نظر شما در مورد این اثر چیست !؟ در انتهای این مطلب نظر خود را درج نمایید
«ستاره های موسیقی تا چه حد در رفتارها و مصاحبه هایشان با سیاست اندو واردبازیهای رسانه ای وجنگ های لفظی نمی شوند؟»این سوالی ست که همیشه در ذهن مخاطبان موسیقی بوده و هر کسی دوست دارد که بداند خواننده مورد علاقه اش تا چه حد با ظرفیت، و دارای فرهنگ بالاتری نسبت به بقیه است . ما هم مدت ها بود که در ادامه مطالب و پرونده هایی که در «ایده آل» کار می شد ، قصد مرور اتفاقات جنجالی و دعواهایی که در بین اهالی موسیقی در طول حیات آن رخ داده ، را داشتیم که دعواي رسانه ای و جنجال اخیری که بین «رضا یزدانی» و «یغما گلرویی» به وقوع پیوست ، بهترین بهانه بود برای استارت خوردن پروندهاي پر سر و صدا که قطعا پیامد ها و پس لرزه های فراوانی را هم در پی خواهد داشت .تا آنجایی که می شد و در حدود اختیارات ما بود در این پرونده سعی شده که ریز ودرشت و صحت و سقم این جنجالها مورد بررسی قرار بگیرد و اظهار نظر های خود خواننده ها را هم در کنار این پرونده داشته باشیم .پرونده ای که رو در روی شماست را به نوعی می شود پرونده «مهم ترین دعواهای موسیقی » هم لقب داد .دعوا هایی که خيلي از مواقع در آنها،کار به جاهای باریک هم کشیده شده و تا مدت های مدیدی در رسانه های مختلف ادامه داشته. به هر حال «جنگ ستاره ها» که هيچ وقت تمام نمی شود ..** دعوای اول:
رضا یزدانی - یغما گلرویی محرمعلی خان ، سلطان راک ایران !همه کسانی که «رضا یزدانی» و «یغما گلرویی» را حتی دورادور می شناسند ، صمیمت غیر قابل انکار و دوستی چندین ساله این دو را قطعا باور دارند و هیچکس نمی تواند کوچکترین شکی را هم دراین مورد به خود راه بدهد .آخرین بار هم که این دو در یک مکان و در کنار هم دیده شده اند ، کنسرت تابستان گذشته یزدانی در اریکه ایرانیان بود که یغما به همراه همسرش در ردیف اول سالن نظاره گر کنسرت بودند و یزدانی در مقاطع مختلف از همه سالن خواست که «ترانه سرای اصلی» کارهایش را تشویق کنند.روزها گذشتد و پس از انتشار ترانه ای از یغما در فضای اینترنتی ، گمانه زنی هایی در مورد اختلاف های پیش آمده بین این دو هنرمند در بین دوستداران آنها همه گیر شد . ترانه ای که در بخشی از آن یغما به صورت سربسته حضور یزدانی به عنوان مانکن و مدل یکی از شرکت های تولید چرم را نوعی تناقض با سبک معترض کارهایش دانسته بود وبه آن انتقاد کرده بود .«توی شعرای یه خواننده ی راک، همیشه حرفِ دارا و نداره / ولی مانکنه چَرمه، چون می گن چَرم، لباس آدمای استواره!؟»ذکر این نکته هم ضروری است که اغلب مخاطبانی که کارهای یزدانی را گوش می کردند و دوست داشتند، جزء طرفداران پر و پا قرص گلرویی هم بودند و در واقع معجون ساخته شده از ترانه های کم نظیر یغما و صدای خش دار و معترض یزدانی بود که هوش از سر این قشر مخاطبان موسیقی برده بود .