دیر است و دور نیست
جشن هزاره ی خواب
جشن بزرگ مرداب.
غوکان لوش خوار لجن زی!
آن سوی این همیشه هنوزان
مردابک حقیر شما را
خواهد خشکاند
خورشید آن حقیقت سوزان.
این سان که در سراسر این ساحت و سپهر
تنها طنین تار وترانه
غوغای بویناک شماهاست
جشن هزار ساله ی مرداب
جشن بزرگ خواب
هر چند،
کاین های هوی بیهده تان نیز
در دیده ی حقیقت،
سوگ است و سور نیست
پادافره شما را
روزان آفتابی
دیر است و دور نیست.
محمد رضا شفیعی کدکنی - دفتر شعراز بودن و سرودن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.