا زمانی که زنان به مردان و سنت‏های فرهنگی اجازه دهند تا چیستی آنان را تعریف کنند، آزاد نخواهند بود. بووار استدلال‏های زیست‏شناختی، روانشناختی، و ماده‏گرایانه را، برای تبیین دسته‏ای از ویژگی‏های رفتاری زنان که از کنترل فرهنگ خارج است، نفی می‏کند.
بووار دلیل می‌آورد که در طول تاریخ، زنان همیشه به عنوان انحراف و نابهنجاری شمرده شده‌اند. حتی مری ولستونکرفت مردها را به‌عنوان ایده‌آلی که زن‌ها آرزوی رسیدن به آن را دارند به‌حساب می‌آورد. در کتاب جنس دوم بووار می‌گوید که این طرز فکر با ادعای این‌که زنان در مقابل مردان «نابهنجار» در مقابل «هنجار» و «منحرف» در مقابل «طبیعی» هستند، جلوی پیش‌روی زنان را گرفته‌است. به‌عقیدهٔ وی برای آن‌که فمینیسم بتواند به‌جلو حرکت کند این برداشت باید از بین برود. در این‌صورت زنان درست به‌اندازهٔ مردان قادر به پیشرفت هستند.
بووار استدلال می‏کند که زنان، همواره «دیگری» مردان به حساب آورده شده‏اند، و چنین ادراکی را در هویت خود درونی ساخته‏اند. بنابراین مردان کنش‏گرا، و زنان کنش‏پذیر هستند. بووار بر این باور است که با وجود ساختارهای فرهنگی موجود (همچون ازدواج، مادری، روابط زن-مرد) زنان، بختی برای آزادی یا برابری ندارند. با این وجود، بووار خوش‏بین بود و عقیده داشت زنان می‏توانند زمینه‏ی آزادی خود را فراهم کنند. آن‏ها می‏توانند افسانه‏های فرهنگی را به چالش بکشند، می‏توانند استقلال اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و بر تصور اشتباه پایین‏دست بودنشان در هنر و ادبیات فائق آیند. مهم‏تر آنکه، آنان می‏توانند رابطه‏ی برابری را با مردان تجربه کنند. او نوشت «اگر روزی فرا برسد که زن، نه از سر ضعف، که با قدرت عشق بورزد... دوست داشتن برای او نیز، همچون مرد، سرچشمه‏ی زندگی خواهد بود و نه خطری مرگ‏بار.»

برخی از آثار

  • ۱۹۴۳ مهمان
  • ۱۹۴۵ خون دیگران
  • ۱۹۴۶ همه می‌میرند
  • ۱۹۴۹ جنس دوم
  • ۱۹۵۴ ماندارین‌ها ترجمه پرویز شهدی نشر دنیای نو. این کتاب در لیست روزنامه گاردین (۱۰۰۰ رمان که هر شخص باید بخواند) قرار دارد.
  • ۱۹۵۸ خاطرات یک دختر مطیع
  • ۱۹۶۴ مرگی بسیار آرام
  • ۱۹۶۶ تصاویر زیبا
  • ۱۹۶۷ زن وانهاده
  • ۱۹۷۰ کهنسالی
  • ۱۹۸۴ مراسم وداع

 

 سه اثر از"سیمون دوبوار" تقدیم‌تان می‌گردد.



برای دانلود کافیست روی نام کتاب ها کلیک کنید تا به صحه دانلود کتاب بروید.


آیا باید ساد را بسوزانیم؟


جنس دوم جلد اول


جنس دوم جلد دوم


زن در هم شکسته



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.