آلبوم «ساعت 25 شب» منتشر شد و در کمال تعجب خبری از نام «ترانه سرای اصلی» در لیست ترانه سرایان نبود ! اما در بخش تشکرات ، اسم گلرویی برجسته تر از بقیه آورده شده بود و در لیست ترانه ها هم چهار ترانه ای که سروده گلرویی بودند ، با رنگ سبز زیتونی از بقیه تفکیک شده بودند . یزدانی اعتقاد داشت که این کار به خاطر «مشکل دار بودن» گلرویی بوده در حالی که در کاور آلبوم های «حامی» ، «مانی رهنما » و چندین خواننده دیگر هم اسم گلرویی بدون کوچکترین مشکلی حک شده بود و هیچ اتفاقی هم نیفتاده بود. هنوز البته هیچ اتفاق خاصی از طرف طرفین بصورت کاملا بی پروا صورت نگرفته بود و به قولی هر دو سیاست سکوت را برگزیده بودند . اما وقتی در یکی از مجلات ، در پرونده ای که برای آلبوم «ساعت 25 شب» کار شد و ترانه هایی که سروده گلرویی بودند به نام کس دیگری معرفی شد ، دیگر خون یغما به جوش آمد و با انتشار جوابیه ای تند و تیز به رفیق چندین ساله اش به بد ترین شکل ممکن تاخت :« در شماره مهر ماه یکی از نشریات شش صفحه به نقد و بررسی آلبوم «ساعت بیست و پنج شب» اختصاص داده شده بود. در این مصاحبه از طرف رضا یزدانی ـ که به قول هوادارانش همان سلطان راک ایران باشند - به خبرنگار و منتقدان سفارش شده بود از آوردن نام من خودداری کنند تا مبادا یک وقت ـ زبانم لال - گند استفاده از ترانههای من در آلبوم این خوانندهی شجاع در بیاید . حکایت حکایتِ مار نگزیدهییست که از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد. در هر حال آن پرونده منتشر شد و جالب این که متن چهار ترانهی من هم در آن منتشر شده بود اما یا به صورت بینام و یا به نام ترانهنویسی دیگر و این یعنی «غلط» و غلط که از یکی بیشتر باشد بدل میشود به «غلطهای زیادی» و غلط های زیادی را نمیشود بیپاسخ گذاشت اما وقتی یادداشتی به شکل اصلاحیه برای آن نشریه فرستادم همان جناب سلطان (به پشتوانه رفاقت با عوامل مجله) جلوی چاپ آن را گرفتند تا بانگ بردارند که: آی محرمعلی خان مرحوم! آسوده بخواب که ما بیداریم!؟ یعنی ترانههای تو را به نام کسی دیگر در مجلهشان با تیراژ بالا منتشر میکنند و بعد از اعتراض تو هم حقیقت را فدای رابطهشان با کسی میکنند که حتا خود به ترسو بودنش اعتراف میکنند و میدانند که دروغ میگوید اما باز هم از چاپ جوابیهی تو سرباز میزنند و جالب این که همچنان به خود نام روزنامهنگار میگذارند.»متن این جوابیه به قدری گزنده بود که پیش بینی میشد یزدانی در مقام تلافی بر آید و با انتشار جوابیه ای از خودش دفاع کند .ولی این خواننده سکوتی عجیب را انتخاب کرد و هنوز وارد این بازی نشده و تنها جمله ای که پس از کلی کلنجار رفتن با او توانستیم از زیر زبان اش بیرون بکشیم این بود : « یغما دیگه تموم شد . اگه من هم ترانه هاشو نخونم ، کی کارای اونو میخونه؟! همین...»ماجرا به جاهای جالبی رسیده . این بازی از قرار معلوم حالا حالا ها ادامه خواهد داشت . شاید در مطلبی جدا به و در شماره های بعدی بیشتر به این ماجرا پرداختیم .
** دعوای دوم :
بنیامین بهادری با حمید عسگری ، حامد بهداد ، یغما گلرویی ، محسن یگانه و سیروان خسروی
بنیامین علیه همه !
اين كه چرا یک خواننده (آن هم از جنس بنیامین اش) تا این حد خبر سازميشود و با بسياري از خواننده های ستاره و چهره های هنری درميافتد براي ما هم روشن نيست. عدهاي اين مشكلات را به صراحت لهجه بنيامين مربوط ميدانند، برخي ميگويند او ملاحظات معمول را ندارد و برخي دلايل ديگري عنوان ميكنند. مهمترين این جنجال ها را به ترتیب عنوان می کنیم و امیدواریم که شما بتوانید جواب درستی براي سوال به ما پيدا كنيد.
بنیامین - حمید عسگری
ماجرا به اولین مصاحبه بنیامین پس از انتشار آلبوم دوم اش با مجله «چلچراغ» مربوط می شود . جایی که بنیامین به تندي و بدون کوچکترین مقدمه ای به «حمید عسگری» تاخت و مدعی شد که حمید عسگری موسیقی اش را از او و صدایش را از شادمهر عقیلی وام گرفته است و تب بنیامین خوانی هم در حمید عسگری دیده می شود. این بدترین وجسورانه ترین صحبتی بود که میشد در مورد خواننده پرطرفدار آن روزهای دنیای پاپ عنوان کرد و پیش بینی می شد که عسگری هم با توپ پر جواب بنیامین را بدهد .
ولی حميد عسگري که آن روزها به شدت درگیر کارهای آلبوم «کما 2» بود ، در برابر بنیامین سکوت کرد وهمه چیز را به بعد از انتشار آلبوم جدید اش موکول کرد. هر چند پس از انتشار آلبوم جدید و انتقاد های فراوانی که از سوی اهالی موسیقی روانه آلبوم اش شد ، دیگر هیچ مصاحبه ای را در اين باره با هیچ رسانه ای انجام نداد تا ادعاهاي بنيامين بيپاسخ بماند .
بنیامین – حامد بهداد
حامد بهداد در بین اهالی سینما ، نماد واقعی کاراکتر آدم هایی ست که برای در آمدن نقش اش به هر کاری دست می زند و حتی حاضر است سرش را به دیوار بکوبد و با مشت و لگد شیشه را پودر کند . همه هم می دانند که او عاشق «مارلون براندو» است و شیفته نقش های این بزرگ مرد سینمای جهان و در تمام مصاحبه هایش هم بی رودرواسي از این عشق و علاقه ميگويد.
حالا فکرش را بکنید که یک نفر در مصاحبه اش برگردد و علیه بهداد موضع بگیرد و از او به عنوان «نوع بدلی یک جنس اصل و مدل ناهمگونی از مارلون براندو که سعی می کند شیه او باشد» یاد کند ! آن یک نفر هم بنیامین باشد و آن مجله هم که این حرفها در آن چاپ و منتشر شده ، همین «زندگی ایده آل» خودمان ! حتما قیافه بهداد را با چشم های برافروخته می توانید تصور کنید . حالا جوابیه بهداد را به بنیامین بخوانید تا بفهمید آقای سوپر استار وقتي عصباني ميشود تا كجا پيش ميرود. جوابیه ای که در باز هم در همین مجله خودمان رسانه ای و منتشر شد:
« حامد بهداد: تو آدرس کجا را می دهی؟بله. ادعا می کنم و افتخار می کنم بدلی هستم که آدرس یک جنس اصل را می دهم. مسی هستم که آدرس طلا را می دهم. چرا، چون براندو آدرس خود شما را به شما می دهد.
اما می خواهم بدانم آقای بنیامین آدرس کجا و یا چه کسی را می دهد؟ مگر نه اینکه خاستگاه موسیقی ایشان مداحی، نوحه خوانی و موسیقی عزاداری است که حالا با سبک پاپ تلفیق شده آن هم از نوع لس آنجلسی؟!
در ضمن، هر چه چیپ تر، مردمی تر. صدایی که فقط زنجموره و ناله می کند....
محض رضای خدا هم یک نفر به ایشان یادآوری کند که دوبلور مارلون براندو چنگیز جلیلوند است، نه ایرج ناظریان. خسته شدم بس بی ماییه های به ظاهر هنرمند را دیدم و شنیدم؛ علی الخصوص ایشان.
سلام مرا به او برسانید و بگویید:
دنیا دیگه مث تو نداره...!»
اين ماجرا به همين جا ختم شد. حتي قرار ملاقاتي هم بين اين دو سوپراستار بود كه البته تا جايي كه خبر داريم به ديدار منجر نشد.
** بنیامین – محسن یگانه
در روزهايي كه رسانهها مشغول حرفهاي جنجالي بنيامين بودند، محسن یگانه در مصاحبه ای پر حاشیه با نشريه «همشهری ماه» که محوریتی درباره موسیقی زیرزمینی داشت ، به یک باره موضوع صحبت را عوض کرد و انتقادات کوبندهاي را نثار بنیامین کرد تا خيليها دلشان خنك شود. او گفت:
« این خیلی مهم است که خواننده ها از راه به در نشوند. نمونه عینی این جور آدمها که از خود بیخود شدند و راه را در میانه گم
کردند، کسی نیست جز بنیامین بهادری .
او که حتی درک درستی از هفت نت موسیقی هم ندارد، به راحتی کل جامعه هنری ایران را زیر سوال می برد و به آنها بیاحترامی میکند. چرا ما باید لنگ یک سری افراد بیهنر باشیم که سر یکسری اتفاقات خاص رو آمدهاند و فکر میکنند که موج شان ماندگار است. بفرمایید، این هم آلبوم جدید بنیامین! چرا ما باید اجازه بدهیم که یک «بچه»، یک بچه از لحاظ هنری، بیاید و در صحبتهایش این همه هنرمند را زیر سوال ببرد؟ آلبوم دوم همین آقا همه انسجام بازار موسیقی ما را بعد از عید از بین برد. او به شعور مردم ما توهین کرد و تازه دو قورت ونیماش هم باقی است.»
صحبت های یگانه به قدری تند و تیز بود که قطعا بنیامین با روحیات بی پروا و جنجال طلب اش ، هرگزنميتوانست در برابر آن ساكت بماند ولی اینجا بود که محسن رجب پور، مدير برنامه بنيامين و خيلي از هنرمندان موسيقي وارد بازی شد و از اظهار نظر های بعدی بنیامین و جولان بیشتر اش در این بازی جلوگیری کرد . از آن موقع تا به حال ، يگانه و بنيامين حرفي نزدهاند ولي همه ميدانيم كه توي دلشان چه خبر است .
**بنیامین – سیروان خسروی
انتشار هم زمان آلبوم های سیروان خسروی و بنیامین در بهار دو سال پیش ، هر چند از نگاه خود این خواننده ها کاملا اتفاقی بود و اهميتي نداشت ولی رقابت مخفیانه آنها برای پیشی گرفتن از رقیب ، بالاخره به رسانه ها هم کشیده شد تا جرقه یک جنجال بزرگ زده شود .
بنیامین در ممصاحبه ای که با مجله «آهنگ زندگی» داشت ، با لحن طعنه آمیزی اذعان کرده بود که « وقتی از مردم در مورد ایشان پرسیده می شود، اصلا آن بنده خدا را نمی شناسند. تحقیق در این خصوص که کار سختی نیست. به طور مثال از همین نگهبان ساختمان بپرسید اصلا آن خواننده را می شناسد؟!»
این عین جمله های بنیامین در مورد سیروان خسروی بود که در آن مصاحبه عنوان شده بود .این اظهار نظر بازخورد های فراوانی را داشت .به عنوان مثال می توان صحبت های سیروان با نشریه « رویش »را یکی از واکنش های سیروان علیه بنیامین و صحبت های جنجالی اش دانست که البته به علت عدم پرداخت خوب رسانه ها به این سوژه ، خیلی زود آب ها از آسیاب افتاد و همه سر و صدا ها خوابید : « معتقدم سلیقه من سلیقه کم ارزشی نیست! یک نفر مثل بنیامین می آید و آلبومش بازار را منفجر می کند ، چون دسترسی به صدا و موسیقی او خیلی آسان است می بینی یک عالمه مشابه پیدا می کند و از فردا همه مثل او می خوانند این فاجعه است! با شش ماه کلاس رفتن می توانی این موزیک ها را بسازی و احتیاجی نیست که علم یا تجربه بالایی داشته باشی! این طوری می شود که همه ادای یکی دیگر را در می آورند و دنباله روی او می شوند و موسیقی نه تنها پیشرفت نمی کند بلکه پسرفت هم می کند. چون موسیقی فراگیر شده که از لحاظ علمی پشتوانه ای ندارد و همه هم فکر می کنند این خیلی خوب است .»
** بنیامین – یغما گلرویی
.
یغما معمولا کمتر در جنگ های رسانه ای حضور دارد و بیشتر سعی میکند با کارش جواب ديگران را بدهد. ماجرای جوابیه او به بنیامین اما به همان مصاحبه جنجالی این خواننده با «ایده آل» بر میگردد . جایی که بنیامین یغما را هم از انتقاد هایش بی نصیب نگذاشته بود و کارهای گلروئی را کارهایی دم دستی و تقلیدی به شمار آورده بود و جمله «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف» را در مورد این ترانه سرا به کار برده بود . اما يغما در جوابیه ای ،پاسخ تحقیر آمیزی به این خواننده داد تا موضع گیری ها علیه بنیامین همین طور پشت سر هم ادامه داشته باشند:
« یغما گلروئی: بادکنک های کم باد بیشتر عمر می کنند...
می خواستم چند سطری درواکنش به اظهارنظرهای خواننده ای به نام بنیامین بنویسم که در مصاحبه ای، از عبارت «راه بزرگ شده میان بر ندارد» و «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف» درباره ی بنده استفاده کرده. شکی نیست که هرکس حق اظهارنظر درباره دیگران را دارد؛ یک نقاش، یک موزیسین، یک بازیگر و حتی خواننده متوسط الحالی که صدای نه چندان صدایش را، به پشتوانه کمی ناله و اندکی بیش از کمی صداهای اغواگرانه که از خود خارج می کند، به خورد جماعت اش می دهد. سلیقه آن جناب درمورد ترانه، از ترانه های اجرا شده شان (مثلا یکی به رسم زمزمه کت شلواری های دوره گردی که می گویند: ساعت، گیتار، دمپایی پاره و... خریداریم!) پیداست و حرف هایی که در آن مصاحبه راجع به دیگران (از جمله دوست خوبم افشین یداللهی) زده اند هم از بادِ نوجوانی شان ناشی می شود.... چون بسیاری آوازخوان های موسیقی مصرفی که تا همین چند سال قبل همه گیر شدند برای چند ماه و امروز حتی به یاد آوردن نام هایشان دشوار است. کاش از خاطر نمی بردیم که بادکنک های کم باد بیشتر عمر می کنند.»
** دعوای سوم
رضا صادقی با بهنام صفوی و سیروان خسروی
رضا صادقی در بین اهالی رسانه جاي ويژهاي دارد و ديده نشده کسی حتی ناخواسته هم تشری به او بزند. این هم جزء ویژگی های خاص آقای مشکی پوش است که با وجود حضور طولانياش در عرصه پاپ ، هرگز اجازه نداده حاشیه ای برایش بوجود بیاید. اما رضا صادقي در این سالها دو بار براي جواب دادن به دور و بری هایی که در مورد او نظر داده بودند وارد معرکه و خبرساز شد .
رضا صادقی – بهنام صفوی
پشت این صدا کیه ؟
«بهنام صفوی» جوان تازه کاری بود که پس از انتشار آلبوم «عشق من باش» و شباهت مو به موی صدا و کارهایش به صادقی ، در جامعه مورد توجه قرار گرفت و همین شباهت عجیب بهترین سوژه برای رسانه ها بود که در تکاپوی یک مصاحبه دو نفره و رو در رو بین صادقی و صفوی باشند که می توانست جذابیت های فوق العاده ای داشته باشد .
مجله «همشهری جوان» بالاخره توانست تمام هماهنگی های لازم را انجام دهد و منزل شخصی صادقی ، محل این مصاحبه انتخاب شد . صادقی با رویی باز از این ملاقات استقبال کرده و گفته بود : «کارهای این جوان بسیار زیبا و دلنشین است و من اولین کسی بودم که به او تبریک گفتم » . بهنام صفوی هم ابتدا بابت این ملاقات ذوق زده بود و همه چیز تا جلوی ورودی برج منزل صادقی خوب پیش می رفت . ولی به یک باره موضع صفوی با تحریک مدیر برنامه هایش عوض شد و جلوی در منزل صادقی عنوان کرد که «صادقی خودش باید به من زنگ بزند و از من بابت این قرار شخصا دعوت کند !»پافشاری های خبرنگار هم مثمر ثمر نشد و او در موضع اش پافشاری کرد و همه چیز به هم خورد .اما صادقی وقتی از اوضاع و اتفاقاتی که در لابی منزل اش افتاده بود با خبر شد ، با روحیات خاص خودش ، ماجرا را جمع کرد و گفتگویی با محوریت آلبوم بهنام صفوي انجام داد و به شدت از او تعریف و تمجید کرد. آن مصاحبه به صورت ویژه و روی جلد مجله منعکس شد و جناب آقای مدیر برنامه (مشایخی) پس از خواندن و دیدن انعکاس جزء به جزء اتفاقات رخ داده ، عكسالعمل نشان داد و کار حتی داشت به شکایت می كشيد . در این بین بهنام صفوی پس از خواندن آن مطلب و تعريفهاي رضا صادقي ، به طرق مختلف و با واسطه های گوناگون سعی کرد که بار دیگر چنین ملاقاتی را با صادقی ترتیب دهد ولی این بار صادقی بود که محترمانه جواب منفی داد .
** رضا صادقی – سیروان خسروی
پس از گل کردن ترانه «وایسا دنیا » صادقی و انتشار خبری که «تنظیم کننده این اثر سیروان خسروی بوده و اسم اش از سوی خود صادقی از اینسرت آلبوم حذف شده » ، موج جدیدی از حاشیه ها سراغ این دو هنرمند عرصه پاپ را گرفت . تنها جایی که اسم سیروان به عنوان تنظیم کننده آمده بود بر روی کاور نوارهای کاست (و نه سيديها) این آلبوم بود. سیروان پس از عرضه آلبومش در مصاحبه اي با روزنامه اعتماد ملی به رضا صادقی تاخت و از او و موضع گیری هایش انتقاد کرد و به همین ترتیب رضا صادقی هم در پی پاسخ به انتقادهای سیروان برآمد. دعوا را پایانی نبود تا اینکه که رضا صادقی دوباره با استناد به حرف های دی جی الیگیتور، به سیروان و تنظیم قطعه وایسا دنیا انتقاد کرد و سیروان هم متقابلا جوابیه ای را برای مجله چلچراغ فرستاد و انتقاد صادقی را بی پاسخ نگذاشت.
سیروان در پاسخ آخرش به صادقی مدعی شد که تنظیم اولیه این قطعه که توسط شخص صادقی انجام پذیرفته است را در اختیار دارد و می تواند برای روشن شدن افکار عمومی و بیان تفاوت کار خودش و صادقی آن را عرضه کند.
البته خیلی زود سر و صدای اين جريان خوابید و دو طرف ماجرا به خاطر رفاقت های قدیمی و حتی خانوادگی با وساطت دور و بری ها اختلافات را حل کردند . مشکلی که هرگز حل نشد این بود که حسرت همکاری سیروان و صادقی و تکرار تجربه بی نظیر «وایسا دنیا» در دل مخاطبان موسیقی باقی ماند .
** دعوای چهارم
حمید حامی – بابک صحرایی
اسم آلبوم جدید من «سوگند » نیست!
حمید حامی خوانندهای است كه بخ خاطر صداي خاص و توانايياش در موسيقي، همیشه مخاطبان خود را داشته.
پس از انتشار و مورد توجه قرار گرفتن آلبوم «فقط نگاه می کنم» همه منتظر آلبوم بعدی این خواننده مستعد بودند . در آن دوره «بابک صحرایی» ترانهسرایی بود كه با حامی همکاری داشت و صحبت هایی با رسانهها انجام داد و به عنوان مثال اعلام كرد كه نام آلبوم جدید حامی «سوگند » است و از جزئیات این آلبوم گفت .
ماجرا هم از این قرار بود که قطعه «سوگند» سروده خود این ترانه سرا بود قطعا انتشار آلبوم با نام ترانه این ترانه سرا ، در دیده شدن بیشتر نام و اعتبار کسب کردن اش تاثیر فراوانی را داشت .
حامي بعد از انتشار اين اخبار به موضعگيري عليه همكارش پرداخت. حامی در گفتگو با سایت «موسیقی ما» اخبار منتشر شده از سوی بابك صحرايي را تکذیب کرد و گفت نام آلبوم جدید او «آخدا» است نه «سوگند» ! و اين كه:«از این پس هیچکس حق ندارد از سوی من با رسانه ها گفتگو کند» .
بابك صحرايي با عذر خواهی رسمی از این خواننده ، ماجرا را ختم به خیر کرد و از آن پس هم در رسانه ها در مورد حامی به جزء یادداشت های مثبت و تمجید ، چیزی نگفت!
دعوای پنجم
محسن چاوشی – محسن یگانه
نشکن دلمو....
با وجود چند تجربه قبلي، مخاطبان موسیقی پس از شنيدن قطعه دوصدائه «نشکن دلمو...» بود كه فهميدند دو خواننده با استعداد در جامعه موسیقی پيدا شدهاند. اما چاوشي و يگانه با وجود رفاقت قدیمی ، به محض شناخته تر شدن شان ، هر کدام مسیر خود را انتخاب کردند و دیگر هیچ کار مشترکی را با هم نخواندند و حتی یک عکس دو نفره هم از آنها منتشر نشد. همه چیز خوب بود و هیچ اختلافی وجود نداشت تا اینکه یگانه در يكي از کنسرتهايش در کیش ا این قطعه را به نام خود معرفی کرد و امتیاز آن را هم متعلق به خود دانست. حالا دیگر خبری از رفاقت قدیمی نبود و در فضای وب و سایت های هواداری این دو خواننده ، چنان بلبشویی به پا شد که مورد توجه رسانه های رسمی هم قرار گرفت وسرانجام دو هنرمند هم وارد بازی شدند . محسن یگانه بر موضع خود پافشاری داشت و ملودی و تنظیم این قطعه را از آن خود می دانست ولی چاوشی با سپر قرار دادن هواداران اش و از زبان آنها ادعا داشت که این کار ، قطعه ای مشترک بوده و هرگز کلیه امتیاز اش را نباید به اسم یگانه ثبت کرد . پس از مدتي آلبوم «نفس های بی هدف» هم منتشر شد و این قطعه هم به صورت رسمی به اسم یگانه ثبت شد تا اوضاع بیخ پیدا کند . اگرچه پس از آن نه يگانه و نه چاوشي در اين باره حرفي نزدند تا آتش زير خاكشتر بماند .
نكته این بود که یگانه برای خاطر دل هواداران چاوشی هم که شده ، در تمام کنسرت هایش قبل از خواندن این قطعه با یادی از چاوشی ، تشکری معنا دار از او می کند تا سهم او را از این قطعه به همگان یادآور شود .
** دعوای ششم
علیرضا عصار – فواد حجازی
بوي ******** ميزند خربزه در دهان مكن
وقتي شهداد روحاني در كنسرت سال 81 عليرضا عصار و فواد حجازي در ميانه برنامه توسط عصار معرفي شد و مورد تشويق فراوان مردم قرار گرفت، هيچ کس فكر نميكرد كه اين ماجرا به توليد آلبوم مشتركي از عصار و روحاني ختم شود.
رابطه عصار و حجازي آنقدر محكم و رفاقتشان چنان مثالزدني بود كه جداييشان قابل تصور نبود. عصار در اين سالها به جز يكي دو مورد آهنگ کس ديگري غير از فواد را نخوانده بود و از آنطرف حجازي هم به غير از موارد انگشتشمار در مقابل پيشنهادات فراوان آهنگسازي براي خوانندگان ديگر مقاومت كرده و بالطبع قيد منافع مالي را هم زده بود. آنها البته نيازي هم به اين كار نداشتند. چرا كه اين همكاري دوجانبه هم از نظر مالي و هم به لحاظ اعتبار هنري براي هر دو عالي بود. عليرضاعصار درباره رابطهاش با فواد حجازي يك بار گفته بود: «در 10 سال گذشته شايد فقط 20-15 روز باشد كه ما همديگر را نديده باشيم!»
اما اين رابطه بالاخره به پايان رسيد. هر چند كه هر دو طرف اصرار داشتند كه اين جدايي موقتي است. سال 84-85 عليرضا عصار در آهنگ جام جهاني با شهداد روحاني همكاري كرد و اندكي بعد به انگلستان سفر كرد تا آلبوم جديدش را با همكاري اركستر سمفونيك لندن به رهبري روحاني ضبط كند. «نهان مكن» در ميان تمامي آلبومهاي عصار آلبومي است كه پروسه توليد تا انتشار را سريعتر از ساير آلبومها طي كرد و در مدتي كوتاه به بازار آمد. عصار در اين آلبوم فضايي متفاوت از ساير آثارش را تجربه ميكند و اين در انتخاب ترانهها، ملوديها و شكل تنظيمها به خوبي مشخص است. در آهنگ و تنظيمها ديگر خبري از فضاي فانتزي ترانههاي قبلي مثل خيال نكن و...نيست و اين فضا جاي خود را به يك موسيقي شكيل و فاخر داد و اين همان چيزي است كه عصار آن را «تجربهاي نو» ميخواند. درباره اين جدايي و كار تازه عصار در جامعه موسيقي اظهارنظرهاي متفاوتي شد . عصار هم در این مورد در گفتگو با «فرهنگ آشتی» نظرات جالبي مطرح كرد: «من و فواد سالها رفیق بودیم و موسیقی را پلهپله و آرام آرام طی کردیم از اینکه به جای خوبی رسیده بودیم خوشحال بودیم و به رفاقتمان افتخار میکردیم.ولی به نظرم این خلوت لازم بود. من و فواد هیچ وقت رفاقتمان به هم نخورد. حتی بارهانشستیم و با هم قهوه خوردیم و تصمیم گرفتیم زمانی را به استراحت بپردازیم». اما واقعيت چيز ديگري بود و همه آن را ميدانستند. دو سال بعد و در زمستان 87 زندگي ايدهآل خبر از يك ميهماني شبچله داد كه در آن با حضور ستارههايي مثل مهران مديري، سيامك انصاري و حامد بهداد فواد و عصار در كنار هم حاضر شده و به اجراي موسيقي پرداخته بودند. خبر ايدهال مثل بمب صدا كرد و همه دنبال منبع خبر بودند. اما هرچه بود اين معني آشتي دوباره ميداد. کنسرت یونیسف آغاز دوباره ای بود براي این دو هنرمند که حضور توام شان روی سن باعث شد حدود چهار هزار نفری که در سالن وزارت کشور حضور داشتند چند دقیقه ای را با شور فراوان به تشویق آنها بپردازند . عصار پس از آن گفت: «زمانی که فواد روی صحنه است من راحتتر و خوشحالتر هستم. هیچ مشکلی بین ما نیست و در تمام این سه سال حاشیههای غلط و بیمورد دامن زده شده هیچ خللی در رفاقت من و فواد به وجود نیاورد و ما فقط در این سه سال به خودمان و تیممان کمی استراحت دادیم».چند نکته و توضیح :
** درگیری ها و حاشیه های موسیقی فقط به این چند موردی که در این پرونده به آنها پرداخته شد ، خلاصه نمی شود .
موارد بسیار زیادی بوده که می شد جزء به جزء به آنها پرداخت ولی از آنجایی که در مورد بسیاری از این درگیری ها هیچ اظهار نظر رسمی ای صورت نگرفته ، به ناچار پرداختن به آنها را فاکتور گرفتیم تا مبادا متهم به حاشیه سازی نشویم .
از این دست اختلافات و درگيريها می توان به مشكل محمد اصفهانی با افشین یداللهی ، غلام کویتی پور با سهیل تهرانی ، علیرضا افتخاری با جلیل عندلیبی ، درویشی با حمید متبسم ، فریدون آسرایی با بهروز صفاریان ، بهروز صفاریان با سعید شهروز و ..... نام برد.
** از علی لهراسبی در این بین شاید بتوان به عنوان يكي از بی حاشیه ترین خواننده پاپ یاد کرد که با وجود مقبولیت بالا در بین اهالی موسیقی هميشه از حاشیه ها فراری بوده است .
** احسان خواجه امیری را هم در این پرونده می توان به عنوان بد قول ترین خواننده پاپ در بین رسانه ها معرفی کرد كه همين مشكلات جري بين او و نشريات به وجود آورده است كه بايد از آنها چشمپوشي كرد به ويژه كه او دوستي پايداري با زندگي ايدهآل دارد..
** «ایده آل» و مجله «همشهری جوان» را هم در بین مجله های کشور می توان به عنوان خبرسازترين رسانه ها معرفی کرد که معمولا در انتشار اخبار حوزه موسيقي پاپ تازهترين و داغترينها را در چنته دارند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.